Dua-Tawassul-Samavati.mp3
13.58M
#دعای_توسل......
دل چه صفا گیرد از دعای توسل
حالِ دعا گیرد از دعای توسل
قلب همه عاشقانِ آل محمد (ص)
نور خدا گیرد از دعای توسل
💐التماس دعا
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💐💐🍃🍃
#روشنی_مهتاب.......
#صفحه_پانزده.......
استاد ابن عَساكِر درباره مسأله اى فقهى سخن مى گويد، من نگاهى به تو مى كنم كه در اين سفر همراه من هستى!
گويا اين موضوع براى تو چندان جذاب نيست. من از فرصت استفاده مى كنم و براى تو خاطره اى مى گويم: سال ها پيش، ابن عَساكِر نزد شيخ بزرگى رفت تا از او كسب علم كند. آن روز آن شيخ در جستجوى گمشده اى بود، او كتاب ارزشمندى را گم كرده بود.
ابن عَساكِر به آن شيخ گفت:
ــ شما در جستجوى چه چيزى هستيد؟
ــ مى خواستم امروز براى شما كتاب ارزشمندى را درس بدهم، امّا هر چه مى گردم آن را پيدا نمى كنم، گويا آن را گم كرده ام!
ــ اسم آن كتاب چيست؟
ــ كتاب "بحث و نشور".
ــ آيا مى خواهى همه آن كتاب را از حفظ براى شما بخوانم؟
ــ يعنى شما آن كتاب را حفظ هستيد؟
ــ آرى!
ابن عَساكِر شروع به خواندن كتاب كرد و آن شيخ نيز هر جا نياز به توضيح بود، براى شاگردانش توضيح مى داد.
* * *
استاد ابن عَساكِر تاكنون چندين كتاب نوشته است. آيا مى دانى فقط يكى از كتاب هاى او "تاريخ دمشق" است (اين كتاب در 70 جلد چاپ شده است).
گوش كن! اكنون استاد نكته اى تاريخى براى شاگردانش نقل مى كند، اينجا را بايد با دقّت گوش كنيم، فكر مى كنم براى ما مفيد باشد. استاد چنين مى گويد:
روزهاى آخر زندگى ابوبكر بود، ابن عَوْف كه دوست صميمى او بود به ديدارش آمد. ابوبكر نگاهى به ابن عَوْف كرد و به او گفت: "من در اين لحظه هاى آخر، از انجام چند كار پشيمان هستم".
ابوبكر كه مرگ را در چند قدمى خود مى ديد به ابن عَوْف چنين گفت: "اى كاش هيچ گاه درِ خانه فاطمه را نگشوده بودم و به آنجا هجوم نبرده بودم".
سخن استاد ابن عَساكِر به پايان مى رسد، من به فكر فرو مى روم، از اين مطلب استفاده مى شود كه ابوبكر دستور حمله و هجوم به خانه فاطمه(س) را داده است و عدّه اى به آن خانه هجوم برده اند و وارد خانه شده اند.
به راستى در آن ماجراى هجوم، چه اتّفاقاتى افتاده است كه ابوبكر در لحظه مرگ، اين گونه پشيمان است؟
آيا ابوبكر در روزهاى آخر زندگى خود، به ياد سخن فاطمه افتاده است؟ آن لحظه اى كه فاطمه فرياد برآورد: "بابا! يا رسول الله! ببين كه بعد از تو، عُمَر و ابوبكر چه ظلم هايى در حق ما روا مى دارند".
* * *
آقاى سُنّى! تو مى گفتى ماجراى هجوم به خانه فاطمه(س) افسانه است! اگر واقعاً هيچ هجومى به خانه فاطمه(س) نشده است، پس چرا ابوبكر اين گونه اظهار پشيمانى مى كند؟ من باور دارم كه ابوبكر آن قدر كم عقل نيست كه براى يك افسانه، اين گونه تأسف بخورد!!
اين سخن ابوبكر است: "اى كاش دستور حمله به خانه فاطمه را نمى دادم!" او وقتى فهميد كه ديگر بايد به خانه قبر برود از خود سؤال كرد كه آيا حكومت چندروزه دنيا، ارزش آن را داشت كه آن گونه در حقّ فاطمه(س)ظلم كند.
