eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود میرسد روزی که با حال بکا می بینمت میرسد روزی که تکیه میدهی بر کعبه و در کنار خانه ی امن خدا می بینمت ➥ @shohada_vamahdawiat
💢نذر نگاهت 🔹روزی تصمیم گرفته بودم سرمزار عباسم بروم. وقتی که رفتم شمع بخرم، خانمی از آشنایان قدیمیمان را دیدم. وقتی که شنید با نذری که بر مزار پسرم کردم، حاجت بزرگی را از خدا گرفتم متاثر شد و چند دقیقه ای سخت به فکر فرو رفت؛ تااینکه از من خواست که برایش یک شمع روشن کنم. 🔹 از طرف او هم، یک شمع روشن کردم. بعد از گذشت یک ماه او را دیدم که بر مزار عباسم به پهنای صورت اشک می ریخت. نشستم و احوالش را جویا شدم، در حالیکه داشت قبر پسرم را می شست گفت: «حاج خانم؛ اگر اجازه بدهید من هم در نذرتان میخواهم شریک شوم؛ بعداز پانزده سال انتظار، دخترم باردار شد»! 🔹شهید مدافع وطن از سربازان هنگ مرزی نگور سیستان و بلوچستان هفدهم فروردین ۹۴ توسط تروریست ها به شهادت رسید ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat
💔🍃🌺🍂🍂🍂🍂🍂 🍃🌺🍂🍂🍂🍂 🌺🍂🍂🍂🍂 📜روایت خاکسپاری غریبانه سر بی‌پیکر شهید فاطمیون ✨از اینجا شروع می‌کنم، یکی دو هفته پیش پیکر مطهر شهید اصغر پاشاپور که بهمن سال گذشته در سوریه به شهادت رسیده بود در خاک آرام گرفت. 💔شهید اصغر وقتی در خانه قبر قرار گرفت، سری در بدن نداشت. تکفیری‌های کافر به خاطر کینه‌ای که از مدافعان حرم داشتند سر و دست او را جدا کردند. وقتی برای این شهید ذکر تلقین را می‌خواندم دوستانی که در اطراف قبر بودند مدام یاد می‌کردند از بدن بی‌سر سیدالشهدا علیه السلام. 🔻پنجشنبه هفتم خرداد دوستان خبر دادند که پیکر یکی از شهدای فاطمیون برای دفن در قطعه ۵۰ به گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آمده. سوال کردم تازه شهید شده و یا اینکه از شهدایی است که پیکرش بعد از ماه‌ها تفحص شده؟ جواز دفن را دیدم. 🕊تاریخ شهادت بهمن ۹۸ ذکر شده بود، یعنی اینکه بیش از چهار ماه از شهادتش می‌گذشت؛ اما شنیدم که در تابوت فقط راس شهید را تشییع می‌کنند. تابوت شهید را مقابل قبر قرار دادند. حرف از مادر و خواهر شهید نبود. فقط نام برادرش را می‌بردند تا برای آخرین بار با برادرش وداع کند. من هم کفش‌ها را کندم و آستین‌ها را بالا زدم تا شهید مدافع حرم دیگری را در خاک بخوابانم. به توفیق الهی و لطف شهدا، پیکر مطهر تعداد زیادی از شهدای مدافع حرمی که در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) دفن شدند را در خاک گذاشتم. خیلی از آن‌ها بی‌سر بودند و رگ‌های گردنشان روی خاک قرار گرفت، اما این شهید با همه آن‌ها فرق داشت. 😔این شهید پیکرش بی‌سر نبود بلکه سرش بی‌پیکر بود. وقتی بند‌های کفن را باز کردم با وسواس خاصی سراغ سرش رفتم. سرش را داخل پارچه‌ای سفید پیچیده بودند. تصورم این بود که جمجمه‌اش در پارچه پیچیده شد، اما سیاهی موی پرپشت و یک دست مشکی این جوان ۲۲ ساله‌ شهید متحیرم کرد. بیش از چهار ماه از شهادتش گذشته بود. مقداری خاک آغشته به تربت کربلا و مهر کربلا زیر گونه شکسته‌اش قرار دادم و تلفین خوانده شد. دست راستم را پشت سرش گذاشته بودم و با ذکر تلقین تکان می‌دادم. حالم دست خودم نبود. چند وقت قبل بدن بی‌سر شهید اصغر پاشاپور و این بار سر بی‌بدن شهید محمد ناطقی. بعد از تلقین هم کفن کربلا رسید و سر بی‌بدن در آن پیچیده شد. حکایت عجیبی بود.... 