🌷مهدی شناسی ۲۲۶🌷
🌹... و اصول الکرم...🌹
🔸زیارت جامعه کبیره🔸
🌸ﮐﺮﻡ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﻑ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺨﺸﺶ. ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻫﺶ ﻭ ﺟﻮﺩ ﻭ ﺳﺨﺎ ﻭ ﻋﻄﺎ. ﻭﻟﯽ ﻧﻪ ﻫﺮ ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﻋﻄﺎﯾﯽ. ﺁﻥ ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﻋﻄﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﻼ ﻋﻮﺽ ﺑﺎﺷﺪ. ﯾﻌﻨﯽ ﻃﺮﻑ ﺍﺯ ﺑﺨﺸﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩﯼ ﻣﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻧﻪ ﺩﺭ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻃﻦ.
🌸 ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ علیه السلام ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ. ﺗﻨﻬﺎ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ. «ﺇِﻧَّﻤَﺎ ﻧُﻄْﻌِﻤُﻜُﻢْ ﻟِﻮَﺟْﻪِ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻟَﺎ ﻧُﺮِﻳﺪُ ﻣِﻨﻜُﻢْ ﺟَﺰَﺍﺀ ﻭَﻟَﺎ ﺷُﻜُﻮﺭًﺍ» (ﺍﻧﺴﺎﻥ/9) ﺑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﺮﯾﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﺑﺨﺸﺸﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ و حتی ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺎﻃﻨﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﻮﯼ ﺑﺨﺸﺸﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ،ﯾﺎ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺨﻞ ﻧﺠﺎﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﺑﮑﻨﺪ،ﺑﺨﺸﺶ ﻣﯽﮐﻨﺪ،ﺍﯾﻦﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ.
🌸 ﮐﺮﻡ ﺁﻥ ﺑﺨﺸﺸﯽ ﻭ ﻋﻄﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻖ ﺑﺎﺷﺪ.
🌸ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺻﻮﻝ چنین کرمی هستند...
☘ﮐﺮﻡ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻖ ﺩﯾﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ طور ﺍﺳﺖ،ﺟﺰ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺭﯾﺸﻪﻫﺎﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
یعنی ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺮﻣﯽ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﺳﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ.
☘ﯾﮏ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺻﻮﻝ ﺍﻟﮑﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺮﻡ ﻣﺜﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺻﻞ ﻭ ﻓﺮﻉ ﺩﺍﺭﺩ. ﮐﺮﻡﻫﺎﯼ ﺍﺻﻞ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ اهل بیت ﺳﺮ ﻣﯽﺯﻧﺪ.
☘ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺷﻤﻊ ﻣﯽﺩﻫﺪ.ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ.ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺑﯽ و ﮐﺮﻡ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟﯽ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﺮﻉ ﺍﺳﺖ؟
☘ﭼﺸﻢ ﺍﺻﻞ ﺍﺳﺖ،ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﭼﺸﻤﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺷﻤﻊ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺁﯾﺪ؟ ﺷﻤﻊ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺲ ﺷﻤﻊ ﻓﺮﻉ ﺑﺮ ﭼﺸﻢ ﺍﺳﺖ.
☘ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﻼﻩ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﮐﺮﻡ ﺍﺳﺖ. ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﺮﻉ ﺍﺳﺖ؟ ﺗﺎ ﺳﺮﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ،ﮐﻼﻩ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟
☘ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮐﺖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻗﺪ ﻭ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﺮﻉ ﺍﺳﺖ؟
☘ﺍمام زمان ﺍﺻﻮﻝ کرمند.ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺮﻡﻫﺎﯼ ﺍﺻﻞ ﺍﺯ ﺍﯾشان ﺳﺮ ﻣﯽﺯﻧﺪ.ﯾﻌﻨﯽ کسی است که ﺑﻪ ما چشم ﻣﯽﺩﻫﺪ،آن هم چشم بینا...
🦋💖💖🦋💖🦋💖🦋💖
#مهدی_شناسی
#قسمت_226
#جامعه_کبیره
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سلام_بر_ابراهیم
❣#معجزهاذانشهیدابراهیمهادی
#قسمتاول
💐 در ارتفاعات انار بودیم. هوا کاملا روشن شده بود. امدادگر زخم گردن ابراهیم را بست. مشغول تقسیم نیروها و جواب دادن به بیسیم بودم. یکدفعه یکی از بچه ها دوید و باعجله آمد پیش من و گفت: حاجی، حاجی یه سری عراقی دستاشونو بالا گرفتن و دارن به این طرف میان!