💐💐🍃🍃💐💐🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
«پیامبرگرامی اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم)»:
یخرُجُ المَهدی و علی رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُنادٍ ینادی «هذا المَهدی خَلیفةُ اللهِ فَاتَّبِعوهُ»
زمانی که حضرت مهدی(ع) ظهور میکند ابری بالای سر دارد که در آن منادی ندا میکند «این مهدی خلیفةالله است، از او متابعت و پیروی کنید.» (بحار، ج ٥١، ص ٨١)
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
@shohada_vmahvawiat
#شهید_فوزی_شیردل
#صفحه_نه....
*: برخورد پدر و مادر شما هنگام شنیدن خبر شهادت شهید شیردل چگونه بود؟
خواهر شهید شیردل: زمانی که خواهرم شهید شد جنگ تحمیلی آغاز نشده بود و مردم با نام شهید و شهادت غریب بودند و با خمپاره و تفنگ آشنا نبودند. زمزمههایی از کارشکنیهایی دولت وقت در میان مردم وجود داشت اما تصور نمیکردیم که به این شدت باشد. و مطمئن بودیم اگر مشکلی هم به وجود میآمد فوزیه به دلیل صمیمیت با پدرم در میان میگذاشت.
در جنگ تحمیلی جوانان در پایگاههای بسیج ثبتنام میکردند، آموزش میدیدند و به مقابله با دشمن میرفتند، اما در مبارزه با ضدانقلاب و منافقان افرادی همزبان ما به کشور خیانت کرده و مردم عادی در برابر آنها بدون تشکیلات خاصی به مبارزه برخواسته بودند.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا ظهورش دیرگردید
بســی عاشــــق
دراین ره پیــرگردید
بحق مادرش زهرای اطهر
بحق فرق اکبر، حلق اصغر
مهیّاکن تو اسباب ظهورش
منوّرکن تو گیتی را زنورش
اللهم عجل لولیک الفرج
🌸🌿🌸🌿🌸
@shohada_vamahdawiat
💕💕🍃🍃
#روشنی_مهتاب.....
#صفحه_شانزده......
در شهر دمشق در جستجوى استاد ذَهَبى هستم، مى خواهم او را ببينم و از او سؤال خود را بپرسم، من در قرن هشتم هجرى هستم. بايد به مدرسه اشرفيّه بروم، استاد ذَهَبى را آنجا مى توان يافت.
به مدرسه مى روم، پيرمردى بر روى صندلى كوچكى نشسته است، شاگردان زيادى دور او حلقه زده اند. هر كدام از آنان، اهل شهر و ديارى هستند. آن ها براى بهره بردن از دانش استاد ذَهَبى به اينجا آمده اند.
گوش كن! استاد ذَهَبى مشغول سخن است: "مبادا براى كسب علم نزد شيعيان برويد! شيعيان گمراه و خطاكار مى باشند و نبايد به سخنان آنان اعتماد كرد".
گويا استاد ذَهَبى فقط حديث كسانى را قبول مى كند كه از اهل سنّت باشند، او شيعيان را گمراه مى داند.
گوش كن! استاد ذَهَبى ادامه مى دهد: "سال ها پيش مسجد پيامبر در مدينه دچار آتش سوزى شد. به نظر من، آن آتش سوزى علّتى داشته است. شيعيان به ديوارهاى آن مكان مقدّس دست زدند، بايد آن ديوارها پاك مى شد، براى همين بود كه آتش آمد تا آن ديوارها پاك شوند".
سپس چنين مى گويد: "يكى از بزرگان مى گفت: شيعيان مخالف قرآن و پيامبر هستند، آنان كافر هستند".
من ديگر مى ترسم از استاد ذَهَبى سؤال خود را بپرسم، آرى! من عطاى او را به لقايش بخشيدم!!
اگر من جلو بروم و سؤال خود را بپرسم، حتماً مى فهمد كه من شيعه هستم. اينجا بايد سكوت كنم.
