eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 💐السلام علیک یااباصالح المهدی(عج) 🌹برچهره پرزنور مهدی،صلوات 🌹برجان و دل صبور مهدی،صلوات 🌹تا امرفرج شود مهیا بفرست 🌹بهر فرج و ظهور مهدی صلوات اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم🙏 @shohada_vamahdawiat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌷مولای من! 🌹اگر تو لطف کنی فتح باب خواهد شد 🌹سروده های دلم صد کتاب خواهد شد 🌹اگر تو خنده کنی گل دهد طبیعت خاک 🌹فضای کل جهان پر گلاب خواهد شد 🌹به هر کجا تو نباشی چو شام تاریک است 🌹تو هر کجا که روی آفتاب خواهد شد 🌹اگر ز پرده در آید امام عالمیان 🌹وقوع حتمی یک انقلاب خواهد شد 🌹هزار مرتبه گفتیم و باز می گوییم 🌹دعا به ذکر علی مستجاب خواهد شد 🌹اگر علیه علی مسجدی بنا گردد 🌹به دست مهدی زهرا خراب خواهد شد 🌹اگر که با نمکان امتحان حُسن دهند 🌹فقط امام زمان انتخاب خواهد شد 🌹اگر چه خدمت ذره است بی مقدار 🌹به پیش فاطمه اما حساب خواهد شد @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۲۳۹🌷 🌹... و أبواب الایمان...🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🍃ﺍﺑﻮﺍﺏ ﺟﻤﻊ ﺑﺎﺏ ﺍﺳﺖ.ﺑﺎﺏ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ.ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺩﺭ‌ﻫﺎ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺭ‌ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﺭﻭﺩﯼ و ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺭ‌ﻫﺎ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. 🍃 ﻭﺭﻭﺩﯼ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ‌ﯼ ﺁﻥ ﺩﺭ‌ﻫﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ‌ﯼ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﯾﺪ. 🍃ﻭﻟﯽ ﯾﮏ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ،ﺩﺭ‌ﻫﺎﯼ ﺧﺮﻭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ‌ﯼ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾﺪ و ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﯾﺪ. 🍃ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﻮﻣﺎ در عالم ﻧﻘﺶ ﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ.ﻣﻨﺘﻬﺎ ﺑﻌﻀﯽ‌ﻫﺎ ﺩﺭ‌ﻫﺎﯼ ﺧﺮﻭجیند،ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﻭ ﺩﯾﻦ و ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ و ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺍﯾﻤﺎﻥ. 🍃ﯾﻌﻨﯽ ﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨیم ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ‌ﺷﻮیم. ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﯿم ﺍﮔﺮ ﺩﯾﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ.ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ. ما ﺭﺍ ﺑﯿﺰﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ.پس ﺩﺭ ﺧﺮﻭﺟیند! ﺑﯿﺰﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺧﺪﺍ. ﺑﯿﺰﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﺠﺎﺏ.ﺑﺎ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭند. 🍃 ﻭﻟﯽ ﺑﻌﻀﯽ‌ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭرودیند. ﯾﻌﻨﯽ ما ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﯿم،ﻣﺸﺘﺎﻕ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾم.ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾیم ﺗﻮ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﻣﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﯿﻢ. ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺵ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﻭﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ. ﺗﻮ ﺑﻪ چی ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﺑﮑﻨﻢ. ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ می کنی، ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﮑﻨﻢ. 🍃ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ ﺍﺑﻮﺍﺏ ﺍﻻ‌ﯾﻤﺎﻥ. ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ‌ﻫﺎ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﻭﺍﺩﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺷﻮد.ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻣﯽ‌ﺷﻮد «ﻳَﺪْﺧُﻠُﻮﻥَ ﻓِﻲ ﺩِﻳﻦِ ﺍﻟﻠَّﻪِ» ﻧﺼﺮ/2 🍃ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ.ﺍﺑﻮﺍﺏ ﺍﻻ‌ﯾﻤﺎنند. ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﯾشان ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺩﯾﺪ ﻭﺍﺭﺩ در دین و ایمان می شد... 🍃پس اگر از باب امام مهدی علیه السلام وارد ایمان شویم مطمئنا در خروجی وجود نخواهد داشت و نمی توانیم و البته نمی خواهیم که دیگر از وادی ایمان خارج شویم... 