با تعجب گفتم: کجا هستن؟! باهم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه رفتیم. حدود بیست نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفید به دست گرفته و به سمت ما می آمدند. فوری گفتم: بچه ها مسلح بایستید، شاید این حقه باشه!
لحظاتی بعد هجده عراقی که یکی از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسلیم کردند. من هم ازاینکه در این محور از عراقی ها اسیر گرفتیم خوشحال بودم. با خود فکر کردم حتما حمله خوب بچه ها و اجرای آتش باعث ترس عراقی ها و اسارت آنها شده. درجه دار عراقی را آوردم داخل سنگر. یکی از بچه را که عربی بلد بود را آوردم.
مثل بازجوها پرسیدم: اسمت چیه، درجه و مسئولیت خودت را هم بگو! خودش را معرفی کرد وگفت: درجه ام سرگرد و فرمانده نیروهایی هستم که روی تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشگر احتیاط بصره هستیم که به این منطقه اعزام شدیم.
پرسیدم چقدر نیرو روی تپه هستند. گفت: الآن هیچی!!
چشمانم گرد شد. گفتم: هیچی؟!
جواب داد: ما آمدیم و خودمان را اسیر کردیم. بقیه نیروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خالیه!
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چرا؟!
گفت: چون نمیخواستند تسلیم شوند. تعجب من بیشتر شد و گفتم: یعنی چی؟!
ادامه دارد...
#سلام_بر_حسین
#شهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
#رمـاݧ♥⃟🥀
🧡⃟⚡️ڍامشـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️
#قـسـمـتچـهـاردهـم⬇️
پدرم خیلی زود یک روحانی پیدا کرده بود که کارش برای همین جن زدگی بود.
بابام وقت گرفته بود که بریم پیش روحانیه,وقت رفتن,هرکارکردم نتونستم از جام بلند بشم,احساس میکردم دونفر دوطرفم رامحکم گرفتن وبه زمین دوختنم,میخواستم به بابا بگم که فلج شدم ناگاه صدای مردی ازگلوم درامد که اینبار با زبان ارمنی صحبت میکرد,پدرومادرم خیلی ترسیده بودند...
مادرم موند پیشم وبابا زنگ زد به اخونده که فامیلش موسوی بودوبراش توضیح داد که چه اتفاقی افتاده...
اقای موسوی یک سری اذکار وکارها گفته بود که انجام بدهیم.
حالا دیگه خودمم خسته شده بودم ,گاهی یک درد توبدنم میپیچید ازپامیگرفت میومدتودستم بعدش سرم ,همینطور میچرخید.
دوباره به یاد خداافتادم,حالا میفهمیدم بیژن با ارتباط اجنه مرا جادو کرد وپام رابه این محافل بازکرد حتی باعث شد بااجنه ارتباط برقرارکنم...
ازخودم بدم میومد ,تصمیم گرفتم هرطور شده بااین ارواح خبیث بجنگم...
اقای موسوی گفته بود قران راازش جدا نکنه,مدام دعابخونه ونماز به جا بیاورد.
چندبارسعی کردم وضوبگیرم اما یک نیرویی نمیذاشت,وقتی میخواستم اب رو دستم بریزم ,دستاهم خشک میشد,انگارفلج میشدند,مامان راصدامیزدم تا برام وضوبگیره,روی سجاده که مینشستم ,به یک باره مهرغیب میشد,سجاده خودبه خوداز زیرپام کشیده میشد...
حالا میدونستم واقعا اجنه احاطه ام کردند...
مامان برام غذامیاورد ,توغذا خورده شیشه میدیدم وخیلی چیزای دیگه,انگارمیخواستن ازمن انتقام بگیرن...اما ازهیچ کدام این اتفاقات باپدرومادرم حرف نمیزدم,اخه غصه میخوردن.
توهمین روزها بیژن زنگ زدگفت:چی شدی خانم خوشگلم؟چرااحوالی نمیگیری,زنگ زدم بهت تاریخ جشن رابگم...
با عصبانیت دادزدم:
گورت راگم کن ابلیس ,شیطان کثیف...
بیژن انگاری ازبرخوردم خبرداشت, خیلی ریلکس گفت:خانم کوچلو چه بخوای وچه نخوای اومدی توجمع ما ابلیسان,توالان همسر یک شیطانی..
باصدای بلندی خندید...
عصبی ترشدم وگفتم:
دیگه نمیخوام صدات رابشنوم..
بیژن:جشن دو روز دیگست,یعنی روز عاشورا,اگه بیای که با اغوش بازمی پذیریمت واگر نیای من دوستام رامیفرستم پیشت تا جشن بگیرند...
گفتم:تویک ابلیسی,من نمیام ,هرغلطی دوست داری بکن...
اما نمیدانستم چه جهنم سوزانی درپیش دارم..