* * *
صدايى به گوش مى رسد: "امام جُوينى وارد شهر دمشق شد". استاد ذهبى تا اين سخن را مى شنود چنين مى گويد: "من بايد به ديدار امام جُوينى بروم، او حديث شناسى بزرگ و مايه افتخار اسلام است".
استاد ذَهَبى از جاى برمى خيزد، گروهى از شاگردانش هم همراه او مى روند.
من نمى دانم چه كنم، آيا همراه آنان بروم؟ حتماً امام جُوينى از اهل سنّت است وگرنه هيچ وقت استاد ذَهَبى (كه شيعه را گمراه مى داند) به ديدار او نمى رفت و هرگز او را "فخر اسلام" نمى خواند.
من در فكر هستم، تو با من سخن مى گويى: چرا ترسيده اى؟ برخيز! قرار بود كار تحقيق را به پايان برسانى، برخيز!
با سخن تو، قوّت قلبى مى گيرم و حركت مى كنم، به دنبال جمعيّت به راه مى افتم.
* * *
استادان شهر دمشق در اينجا جمع شده اند، آن ها مى خواهند از امام جُوينى حديث بشنوند، مجلس سراسر سكوت است و امام جُوينى براى آنان سخن مى گويد.
نگاهى به امام جُوينى مى كنم و به فكر فرو مى روم، كاش مى توانستم با او سخن بگويم!
گويا بايد ساعت ها صبر كنم!
چند ساعت مى گذرد، ديگر نزديك اذان مغرب است، قرار مى شود بقيّه مطالب براى فردا بماند، كم كم دور امام جُوينى خلوت مى شود، من نزديك مى شوم، سلام مى كنم، او به زبان فارسى جواب مرا مى دهد و مى گويد: چطورى؟ هموطن!
تازه مى فهمم كه امام جُوينى، ايرانى است، خيلى خوشحال مى شوم، نزديك تر مى شوم، با او روبوسى مى كنم:
ــ شما اهل كدام منطقه ايران هستيد؟
ــ از اسم من پيداست. من از شهر جُوين هستم. شهرى نزديك سبزوار.
ــ پس به اين دليل شما را جُوينى مى گويند.
ــ بله! چه شد كه گذر تو به دمشق افتاده است؟
ــ من در جستجوى حقيقت به اينجا آمده ام. آيا شما درباره هجوم به خانه فاطمه(س) چيزى شنيده ايد؟
ــ شما نبايد اين حرف ها را زياد پى گيرى كنى، ما به ابوبكر و عُمَر اعتقاد داريم، آن ها خليفه پيامبر ما هستند. ما نبايد درباره اين مسائل موشكافى كنيم.
ــ من دوست داشتم تا با حقيقت آشنا شوم، من مى خواهم بدانم در تاريخ چه گذشته است.
ــ من يك حديث شناس هستم و بيشتر درباره سخنان پيامبر تحقيق كرده ام. من سخنى از پيامبر را در كتاب خود آورده ام، شايد آن حديث بتواند به تو كمك كند. برو كتاب "فرائد السمطين" را بخوان.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
بیسیم میزنند📞 که بچهها در خط نیاز به مهمات دارند. #سجاد داوطلبانه برای بچهها مهمات میبرد. آن منطقه هنوز پاکسازی نشده بود🚫. سجاد وقتی صد متری از نیروهای خودی دور میشود اولین تیر را به ماشینش🚙 میزنند. تا اینکه ماشین را به شدت زیر آتش میگیرند.
چهار #تکتیرانداز هم زیر درختان زیتون پنهان شده بودند که با وجود پوشیدن جلیقه ضدگلوله از پهلو به او تیر میزنند💥. سجاد از ماشین به بیرون پرتاب میشود و چند تیر هم به پای او میزنند. مدتی بعد سایر رزمندگان، #تکفیریها را به هلاکت میرسانند و پیکر سجاد🌹 را به عقب منتقل میکنند.
#شهید_سجاد_دهقان🌹
🌹✨ @shohada_vamahdawiat
#شهید_فوزی_شیردل.....
#صفحه_ده...