💫شما هم اگر توفیق پیدا کردید و گلزار شهدای تهران رفتید فاتحه‌ای بر مزار شهید بی‌سر «اصغر پاشاپور» و مزار شهید بی‌بدن «محمد ناطقی» بخوانید. ان‌شاءالله در روز حشر شفیع ما باشند... ✍راوی : جعفر طهماسبی 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🍃❤️🍃 دختر دوممون👧 خیلی سر به هوا بود☺️ ، همیشه کفشاشو گم میکرد👟😐 یک روز که داشتیم میرفتیم مسجد جامع🕌، دیدم کفشاش نیست، 🙄برگشت به باباش گفت:😐 بابا اگه پای من زخم بشه، فرشای مسجد نجس میشه چیکار کنم؟😥 ایشان گفت: بیا بغل من.☺️ گفتم : آخه یه حرفی به این بچه👧 بزن بگو مواظب کفشاش باشه،😁 هر وقت ما اومدیم بیرون کفشاشو گم کرده،😒 دعواش کن تا دیگه کفشاشو گم نکنه.🙁 یه نگاه به من کرد و گفت :☹️ نمیتونم چیزی بهش بگم آخه همنام حضرت فاطمه است.😔😢 روایتی از همسر شهید🌷 🌹شادی روحش صلوات🌹 @shohada_vamahdawiat
🌸🍃 بی تو طلوع و غروب بازیچه است برای تقویمها اینکه می گویند ((صبح نزدیک است))، یعنی فقط با تو طلوع خواهند کرد تمام طلوعها... 💕 @shohada_vamahdawiat
توییت یک پزشک مسیحی لبنانی در واکنش به حوادث مینیاپولیس... @shohada_vamahdawiat
خداوند دو فرشته را مأمور نوشتن اعمال ما نموده است و اسم آنها "رقيب" و "عتيد" مى باشد، آنها تمامى اعمال و كردار ما را ثبت مى نمايند تا در روز قيامت موقع حسابرسى اعمال، به پيشگاه خداوند عرضه شود. اين دو فرشته از لحظه اى كه ما به بلوغ مى رسيم مشغول انجام وظيفه خود مى شوند و تا آخرين لحظه هاى عمر ما، اعمال نيك و بد ما را ثبت مى كنند. تا به حال فكر كرده ايد كه وقتى يك نفر از دنيا مى رود، تكليف اين دو فرشته كه مخصوص ثبت اعمال بودند، چه مى شود؟ آيا خدا به آنها مأموريتى تازه مى دهد؟ يا اينكه آنها هم بازنشسته مى شوند ! ! اما آنها بايد بدانند كه از بازنشستگى خبرى نيست، خدا به آنها مأموريتى جديد مى دهد. من توجّه شما را به حديثى از امام صادق(ع) جلب مى كنم. آن حضرت فرمودند: هنگامى كه مؤمن جان به جان آفرين تسليم مى كند آن دو فرشته اى كه مأمور ثبت اعمال او بودند به آسمان صعود مى كنند. آنان در حالى كه اشك مى ريزند و گريه مى كنند به درگاه خداوند عرضه مى دارند: بار خدايا ! مرگ بنده خوب تو فرا رسيد، او اهل طاعت و بندگى تو بود، چقدر از او اعمال نيك و پسنديده ديديم. بار خدايا اكنون وظيفه ما بعد از مرگ او چيست؟ پس خطاب مى رسد: به روى زمين بر گرديد و تا روز قيامت، در كنار قبر او منزل كنيد و همواره مشغول عبادت من باشيد و ثواب آن عبادت هاى خود را در پرونده اعمال او بنويسيد. و چون روز قيامت بر پا شود او را به سوى بهشت رهنمون شويد و در بهشت به خدمت او درآييد. ❣❣❣❣🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ عمرے نگران خیره بہ خورشید ظهور اے ڪاش بہ زودے برسد عید ظهور هرهفتہ سہ شنبہ ها دلم پَر زد و رفٺ تا مسجد جمڪران بہ امید ظهور #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