💐💐💐💐💐💐💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐 ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد و ریخت توی جوی آب، بعدگفت: "دوست عزيز به حرفام یه خورده فکر کن". بعد هم خداحافظی کردیم و سوار موتور شدیم و راه افتادیم. از سر خیابان که می‌خواستیم رد بشیم دیدم اون آقا هنوز داخل خانه نرفته و داره به ما نگاه می‌کنه. گفتم: "آقا ابرام، چقدر قشنگ حرف زدی رو منم تأثیر داشت. خندید و گفت:"ای بابا ما چیکاره‌ایم فقط خدا، همه این حرفا رو خدا به زبونم آورد . انشاءالله كه تأثیر داشته باشه". بعد ادامه داد: "مطمئن باش هیچی مثل برخورد خوب روی آدما تأثیر نمی‌ذاره، مگه در قرآن خدا به پیغمبر نمی‌فرماید که: « اگر اخلاقت تند بود ،همه از دور و برت می رفتند »". پس باید لااقل این رفتار پیغمبر را یاد بگیریم. یکی دو ماه بعد ، ازهمان فدراسیون گزارش رسید که : جناب رئیس بسیار تغییر کرده و اخلاق و رفتارش داخل اداره خیلی عوض شده. حتی خانم این آقا با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه.   وقتی ابراهیم وارد اداره شد گزارش را دادم دستش و منتظرعکس العمل ابراهیم بودم. او هم بعد از خواندن گزارش گفت: "خدا رو شکر" وسريع بحث رو عوض کرد. اما من شک نداشتم که اخلاص ابراهیم تأثیر خودش رو گذاشته و آن آقا رو متحول کرده. @shohada_vamahdawiat
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ @shohada_vamahdawiat
ما شاءالله به حسن یزدانی زنده باد ایران، زنده باد ایران هزار ماشاءالله
🎗 🤹‍♀️ بردیا اومد و سعی داشت که ارومم کنه...ولی ازش خواستم تنهام بزاره. چند روزی از روز اعلام نتایج گذشت و من هنوز با پدرم سرسنگین بودم و تنها حرف ردو بدل شده میانمان سلام و خداحافظ بود...یه جورایی قهر پدر دختری.ولی از دور در جریان بودم که بردیا سعی داره که بابا را راضی کند . مریم یکی از دوست های چندین ساله ام هم شیراز قبول شده بود و میخواست برای کار های خوابگاه و ثبت نامش به شیراز برود.تماس گرفت و ازم خواست قبل از رفتنش همدیگر رو ببینیم. روز جمعه بود و پدرم خونه بود. از صبح می دیدم که بردیا دارد همش کنار گوش بابا یه چیزیایی می گوید. از مامان هم که پرسیدم فایده ای نداشت و در جریان نبود که موضوع از چه قراره. ولی هر چی بود بابا اصلا راضی به نظر نمی رسید و سعی داشت به بحث خاتمه بدهد.ولی بردیا باز هم حرف میزد. به مامان گفتم با مریم میخواهیم برویم بیرون و از خونه زدم بیرون. رفتم دنبال مریم شروع کردیم به گشت زدن. ولی اصلا حوصله نداشتم و این رو به راحتی میشد از ظاهرم فهمید. _وای...میگیریم میزنمت بارانااااا _ وا؟ برای چی؟ _ از موقعی که اومدی دمغی.. _ خودت میدونی که دردم چیه _ عیبی نداره..کاری نکن که پشیمون بشی. از همین الان شروع کن برای سال دیگه. زمانتو حداقل از دست نده.مطمئن باش تو تهران قبول میشی. پس بخواه... _نمیدونم...اخه خیلی دوست داشتم برم... _البته تو شعورت به دانشجو ها نمیخوره...برای همینم شاید پذیرفته نشی... موقع ادای این حرف بادی به غب غب انداخته بود و قیافه گرفته بود...شروع کردیم به خنده و مسخره بازی وشوخی. 💖 💖💖 💖💖💖 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
شبتون بخیر وحسینی 🌷🌟✨🌙🌷
﷽❣ ❣﷽ تو را ندیدن و مردن، فقط به این معناست: به باد رفته تمامیّ عمر کوتاهــم.... ... @shohada_vamahdawiat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ❣یا صاحب الزمان(عج) ✨ خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد  ✨هوای نفس نباشد همه هوای تو باشد ✨خداکند که گزارت فِتد به منظر چشمم ✨ که سجده گاه نمازم به جای پای تو باشد . . . @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
امروز شنبه بيست و ششم ذى الحجّه است. ما ديشب را در اين منزلگاه كه "شَراف" نام دارد مانديم و اكنون قصد حركت داريم. بيش از سه منزل ديگر تا كوفه نمانده است. اين جا آب فراوان است و درختان سرسبزاند. امام دستور مى دهد تا يارانش مشك ها را پر كنند و آب زياد بردارند. اين همه آب را براى چه مى خواهيم؟ كاروان حركت مى كند. آفتاب بالا آمده است و خورشيد بى رحمانه مى تابد. آفتاب و بيابانى خشك و بى آب. هيچ جنبنده اى در اين بيابان به چشم نمى آيد. كاروان آرام آرام به راه خود ادامه مى دهد. يك ساعت تا نماز ظهر باقى مانده است. الله اكبر! اين صداى يكى از ياران امام است كه سكوت را شكسته است. همه نگاه ها به سوى او خيره مى شود. امام از او مى پرسد: ــ چرا الله اكبر گفتى؟ ــ نخلستان! آنجا نخلستانى است. او با اشاره دست آن طرف را نشان مى دهد. راست مى گويد، يك سياهى به چشم مى آيد. آيا به نزديكى هاى كوفه رسيده ايم؟ يكى از ياران امام كه اهل كوفه است به امام مى گويد: ــ من بارها اين مسير را پيموده ام و اين جا را مثل كف دست مى شناسم. اين اطراف نخلستانى نيست. ــ پس اين سياهى چيست؟ ــ اين لشكر بزرگى از سربازان است.125 ــ آيا در اين اطراف پناهگاهى هست تا به آنجا برويم و منزل كنيم؟ ــ پناهگاه براى چه؟ ــ به گمانم اين لشكر به جنگ ما آمده است. ما بايد به جايى برويم كه دشمن نتواند از پشت سر به ما حمله كند. ــ به سوى "ذو حُسَم" برويم. آنجا كوهى هست كه مى توانيم كنار آن منزل كنيم. در اين صورت، دشمن ديگر نمى تواند از پشت سر به ما حمله كند. اگر كمى به سمت چپ برويم به آنجا مى رسيم. كاروان به طرف ذو حُسَم تغيير مسير مى دهد و شتابان به پيش مى رود. نگاه كن! آن سياهى ها هم تغيير مسير مى دهند. آنها به دنبال ما مى آيند. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🎧 محبت امام زمان علیه السلام نسبت به شیعیان آخرالزمان ▫️بخشی از داستان تشرف خدمت امام زمان (عج) ارسالی یکی از اعضای محترم کانال @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>