نخستین اعلامیهای که زمان شهادت فوزیه با عنوان شهیده چاپ شد مردم معنای آن را نمیدانستند و برای آنها بسیار عجیب و ناشناخته بود به طوری که در روز خاکسپاری جمعیت بسیاری برای آگاهی از موضوع آمده بودند.
تمام فکر و ذهن مادرم فوزیه بود به طوری که حتی بعد از شهادت او نیز هر سال عید نوروز به نیت او سبزه میگذاشت. مادرم در اواخر عمر بسیار شکسته و بیمار شده بود و نمیتوانست به مزار فوزیه برود و کسی فرصت همراهی او را نداشت. تا اینکه یک روز تا غروب از منزل بیرون رفته بود و کسی از او خبری نداشت. بالاخره متوجه شدیم که به مزار فوزیه رفته است و برای ما تعریف کرد که یک بانو با چادر سفید مرا تا مزار همراهی کرده اما دیگر او را ندیدم. او میگفت که آن بانو فوزیه بوده است.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با بـــ🍂ـرگ ها که نیامدے...
لااقل
با بـــ❄️ــرف ها بیا....
@shohada_vamahdawiat
---••^-^|✨💞🌼💞✨|^-^••---
سلام دوستان عزیز🌺🌺 خیر مقدم عرض می کنم خدمت دوستان عزیزی که تازه به جمع ما پیوستند🌹🌹
و ممنون از دوستان عزیزی که برای ما انتقاد و پیشنهادات خودشون رو ارسال میکنن🌹🌹🌹
برای بهتر شدن کانال منتظر نقطه نظرات شما عزیزان هستیم، 🌹🌹🌹
برای ارسال نظراتتون به آیدی زیر مراجعه کنید 👇👇👇👇
@KolanafadakaYazeynab2
Dua-Kumail-Samavati.mp3
8.39M
#دعای_کمیل...
شب آمده تا دل زِ خدا یاد کند
بنده از کارِ بدش توبه و فریاد کند
چون به فرمودهِ حق دستِ دعا بردارد
او اجابت کند و بنده ی خود شاد کند.
🌺التماس دعا
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌸🌸💕💕🍃🍃
#روشنی_مهتاب......
#صفحه_هفده...
كتاب را باز مى كنم و به مطالعه آن مشغول مى شوم. حديثى از پيامبر مى خوانم، اين سخن پيامبر است:
هرگاه دخترم، فاطمه را مى بينم، به ياد حوادثى مى افتم كه بعد از من براى او پيش خواهد آمد، گويا با چشم خود مى بينم كه گروهى وارد خانه او مى شوند و حرمت او را مى شكنند! آنان حقّ فاطمه را غصب مى كنند، پهلوى او را مى شكنند، فرزندش محسن را سقط مى كنند. آن روز، فاطمه فرياد برمى آورد: "يا محمّداه!"، امّا كسى به داد او نمى رسد.
بعد از مرگ من، فاطمه اوّلين كسى خواهد بود كه به من مُلحَق خواهد شد. فاطمه در حالى كه به شهادت رسيده است، نزد من خواهد آمد.
در اين حديث، پيامبر از آينده اى خبر مى دهد كه دل هر انسان آزاده اى را به درد مى آورد.
آقاى سُنّى! با تو هستم، تو نمى توانى ادّعا كنى كه امام جُوينى، از علماى شيعه است، من سخن استاد ذَهَبى را درباره او بيان كردم. تو خودت بهتر از من استاد ذَهَبى را مى شناسى.
هرگز استاد ذهبى، يك نفر شيعه را براى استادى خود انتخاب نمى كند!
استاد ذَهَبى شيعيان را بى دين مى داند، چطور مى شود كه امام جُوينى شيعه باشد و ذَهَبى او را فخر اسلام بداند؟
از تو مى خواهم يك بار ديگر كلام استاد ذَهَبى در حقّ امام جُوينى را بخوان! اين سخن استاد ذَهَبى است: "يكى از استادان من، يگانه دوران، فخر اسلام، سرآمد بزرگان، امام جُوينى مى باشد".