امام سجاد(ع) در حديثى فرمودند: هنگامى كه موقع مرگ بنده مؤمن فرا مى رسد خداوند دو شاخه گل از بهشت براى مؤمن مى فرستد. يادم نمى رود يك روز اين حديث را در محفلى ذكر كردم، يكى از افرادى كه آنجا بود به من رو كرد و گفت: "آخر يك نفر نيست به خدا بگويد كه اى خدا، در مدت عمر مؤمن، يك شاخه گل برايش نفرستادى، حالا كه عزرائيل مى خواهد جانش را بگيرد براى او شاخه گل مى فرستى !". اما اگر اين دوست من صبر مى كرد براى او توضيح مى دادم كه همه كارهاى خداوند، حكمتى دارد. اينكه خدا صبر مى كند و در لحظه جان دادن براى مؤمن، شاخه گل مى فرستد براى اين است كه در آن شرايط هيچ چيز به اندازه اين شاخه گل براى او مفيد نيست. خداوند براى مؤمنى كه مى خواهد جان بدهد دو شاخه گل مى فرستد اما اين دو شاخه گل، گلهاى معمولى نيستند ! هر كدام از اين شاخه گل ها اثر مخصوصى را دارد. مقدارى فكر كن، هر انسانى در اين دنيا وظيفه دارد براى گذران امور زندگى خود به تلاش و فعاليّت اقتصادى بپردازد. آرى، كار و تلاش در اسلام به عنوان عبادت معرفى شده است و شخص مؤمن هم در راستاى اين دستور اسلامى، به كسب درآمد مى پردازد. خوب اين بنده خدا، يك عمر زحمت كشيده است، خانه و ماشين و ديگر وسائل زندگى را فراهم نموده است و معلوم است كه به آن علاقمند است و شايد دل كندن از آن براى او سخت باشد. آيا مى دانى نام يكى از آن شاخه گلها، "مُسيخه" مى باشد؟ مُسيخه به معناى "بى خيال كننده" مى باشد، مؤمن چون اين شاخه گل را مى بويد قلبش از دلبستگى به مال دنيا بى خيال مى شود، با بوييدن اين شاخه گل، ديگر هيچ علاقه اى به مال دنيا در دل مؤمن باقى نمى ماند. اكنون ديگر مؤمن، هيچ علاقه اى به اموال و دارايى خود ندارد، اصلاً به آنها فكر نمى كند، تمام اموالش براى او بى ارزش مى شود. آيا مى دانى نام آن گل ديگر چيست؟ امام سجاد(ع) نام آن را "مُنسيه" معرفى مى كند. منسيه، يعنى "فراموشى آور" ! آيا ديده اى افرادى دچار بيمارى فراموشى شده اند و ديگر هيچ چيز را به ياد نمى آورند. مؤمن با بوييدن اين شاخه گل دوم، به يك فراموشى مبتلا مى شود. البته نه اينكه مؤمن همه چيز را فراموش كند، نه، بلكه او هر چه رنگ و بوى دنيا را دارد فراموش مى كند. خانه من، ماشين من، شهرت من، رياست من، فرزند من، همسر من ! مؤمن همه اينها را فراموش مى كند. اكنون او ديگر به ياد ندارد كه خانه و زندگى داشته است ! حالا شيطان ديگر چه مى تواند بكند؟ حتماً شنيده اى كه شيطان در آن لحظه هاى آخر عمر، به سراغ انسان مى آيد و چون مى داند او به اموال و دارايى خود محبّت دارد تلاش مى كند تا انسان را به گمراهى بكشاند مثلاً به او مى گويد اگر دست از خداپرستى برندارى خانه تو را آتش مى زنم، ماشين تو را آتش مى زنم و... آن لحظه، لحظه بسيار حساسى است، چه بسا افرادى بوده اند كه در آن لحظه به دنبال وسوسه شيطان، عاقبت به خير نشده اند. اما خداوند در آن لحظه هاى حساس، با فرستادن دو شاخه گل، بنده مؤمن خود را يارى مى كند. مؤمن چون