امروز روز تاسوعا بود وعلی رغم میل باطنی ام که دوست داشتم درعزاداریها شرکت کنم,همان نیروی شیطانی نگذاشت درسوگ اربابم شرکت کنم ,اما بابا رافرستادم اداره ی آگاهی وموضوع تهدید بیژن را گفتم که به اطلاع آنها برساند.قرارشد اگر باهام دوباره تماس گرفت ,اونا رادرجریان بگذارم,اما من اصلا تمایلی به صحبت کردن با این ابلیس آدم نما نداشتم,هرچه آدرس از بیژن داشتم دراختیار انها گذاشتم وتصمیم گرفته بودم هرچه زنگ زد جواب ندهم،از دم غروب ۱۳تماس ازدست رفته ازبیژن داشتم...
#ادامہدارد...↻
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍
#دعای_عهد ❤️
با صدای استاد : 👤فرهمند
🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤
التماس دعای فرج
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
#رمـاݧ♥⃟🥀
🧡⃟⚡️ڍامشـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️
#قـسـمـتپـانـزدهـم⬇️
🔱⃟☄ ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄
اخری بهم پیامک داد بااین مضمون:خانم شیطونک,زور الکی نزن چون یک جن درون وجود تو حلول کرده,الان درقالب تن تو ,روح یک جن وجود دارد,انجمن روی تو برنامه ریزیها کرده,لطفا خودت راخسته نکن,اول وآخرش مال مایی,اینم آدرس جشن:تهران .......
بیژن ,طبق شناختی که ازمن داشت محال بود به فکرش خطورکند که من بخوام ازکارهاشون باکسی صحبت کنم.
اما باذکرهایی که اقای موسوی بهم آموزش میداد خیلی وقتا ,اختیارم دست خودم بود اماگاهی اوقات هم اذیت کردن اجنه رااحساس میکردم.
تمام متن پیامک بیژن رابرای شماره ی همراه اقای محمدی(پلیسی که درجریان کاربود)فرستادم.
خودم رفتم مشغول ذکر شدم,اقای موسوی بهم گفته بود هرچه وسیله که علامت یک چشم روش هست را دارم,ببرم بزارم امام زاده یایک جای مقدس تا اثرشون از بین بره,من یک گردنبند داشتم که به عنوان چشم زخم گرفته بودمش اما غافل از این که ,این گردنبد که روش تک چشم حک شده بود,برای چشم زخم کاربردی نداشت که هیچ بلکه علامت چشم چپ شیطان بود وباعث جذب اجنه وشیاطین اطرافم میشد.
اون گردنبدوانگشتری که بیژن بهم هدیه داده بود راسپردم به مامان تابگذاره امام زاده,وخودم مدام اسفند دود میکردم چون به عینه متوجه شدم تا دود اسفند بلند میشه ,جن درونم یک جورایی اذیت میشه ومن راهم اذیت میکنه...
فردا عاشورا بود ومن برنامه ها داشتم,میخواستم با ذکرخدا وگریه بر ارباب خودم راپاک کنم....
میدونستم روز سختی درپیش دارم ,توکل کردم وبه انتظار روزهای خوش نشستم..
#ادامہدارد...↻
🌻
🌻🌻
🌻🌻🌻
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
❣سلام مولا جان
لبريز ترانه و نوايم با تو
از درد و غم زمان رهايم با تو
تو سبزترين بهار در جان مني
سبز است تمام لحظه ها يم با تو
💐💐💐💐💐💐💐💐
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پنجشنبه است
✨روز دل تنگی
🥀برای عـزیزانی که
✨در کنار مـا نیستند
🥀ڪدام دلخوشی زنـدگی
✨توان پر ڪردن
🥀جای خالیشـان را دارد؟
✨شـاد ڪنیم آنها را ڪه
🥀در آن سرای به انتظارند
✨با فاتحه و صلواتی و خیراتی🙏
🥀 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ
وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
💖🌹🦋
⭕️شهید مدافع حرمی که پس از ۶ سال پیکرش پیدا شد
♦️شهید مرتضی کریمی متولد ۲۵ دیماه سال ۱۳۶۰ در تهران قاری قرآن کریم و مداح اهل بیت (ع) بود و در روز ۲۱ دیماه سال ۱۳۹۴ در خانطومان سوریه به شهادت رسید.
♦️پیکر مطهر شهید کریمی بعد از گذشت ۶ سال در سوریه شناسایی و به تهران منتقل شد. از این شهید بزرگوار ۲ دختر به نامهای حنانه و ملیکا به یادگار مانده است.
#سلامبرحسین
#کانالشهداءومهدویت
@shohada_vamahdawiat
<======🏴🌻🏴======>