آقاى سُنّى! تو گفتى كه ماجراى هجوم به خانه فاطمه(س) افسانه است؟ اكنون بگو بدانم با سخن امام جُوينى چه مى كنى؟
🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢پشت مردم به او گرم بود
🔹خانه که بود، موبایلش مدام زنگ میخورد. مردم تماس میگرفتند و مشکلاتشان را میگفتند. توی روستایی که خدمت میکرد، همه او را میشناختند. گاهی اوقات میگفتم: تو که بیشتر اوقات پاسگاهی، حالا که میـای خونه باید استراحت کنی. چرا ایـنقدر جوابـشون رو میدی؟ سر تکان میداد و میگفت: اول کـار مردم، بعد استراحت...
🔹آدم که فقط نباید توی پاسگاه به مردم خدمت کنه! مردم روستا هم خیلی دوستش داشتند. میگفتند: همین که او اینجاست، پشت ما گرمه!
🔹شهید مصطفی یوسفی از پرسنل پلیس آگاهی تهران چهاردهم آبان ۹۴ در حین تعقیب و گریز سارقین به شهادت رسید
🌹✨ @shohada_vamahdawiat
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
✍پیامبر اکرم (ص)
✅چهار خصلت است که پیوسته از طرف خدا برای شما جاری است با اینکه به خود ظلم می کنید و گناهکارید:
❶☜رزق و روزی او به شما می رسد
❷☜رحمت او از شما قطع نمی شود
❸☜پوشش و پرده او همیشه روی گناهان شما کشیده شده است
❹☜کیفر و عقابش را بر شما سریع نمیفرستد
🌹ولیکن شما با وجود اینها بر خدایتان جرأت دارید و گناه می کنید، امروز شما سخن می گویید و خدا از شما ساکت است ، پس نزدیک است که خداوند سخن بگوید و شما ساکت باشید، پس از کارهای شما دودی بلند می شود که چهره ها از آن سیاه می گردند، پس این آیه را تلاوت کردند: « و بترسید از روزی که درآن بسوی خدا برگشت داده می شوید پس هرکسی هر آنچه را که کسب کرده کاملا دریافت می کند و در حالی که به آنها ظلم نمی شود
📚 احادیث الطلاب ۱۰۳۷
🕊🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🕊
🌹✨ @shohada_vamahdawiat
#شهید_فوزی_شیردل
#صفحه_یازده
*: خواهر شهید فوزیه شیردل از مصاحبت با خواهرش چه خاطراتی در ذهن دارد؟
خواهر شهید فوزیه شیردل: پرستارهای بیمارستان پاوه غیر از خواهر من بومی و اکثر پزشکان نیز فیلیپینی بودند. رئیس بیمارستان به نام دکتر عارفی فردی ضدانقلاب بود که بعدها به آمریکا فرار کرد و به دلیل اعتقادات خواهرم با او خصومت و دشمنی داشت. تنها هشت ماه از پیروزی انقلاب گذشته بود ولی خواهرم با ارادتی که به امام داشت عکس ایشان را که در زیر درخت سیب نشستهاند را به دیوار اتاقش نصب کرده بود. با وجود هشدارهای دوستانش یک روز رئیس بیمارستان متوجه عکس شد و از فوزیه خواست که این عکس را بردارد اما فوزیه در جواب میگوید: «اینجا اتاق من است و دوست دارم که عکس امام بر دیوار اتاقم باشد، حاضر هستم بیست سال عمر خود را بدهم و یک تار مو از سر امام خمینی(ره) کم نشود.»