آن دو شاخه گل را مى بويد حافظه اش از مال دنيا و هر آنچه رنگ دنيايى دارد خالى مى شود، ديگر شيطان هيچ كارى نمى تواند بكند، اگر بخواهد به مؤمن بگويد كه اگر "شهادتين" بگويى خانه تو را آتش مى زنم، مؤمن اصلا يادش نمى آيد كه خانه اى داشته است ! و به اين ترتيب تلاش شيطان بى نتيجه مى شود و مؤمن با راحتى و آسودگى تمام به سوى ديار باقى مى شتابد و مرگ در كام او شيرين جلوه مى كند. ❣❣❣❣🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
•|🥀 یادماݩ بآشد ↴ گناه ڪه‌ڪردیم°•○ آݩ را به حساب جوانی ݩگذاریمـ×°• میشود↷ 🌱°•جوانی ڪرد به عشق مهدے(عج) به شهادت رسید فدای مهدے(عج)•° شہیدبابڪ‌نورے♥️ @shohada_vamahdawiat
حتما تا آخر بخونید👇👇 رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران) 🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه... گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد... گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن... و این. یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
عجب🤔🤔 @shohada_vamahdawiat
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 🌹🕊🍃 🍃 🍒محمدجواد قربانی در اولین روز فروردین سال ۱۳۶۲ متولد شد. مادر کودک را در آغوش گرفت و یا امام رضایی زیر لب گفت. بعد لبخندی زد و هم‌زمان که به نوزادش شیر می‌داد، در خاطرات خوبش فرورفت... 💫سال قبلش بود که به زیارت امام رضا (ع) رفته بودند. وقتی وارد حرم شده بود، دلش لرزیده بود و امام رضا (ع) را به جوانش قسم داده بود که پسری به آنها عطا کند و به همان خاطر بود که نوزاد را محمدجواد نامیده بودند. 🌹محمدجواد خیلی زودتر از سن شرعی تکلیفات دینی را انجام داد و به نماز ایستادنش اشک شوق در چشمان مادر می‌آورد. 😊محمدجواد هم‌زمان که فرزند صالحی برای خانواده بود، دانش‌آموز کوشا و منظمی هم برای مدرسه بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فتح حاجی‌آباد گذراند و سپس تحصیلات مقطع راهنمایی را در مدرسه فتح حاجی‌آباد و دبیرستان خود را در نواب صفوی شاهین‌شهر ادامه داد. به دلیل کمی درآمد خانواده تابستان‌ها کار می‌کرد و اوقات فراغت خود را با کار کردن می‌گذراند. 🔻قسمت اول🔺 🍃 🌹🕊🍃 🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃 @shohada_vamahdawiat
🔴 : 💠 هیچ‌کس به همسرش نگوید که من از تو ؛ بالاتری یعنی چه؟ یعنی پدر شما بالاتر است از پدر او؛ این حرفِ مفت است، یعنی ثروت شما بیشتر از ثروت همسرتان است؛ اینهم حرفِ مفت است. یعنی شما زیباتر از همسرتان هستید؛ این هم حرفِ مفت است، اسلام این حرف‌ها را قبول ندارد. یعنی شما بیشتر است، خب اگر تقوایتان بیشتر است که نبایـــد بگویید من بالاترم! آنی‌که می‌گوید من تقوایم بیشتر است، خود این در تقواست! پس با هم . همانی که مقدر و نصیب شده، آن را مغـــتنم بشمارید، بدانید، نعمـــت خدا بدانید تا ان‌شاءالله خدای متعال هم برکاتش را بر شما نازل کند. ۸۱/۷/۱۱ ❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 @shohada_vamahdawiat
