eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
‌🌷مهدی شناسی ۱۹۱🌷 🔷زیارت آل یاسین🔷 💠شهادت بر حجیت ائمه💠 🌹و أَشْهد أَنَّ أَمیرَ الْمؤْمنینَ حجتُه و الْحسنَ حجتُه و الْحسینَ حجتُه و علی بنَ الْحسینِ حجتُه و محمـد بـنَ علی حجتُه و جعفَرَ بنَ محمد حجتُه و موسى بنَ جعفَرٍ حجتُه و علی بنَ موسـى حجتُـه و محمـد بـنَ علی حجتُه و علی بنَ محمد حجتُه و الْحسنَ بنَ علی حجتُه و أَشْهد أَنَّک حجۀُ اللَّه🌹 🌼امامت ادامه نبوت است و امام بعد از پیامبر حافظ دین خدا و رهبر و راهنمـای امـت بـه خیـر و صـلاح است. 🌼 در این قسمت از زیارت پس از اینکه جداگانه نام ائمه را ذکر می کنـیم، بـر امامـت و حجـت خـدا بودن آنها اقرار می کنیم. 🌼 مهم ترین وصفی که اینجا مورد تاکید قرار می گیرد،لقب حجت الله است. 🌼معنای حجت الله را در قسمت سلام بر اوصاف حضرت بیان کردیم. 🌼نکته ی لطیف در اینجا این است که، بعد از یاد کردن از حجج یازده گانه ی خدا، امام عصر را خطاب قرار می دهیم و ایشـان را جداگانه با لقب "حجت الله" یاد می کنیم. 🌼گویا این لقب اختصاص ویژه به حضرت پیدا کرده است. شاید سـِرّ این مطلب این باشد که تحقق عملی و خارجی حجت الهی که همه عذر و بهانه ها را قطع می کند، به دسـت شریف حضرت مهدی موعـودی اسـت که بـه برکـت ظهـور و قیـام ایشـان اسـت کـه حجـت بـودن ائمـه یازده گانه تبیین می گردد و در واقع وجود پر خیر و برکت ایشان، ثمـره ی عملی همه ی حجـت هـای قبلی است. 💖💖💖💖💖💖💖💖💖 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شب های ماه رمضان را برای خواندن نماز شب از دست ندهیم.... 🌸آیت اللہ بهجت(رہ) : ✅شب که انسان می خوابد، ملائکه موکل بر انسان، او را برای نماز بیدار می کنند. ⛔و بعد چون انسان اعتنا نمی کند و دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند. دوباره می خوابد، باز او را بیدار می کنند… ♦️این بیداری ها تصادفی و از روی اتفاق نیست، بلکه بیداریهای ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد. 🎁اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تایید می کنند و روحانیت‌می دهند. وگرنه متأثر می شوند و کسل برمی گردند. 🌼اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمی بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید! ↘️💖🌻🌷 @delneveshte_hadis110 <====🍃🌺🌻🍃====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
حتمآ انجام بدید ارسالی یکی از اعضای محترم کانال             @hedye110 🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
💜☂💜☂💜☂💜☂💜 😍✋ با لجبازی گفتم: حالاچه فایده دروغ گفتی بهم... براق شد – من هیچ دروغی بهت نگفتم... داد زدم -آره ولی پنهون کردی ...عاشق بودی و نگفتی ..مریم قبولت نکرد به خاطر چیزهایی که برای من قصه کردی تا بهت نه بگم از من نفرت داشتی عمه مجبورت کرده بود بیای خواستگاریم خواستی حرمت نگه داری.... از مریم کینه داشتی و من هم مثل اون حساب کردی فکر نمی کردی من... ! هق زدم ... نمی فهمیدم چی می گم فقط می خواستم خالی بشم... صداش بالا رفت - دیوونه چی می گی؟! لب زدم –حقیقت ...آره من دیوونه ام ...یه دیوونه که عاشق تو بود و تو اصلا بهش فکرهم نمی کردی ...دلت پرزد برای مریمت دیشب؟! از لای دندونهاش غرید -نمیدونی چی میگی محیا.... چیزی نگو که بعدپشیمون بشی سرم و گذاشتم روی داشبورد - من و ببر خونه بی توجه به حرفم گفت: من عاشق مریم نبودم محیا همش یه دوروغه محضه ... اون عاشق من بود... تلخ گفتم: عاشقی گناه نیست امیرعلی که می خوای از زیرش شونه خالی کنی!! -بزار حرفمو بزنم محیا... با لجبازی گفتم: _حالا احتیاج به توضیح نیست دیگه همه چی رو میدونم ... چون عشقت پست زده بود باهمه کوته فکریش ...قید ازدواج روزدی می فهمم حالت و حالا می فهمم دلیل رفتارهای اولت رو ... ولی دلیل بقیه رفتارهات رو نه؟! ترحم کردی بهم امیرعلی؟؟ به خاطر اینکه گفتم عاشقت بودم؟! با حرص لبهاش و روی هم فشار می داد -بس کن محیا بس کن داد زدم –نمی کنم بس نمی کنم امیرعلی ...من عاشق بودم... میفهمی امروز با حرفهای مریم چی کشیدم... میدونی چقدر دیروز دلم هوات وکرده بود ... میدونی چه قدر درد داره فکر کنم دیروز چون تو مریم و دیدی دلت می خواسته به جای من اون کنارت باشه و تو با مهربونی کنارش باشی... با جمله آخرم دستش تانزدیکی صورتم اومد ولی مشت شدو نشست روی فرمون ومن بیشتر وسط گریه داد زدم - بزن دیگه چرا نمی زنی؟ با پیشونیش روی فرمون ضربه می زد و عصبی اسمم و زمزمه میکرد ... یکدفعه پریدو من با ترس به در چسبیدم ... چشمهاش قرمز بود! -به جون خودت به جون خودم همه فکر دیروزم پیش تو بود ... من اصلا مریم و ندیدم برای همین امروز از حرفت تعجب کردم! خواستم چیزی بگم که دستش واوردبالا: -بزار حرف بزنم سکوت کردم ودست امیر علی ازجلو صورتم کنار رفت -ترم آخر بودم که شایعه شده بود بین بچه های کلاس که من مریم و می خوام و بهش پیشنهادازدواج دادم ... من می دونستم مریم دختر عموی نفیسه است و اصلا نظری هم بهش نداشتم فقط براش احترام قائل میشدم و هر وقت میدیدمش سلام می کردم! شاید همین هم دامن زده بود که پیش خودش فکرهای احمقانه بکنه! به پیشنهاد یکی از بچه ها رفتم تا با مریم صحبت کنم نمیدونم از کجا فهمیده بود این حرفها از طرف خود مریم پخش شده... به جون تو محیا من دوستش نداشتم... اون من و دوست داشت و می خواست مثلا با این کار بهم بفهمونه... ولی من گفتم این بازی رو تموم کنه قبول نکردو تازه نفیسه هم شد واسطه اش و هی برام از مریم میگفت!! رفتار مریم هم روز به روز دوستانه تر و خودمونی تر ! ... میفهمی محیا مریم صمیمی شده بود نه من !... تو که می دونی من اهل دوستی واین حرفها نیستم!... تو که عاشقم بودی ازت بعیده... یعنی نشناخته بودی من و عاشقم شدی؟!!! چه حرفها میزد امیرعلی عاشق شدن من که به این حرفها ربط نداشت ... قلب آدم هر لحظه ممکن بود بلرزه و عاشق! نمیشد؟؟ میشدو من چه قدر میترسیدم از این اتفاق!! ☂💜☂💜☂💜☂💜 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
شبتون بخیر التماس دعای فرج 💖🌟🌙✨💖🌟🌙✨💖
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو 🌟🌟🌟 دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ حَبّبْ الیّ فیهِ الإحْسانَ وکَرّهْ الیّ فیهِ الفُسوقَ والعِصْیانَ وحَرّمْ علیّ فیهِ السّخَطَ والنّیرانَ بِعَوْنِکَ یا غیاثَ المُسْتغیثین. خدایا، در این ماه نیکی را پسندیده من گردان و نادرستی ها و نافرمانی ها را مورد کراهت من قرار ده و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان، به یاری ات ای فریادرس دادخواهان. 💖🌟🌹💖🌟🌹💖🌟🌹
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ ✨ای حضرت حاضری که ناپیدایی ✨غایب شده از زشتی و نازیبایی ✨شرمنده که جای آمدن، میگوییم ✨آقا! تو چه وقت پیش ما می آیی #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
💜☂💜☂💜☂💜☂💜 😍✋ امیرعلی با سکوتم ادامه داد -دست آخر مجبور شدم بهش بگم قراره انصراف بدم و به حال من فرقی نمیکنه برای خودش بد میشه ... از نفیسه هم خواستم دیگه ادامه نده... مریمم چون فکر می کرد خیلی براش بد شده شروع کرد به تمسخرم...، ازشغل بابا و عمو جلو دوستاش می گفت و باصدای بلند می خندید باز شایعه کرده بود که اون منو نمی خواد وقتی فهمیده یک زندگی ساده داریم اونم پایین شهر!... نفیسه هم که بعد انصرافم همش طعنه میزد! طعنه هایی که این قدر تلخیش زیاد بود که متنفر بشم از عاشق بودن و ازدواج کردن! همون حرف روز اولم نه تو نه هیچ کس یادته محیا؟؟!!... نتیجه کارها و حرفهای همین مریم بود نه عاشق بودنِ من... گیج بودم و خجالت زده نگاهم رو به دستهام دوختم ... حرفهای کی درست بود؟! -مریم چی بهت گفته بود که اینجوری بهم ریختی؟! من من کردم –گفت که تو عاشقش بودی و اون چون موقعیتت رو می دونسته ردت کرده! پوزخندی زد - خوبه... همون حرفی که بیزارم