رئیس بیمارستان به خاطر این موضوع یک ماه حقوق فوزیه را کسر کرد. خواهرم یک بار در ماه و هر دفعه به مدت یک شبانه روز به ما سر میزد و برای همه سوغات میآورد اما این بار که برگشت ناراحت و دست خالی بود. پدرم که دلیل ناراحتی او و خصومت رئیس بیمارستان را متوجه شد به او گفت که چون در شهر غریب است بیشتر مراقب خودت باش.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#غروب_جمعه
بنویس ڪہ هرچہ نامہ دادم نرسید
بنویس ڪہ یڪ نفربہ دادم نرسید
بنویس قرارِمنو او جمعه ے بعد
امروزڪہ هرچہ ایستادم نرسید
#کاش_میشد_زسفر_برگردی😔💔
@shohada_vamahdawiat
خــــُوش بِحٰـــال دل مــَن مثل تو آقـــا دارد
بر سَــرش سایه آرامش طوبی دارد
با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد
【السلام علیک یا امام رضا(ع)】
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
بخوان دعای ِ فرج را ، که یار می آید
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
بخوان دعای فرج را ، ظهور نزدیک است
رسیده مـژده به دلـها ، قـرار می آید
بخوان دعای فرج را ، که عطر ِ لطف ِ خدا
از آستان ِ شَــه ِ خوش تبار می آید
بخوان دعای فرج را ، که شب رسیده به سر
قسم به خال ِ لبانش ، بهار می آید
بخوان دعای فرج را ، به حق ِ خون ِ حسین
زمان ِ وصل رسیده ، نگار می آید
بخوان دعای فرج را ، که وعده کرده خدا
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از پاسخ خواهم داد صبور باشید
ناب ترین ڪاناݪ هاے لینکدونی تخصصی مذهبی، حوزوی و مفید ایتا را دنبال کنید✅
eitaa.com/joinchat/3630759937C6c810e67cf
➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖
🌀دست آوردهای طلاب و مذهبیون
eitaa.com/joinchat/3630759937C6c810e67cf
☘منتظران ظهور ویژه سخنرانی،ویژه مبلغین
eitaa.com/joinchat/318046240C7af4f3b8d1
☘دانستنی ها
eitaa.com/joinchat/2265186330C1b12d55bf9
☘قــاصـدڪــ
eitaa.com/joinchat/3639476249C463c87c287
☘کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا )
eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
☘دختران بهشتی
eitaa.com/joinchat/1968111636C169d0fd27d
☘اخبار و علائم ظهور و وظایف منتظران
eitaa.com/joinchat/1048248322C5677d329bf
☘آموزش مزاج شناسی و کنترل ذهن
eitaa.com/joinchat/1730347030Cd7ecc1c28f
☘آموزش مزاج شناسی و کنترل ذهن
eitaa.com/joinchat/1730347030Cd7ecc1c28f
☘ازدواج عقلانی(مشاوره رایگان،معرفی زوجین)
eitaa.com/joinchat/2850816000C150cf11602
☘هرکی اومده اینجا پشیمون نشده...
eitaa.com/joinchat/1055916054Cdcbcaf4cf4
☘برای امام زمانم چه کنم؟
eitaa.com/joinchat/2734358548Caf1aa11a1d
☘ورزش آنلاین
eitaa.com/joinchat/2519662612C500b58a7b5
☘کانال فیلم،صوت،نرم افزار،پاورپوینت...
eitaa.com/joinchat/3864854532C34751c9911
☘چرا از مرگــ مـیترسیم؟
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
☘سلام بر ابراهیم(شهیدانه، سیاسی،معرکه)
eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
🛑#ویژه:اجتماع بزرگ مداحان و روحانیون
eitaa.com/joinchat/3630759937C6c810e67cf
➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖
🌺 #لینکدونی_تخصصی_حوزوی_مذهبی 🌺
شامل گروه ها و کانالهای مذهبی، حوزوی و مفید
(جهت ثبت،تبلیغ،شرکت در بزرگترین تبادللیستی)
eitaa.com/joinchat/3630759937C6c810e67cf
💢از خود گذشتگی فرمانده
🔹در کارش خبره بود ولی به پست و مقامی که داشت دل نبسته بود. خیلی وقت ها این دل نبستن را به زبان می آورد:این میز به کسی وفا نمی کنه. ما باید خاطره خوب از خودمون بجا بذاریم.
🔹یک بار شیفت اش تمام شده بود ولی برای اینکه سایر همکاران بتوانند از تعطیلات عید فطر بهتر استفاده کنند در محل کار مانده بود. همیشه نسبت به ما ایثار می کرد و خودش کارهای سخت تر را بر عهده میگرفت.
🔹شهید منصور توحیدی نسب نوزدهم تیرماه 94 در مرز میرجاوه در درگیری با گروهکهای تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
🌹✨ @shohada_vamahdawiat