آه و افســوس که خورشـید جهان آرا رفت     صبر و آرام و قرار از دل مــا یکجا رفت شد سیه پوش وطن از غـم آن پیر مـــراد  در دریـای شـرف ، گوهــر بی همتا  رفت @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ اے سبز پوشِ کعبه دل‌ها ظهورکن ‌از شيب تندِ قله غيبت عبورکن شايدگناہ خوب نديدن از آن ماست فکری برای روشنیِ چشم کورکن #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے ✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
من در اينجا مى خواهم بار ديگر تصوير جان دادن مؤمن را به روايت امام صادق(ع)، برايت بازگو كنم تا بدانى كه اگر شيعه واقعى اهل بيت(ع) باشى چقدر مرگ براى تو دلنشين مى شود ! آن لحظه اى كه ديگر زبان تو بند آمده است و قادر به سخن گفتن نيستى و فرزندان و همسر و آشنايان، گرد تو جمع شده اند و تو اشك را در چشم آنها مى بينى و آرام آرام مى فهمى كه بايد بار سفر بر بندى و از همه آنها جدا شوى ! و تو نگاه به اطرافيان خود مى كنى و مى خواهى با آنان سخن بگويى اما نمى توانى زيرا كه زبانت بند آمده است ! اما تو نبايد نگران باشى چرا كه درست همان لحظه اى كه زبانت بند مى آيد وعده بزرگ خداوند فرا مى رسد. اين قانون خداوند است، درست آن موقعى كه زبان مؤمن بند مى آيد، يك مهمانى بزرگ آغاز مى شود. آنجا را نگاه كن ! آن آقا كيست كه با عده اى به خانه تو آمده اند ! آنها مهمانان تو هستند ! آنها را شناختى يا نه؟ آن يكى رسول خدا مى باشد، آن ديگرى حضرت على(ع) است، آن ديگرى امام حسن(ع) و ديگرى امام حسين(ع) ! همه امامان معصوم(ع) آمده اند ! نگاه كن حضرت زهرا(س) هم آمده است. آيا نمى خواهى به آنها سلام كنى ! يادت هست يك عمر زيارت جامعه خواندى و گفتى: "الّسَلامُ عَلَيْكُمْ يا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوّةِ" حالا هم همين جمله را بگو ! رسول خدا مى آيد طرف راست تو مى نشيند و حضرت على(ع) در سمت چپ تو ! بعد از آن مى بينى كه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل هم آمده اند. شنيده ام كه تو از عزرائيل مى ترسى ! خوب، قبل از اينكه عزرائيل بيايد چهارده معصوم(ع) مى آيند تا تو ديگر نترسى ! آرى، قبل از آنكه عزرائيل بيايد آن عزيزانى كه يك عمر عاشقشان بودى، به كنار تو آمده اند ! حضرت زهرا(س) هم زودتر از عزرائيل آمده است ! مگر تو نبودى كه براى فرزندان او عزادارى مى كردى ! مگر تو نبودى كه براى مظلوميت آنها اشك مى ريختى ! اكنون نوبت آنهاست تا تو را يارى كنند و چه خوب يارى مى كنند ! گوش كن ! همه چهارده معصوم(ع) دارند با عزرائيل سخن مى گويند، همه آنها يك حرف و يك سخن را تكرار مى كنند: اى عزرائيل ! اين مؤمن را كه مى بينى ما را دوست دارد، با او مهربان باش ! و عزرائيل پاسخ مى دهد: قسم به خدا، من با او همچون پدرى مهربان برخورد مى كنم و براى او از برادر، دلسوزتر خواهم بود. اكنون عزرائيل نزديك تو مى آيد و با تو سخن مى گويد: اى بنده خدا ! آيا برگه آزادى از آتش جهنم را با خود دارى؟ و تو جواب مى دهى: آرى، با محبّت و عشق به محمد و آل محمد(ع) و با ولايت حضرت على(ع)، برگه آزادى از جهنم را دارم. و اكنون رسول خدا با تو سخن مى گويد: نگران نباش، نترس، كه تو در أمان هستى ! اين سخن رسول خدا است كه قلب تو را آرام مى كند. و تو محو جمال دلرباى آن حضرت مى شوى ! و اكنون به دستور رسول خدا پرده ها از جلوى چشم تو كنار مى رود و تو نگاه مى كنى خانه خودت را در بهشت مى بينى ! و تو به سوى بالا نگاه مى كنى ! دارى بهشت را مى بينى ! نگاه كن، شاخه اى از درخت طُوبى به خانه تو هم آمده است ! آيا مى توانى برايم بگويى كه اصل اين درخت طوبى در كجاى بهشت است؟ آرى، اصل اين درخت در خانه حضرت على(ع) است ! (خواننده عزيز، نمى دانم تا به حال بالين شخصى بوده اى كه دارد جان مى دهد، اگر ديدى كه او چشم باز كرده و به سمت بالا نگاه مى كند، بدان آن همان موقعى است كه او به چهره چهارده معصوم(ع) نگاه مى كند). رسول خدا به تو مى گويد: اين خانه تو در بهشت است، اكنون، اختيار با خودت است اگر بخواهى مى توانى در دنيا بمانى ! و البته اگر دنيا را انتخاب كنى خداوند به تو ثروت و دارايى زيادى خواهد داد ! اما تو در جواب چه مى گويى؟ امام صادق(ع) فرمود: مؤمن در آن لحظه به رسول خدا مى گويد: اى رسول خدا، من ديگر به دنيا كارى ندارم ! آرى، چون چشم تو به جمال رسول خدا و اهل بيت او(ع) روشن شد و جايگاه بهشتى خود را ديدى، ديگر دنيا آنقدر در چشم تو كوچك مى شود كه حاضر نمى شوى براى يك لحظه هم در دنيا بمانى ! (خواننده محترم، وقتى در بالين كسى حاضر شدى كه در لحظه جان دادن است اگر ديدى كه ابروهاى خود را به سوى بالا حركت مى دهد، حواست باشد اين همان لحظه اى است كه او دارد در جواب رسول خدا مى گويد كه من دنيا را نمى خواهم ! جواب منفى او به صورت حركت ابروها به سوى بالا جلوه مى كند). پس خودت اين مرگ زيبا را انتخاب مى كنى ! اين يك قانون است كه خداوند جان مؤمن را به زور نمى گيرد، بلكه مؤمن با ميل و رغبت مرگ را انتخاب مى كند ! اكنون عرق به پيشانى تو مى نشيند و اشك از گوشه چشم راستت جارى مى شود. اين اشك شوق است ! شوق وصال آنهايى كه يك عمر به عشقشان زندگى كردى ! شوق ديدار آن عزيزانى كه ديدار آنها همواره آرزوى تو بود ! در آن نفس كه بميرم در آرزوى تو باشم***بدان اميد دهم جان كه خاك كوى تو باشم و روح تو
از جسمت جدا مى شود و از همين جا زندگى عالم برزخ تو آغاز مى گردد. و تو مى بينى كه مردم، جمع شده اند و بدن تو را براى غسل دادن مى برند و بعد از غسل دادن، كفن بر بدنت مى پوشانند و براى تشييع جنازه تو آماده مى شوند. نگاه كن، ببين دوستان تو كه قبل از تو از دنيا رفته اند به استقبال تو آمده اند، آنها را به ياد مى آورى يا نه؟ روح مؤمنانى كه قبل از تو از دنيا رفته اند به استقبال تو مى آيند و به تو سلام نموده و تو را به نعمتهاى خدا بشارت مى دهند. و اين گونه زندگى جديد تو آغاز مى شود. اين يك تولّد دوباره براى توست ! و به راستى كه با حضور امامان معصوم(ع) مرگ بسيار دلنشين است. آرى، زندگى فقط با محبّت و عشق به آنان دلنشين مى شود و مرگ و جان دادن هم با حضور آنان از عسل شيرين تر ! بار خدايا ! چه مى شود كه ما را به آخرين و بزرگترين آرزويمان برسانى ! ما را هم از جمله آنانى قرار ده كه بزرگترين مهمانى عمرشان را در آخرين لحظه عمرشان برگزار مى كنند ! پایان ❣❣❣❣🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