کرد از هر چی عشق و عاشقیه... ودیگه؟! سکوت کردم که گفت: _اگه حرفهام و باور نداری حاضرم باهاش رودررو بشم و همین حرفها رو بگم تا بفهمی کی درست می گه و راست! اینبار بیشتر خجالت کشیدم به خاطر محکم حرف زدن امیرعلی و قضاوتی که خودم بی هیچ منطقی انجام داده بودم! صدام لرزیدو بازم گریه _من ... پرید وسط حرفم _از صبح دلم برات پر میزد صدات کرده بودم ببینمت به تلافی دیشب که نصفه شب دلم نیومد بیدارت کنم و تا دم در خونه اتون اومدم و دلم گرفته بود حسودی ام کردم به امیرسام که کنارته!.... لب پایینم رو گزیدم ... شرمنده شدم با حرفهای امیرعلی ... این حرفها معنی اش همون دوستت دارم بود دیگه! لب زدم _ ببخشید من خب...من دیشب خیلی دلتنگت بودم ..صبحم که زنگ نزدی من خیلی دلگیر شدم...مریمم که ...! شرمنده!... نفس پر آهی کشید - محیا خانوم من خیلی زود باورت کردم و همه فکرهای بد و تردیدهام و کنارتو ریختم دور... جوری رفتار کردی که من از خودم شرمنده شدم که همه رو با یک دید می دیدم !من بهت ترحم نکردم من خودمم احتیاج دارم بهت که محرمی با تن و قلبم ... میفهمی من ارامش می گیرم از حضورت،بی معرفت! حرفش رو ادامه ندادو عوضش پوف بلندی کشید و من از خجالت جرئت سربلند کردن نداشتم!! دونه های عرق هم سر می خوردن روی پشتم اولین دفعه بود امیرعلی این قدر بی پروا حرف میزد... ماشین و روشن کرد - می برمت خونتون .... نتونستم چیزی بگم جز یک ببخشیدی که زمزمه کردم ... انگار زبونم دوخته شده بود توی دهنم ! روی تختم وا رفتم .. من و امیر علی بی هیچ حرفی از هم جدا شدیم ... توی سکوت ... من چه قدر پشیمون بودم... چرا ازش نخواستم با من بیاد توی خونه و استراحت کنه خستگی از سر و روش میبارید ولی نتونستم... نشد... از سر خجالت.... وقتی که رفت من با خودم فکر کردم الان امیرعلی کجامیره؟! به کل امیرسام روهم فراموش کرده بودم که مثلا سپرده بودنش به من .. ولی برام مهم نبود فقط حالا دلم امیرعلی رو میخواست ...! بازم گریه رو از سر گرفتم و از زور گریه پلکهام سنگین شد! ❣☂❣☂❣☂❣☂ @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 دجال ظهور کرده است!! 🔺توضیحات جالب حجت الاسلام عالی در مورد «دجال»، از قول شهید سید محمد صدر ☑️ دجال همان فرهنگ و محتوای فاسد غرب است که یهود و صهیونیسم جهانی بواسطه انواع رسانه‌ها، فضای مجازی و... در قالب فیلم‌ها و سریال ها، موسیقی، بازی کامپیوتری ، شبکه‌های اجتماعی و... در سطح جهان منتشر و ترویج می‌کند و در حال دور کردن مردم از سبک زندگی سالم و الهی است. اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
در اين فصل به ذكر نكات مهم ديگرى در مورد كمك كردن به ديگران مى پردازم و اميدوارم كه براى شما مفيد واقع شود: 1 . اگر فردى به شما مراجعه كرد و از شما كمك خواست و شما قدرت آن را نداشتيد كه او را كمك كنيد و واقعاً به هيچ وجه ممكن نبود قدمى براى او برداريد، پس در قلب خويش آرزو كنيد كه اى كاش مى توانستيد كارى براى او بكنيد. خداوند متعال اين خواسته قلبى شما را مى بيند كه دوست داشتيد براى برادر مؤمن خود كارى انجام دهيد و به خاطر همين آرزوى قلبى، در روز قيامت رحمت خود را بر شما نازل مى كند. 2 . دقّت نماييد كه منظور از كمك كردن به مردم فقط كمك هاى مادّى نيست، چه بسا افرادى در جامعه هستند كه نياز به كمك هاى روحى دارند. حتماً برايتان پيش آمده است كه كسى نزد شما بيايد و در شرايط روحى بدى باشد و شما با او به گفتگو پرداخته، با روى خوش از او استقبال كرده باشيد و گاهى با گفتن حكاياتى شيرين، لبخندى به لب هاى او نشانده باشيد. بدانيد بعضى مواقع با يك لبخند شيرين، بهترين كمك را به ديگران مى كنيد. باور كنيد كه همان كلامى كه بر زبان شما جارى مى شود و باعث شادمانى مؤمنى مى گردد، دريايى از رحمت خدا را به سوى شما جذب مى كند و شما را در سايه مهربانى خدا قرار مى دهد. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59