سالگرد ارتحال امام خمینی رحمه الله تسلیت @shohada_vamahdawiat
💢پلیس و حسینیه 🔹روستای محل تولدشان نه مسجد داشت و نه حسینیه . این موضوع همیشه برای علی رضا یک دغدغه فکری بود تا این که یک روز با پدرش مشورت کرد و از او خواست زمین مناسبی برای این کار در نظر گرفته و وقف شود. زمین که جور شد خودش آستین بالا زد و شروع کرد به ساختن حسینیه. 🔹اهالی روستا که پیشتازی و همت او را دیدند آمدند کمک و حسینیه روستا ساخته شد. 🔹شهید علیرضا سالاری هشتم بهمن ۹۱ در درگیری با اشرار مسلح در جیرفت به درجه رفیع شهادت نائل گردید @Shohada_vamahdawiat
‌🌷مهدی شناسی ۵۸🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹ابوتراب🌹 🌱آقاي شيخ علي اكبر نهاندي در عبقري الحسان در ذيل آيه۶۹ سوره مباركه زمر «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» «و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مى شود، و نامه هاى اعمال را پيش مى نهند و پيامبران و گواهان را حاضر مى سازند، و ميان آنها بحق داورى مى شود و به آنان ستم نخواهد شد» 🌱ايشان مي‌گويد: رب در اين آيه منظور امام زمين است. هركس خاك معرفتيش آمادگي لازم تربيت را داشته باشد به بركت نور خورشيد ولايت و آب معرفتي به رويشي خاص دست مي‌يابد و در ظل تشعشعات امام زمان زندگيش به بركت و ماندگاري حقيقی مي‌رسد. 🌱نگاه بعدي به خاك اين نكته را بر ما روشن مي‌كند كه خاك محل پنهان كردن گنجهاست و بسياري از گران بها‌ترين گنجها در خاك پنهان مي‌شود كه بعد از سالها تلاش كاوشگران كشف مي‌شود. 🌱تمام افراد گنج حقيقت حضرت را در دل خويش پنهان دارند. فقط كافي است كاوشگري خويش را بدست گيرند زيرا انسان فطرتاً امام زمان شناس است. 🌱ابوتراب در اين معنا پدر گنجهاي مخفي انسان است. هر كس قصد بهره‌وري از گنجهاي وجود خود را داشته باشد بايد به نام ابوتراب حضرت متوسل شود. 🌱ويژگي ديگر خاك مطهِّر بودن است. زمان فقدان آب براي رفع حدث، خاك جايگزين مي‌شود.چنانچه كسي آب در دسترس نداشته باشد از خاك براي وضو استفاده مي‌كند.با اين اشارت بايد گفت هركس فطرتاً پاك و مطهر زاده مي‌شود و حضرت پدر تمام مطهرات عالم است. اگر كسي غفلت ورزيد و از مسير حق دور شد اما به لطف پروردگار به خطاي خويش واقف گشت قصد توبه كرد گويا به وجود مطهر ابوتراب دست توسل دراز كرده است. 🌱حضرت ابوتراب‌اند.يعني طهارت بخش و پاك كننده‌اند. هركس گرفتار انواع رذيلتهاي اخلاقي، تربيتي،اعتقادي و رفتاري... است. براي رهايي از اين رذيله‌ها باید به وجود مطهر حضرت متوسل شود. 🌱گاهي ابوتراب چنان افراد را از رذايل اخلاقی پاك مي‌كند كه حتي خود فرد، آن رذيله را از خاطر مي‌برد و به گفته آيت‌الله بهجت، امام زمان در دلش مسجدي بنا مي‌كنند. يعني قلب به گونه‌اي از رذايل فاصله مي‌گيرد كه لياقت قدمگاه شدن ابوتراب را مي‌يابد. 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59