eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
『🇮🇷͜͡🌹』 شهید دهہ هفتادے 🌙 روحمان از بین رفته ، سرگرم بازیچه دنیاییم ، «الَّذِینَ هُمْ فِے خَوْضٍ یَلْعَبُونَ» ما هستیم . مرده‌ام ،تو مرا دوباره حیات ببخش ، خوابم ،تو بیدارم ڪن خدایا ...! بہ حرمت پاے خسته ے رقیه (س)، بہ حرمت نگاه خسته ے زینب (س)، بہ حرمت چشمان نگران حضرت ولے عصر (عج)؛ بہ ما حـرڪت بده . @shohada_vamahdawiat •┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈┈•
💢در هفده سالگی به جبهه رفت و 16 ماه در جبهه ها حضور داشت 🔹دوره نوجوانی‌اش مصادف شده بود با انقلاب و او حضور چشمگیر و فعالی در تظاهرات داشته و در پخش اعلامیه‌های امام در زادگاهش سهیم بود. https://bit.ly/3hZa2Oj@shohada_vamahdawiat
🌹🍃🌺🌿🌷🍃 🌿🌷🌿🌹 🍃🌺 🌷 🌿 شروع زندگیمان ساده بود و در عین حال با صفا . نمیشد گفت خانه! دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام . کنارِ در یکی از اتاق ها، یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود حمام . زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیلۀ خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شد آشپزخانه به نظر من خیلی قشنگ بود خیلی هم ساده . 🌹شهید حسن آبشناسان🌹 یاد شهدا با صلوات🌷🍂 @shohada_vamahdawiat •┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈┈•
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ عکس ارسالی از اعضا کانال @shohada_vamahdawiat
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ 3⃣🌹 هر شب ده هدیه به روح مطهریکی داریم.💐 هدیه امشب راتقدیم میکنیم به روح مطهر سرگرد خلبان مرتضی چگنی 🌹🌹🌹🌹 محل تولد:روستای کلنگانه ازتوابع شهرستان دورود 🌹🌹🌹🌹🌹 تاریخ تولد : 1358/9/25 تاریخ شهادت : 1391/6/4 محل شهادت :مناطق عملیاتی غرب کشور(سردشت کردستان ) مزارشریفشان :گلزارشهدای شهرستان دورود استان لرستان اجرتون با شهدا🌷 🌷ده گل هدیه به روح پاک رو فراموش نکنید🌷 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ ای تجلی آبی ترین آسمان امید دلـــــها به یاد #تو می تپد و روشــــنی نگاه #منتظران به افق #خورشید ظهـور توست بیا و گـرد #گامهایت را توتیای چشــمانمان قرار ده #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے ✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تقریبا دانشگاه تق و لق شده بود. خیلی کم بچه ها سر کلاس هاحاضر می شدند، مگرسر کلاسِ استاد هایی که خیلی سخت گیر بودند و همان اول ترم خط و نشان هایشان راکشیده بودند. برای بعضی استادهای سخت گیری که روی یادگیری دانشجوها تعصب داشتند، اهمیت ویژه ایی قائل بودم. وقتی سرکلاس این جوراستادها می نشستم که تعصب وسختگیری بی مورد نداشتند، ولی چیزی راسرسری نمی گرفتند و کارشان باحساب وکتاب بودتاحقی ازدانشجویی ضایع نشودحس خوبی پیدامی کردم وباخودم می گفتم کاش این استاد یک نماینده‌ی مجلس بود، تابرای مشکلات مردم هم اینقدر وجدان و تعصب خرج می‌کرد.من هم می‌توانستم بعضی روزها دانشگاه نروم، ولی انگار یک نیرویی اجازه نمی داد خانه بمانم.نیرویی که به امید دیدن کسی مرا به دانشگاه می‌کشاند.روز تولدم مادر، خانواده‌ی خاله و دایی را هم دعوت کرده بود و کلی به همه خوش گذشت.آن روز نمی دانم این فکر چرا رهایم نمی کرد ، که ممکن است آرش پیام بدهد و تولدم را تبریک بگوید.به خاطر همین فکر بچه‌گانه، چند بار گوشی‌ام را چک کردم. دفعه،ی آخر، پیامی از آقای معصومی امد. بازش کردم.نوشته بود:«باور کن ماه هاست زیباترین جملات را برای امروز کنار می گذارم ، امشب اما همه ی جملات فرار کرده‌اند همین طور بی وزن وبی هوا بگویم ... تولدت مبارک.»با خواندنش زل زدم به نوشته ها و بغض گلویم را گرفت. انگار این پیام را از کس دیگری توقع داشتم و حالا یک جورایی جا خورده بودم.سعیده که بی هواوارداتاق شد، وقتی حال مرا دید، نگاهی به گوشی‌ام انداخت که هنوز روشن بود. متن را خواند و تعجب زده گفت:– الان از خوشحالی اینطوری شدی یا ناراحتی؟وقتی سکوتم را دید ادامه داد: –اونوقت این از کجا تاریخ تولد تو رو می دونه؟در پاهایم احساس ضعف می کردم، گوشی را خاموش کردم وزیرتخت انداختمش تادیگرنبینمش. خودم هم نشستم روی تخت و سرم راتوی دستهایم گرفتم.سعیده که از کارهای من هاج و واج مانده بود گفت: –توچته راحیل؟ منتظر پیام کسی بودی؟ سرم را بلند کردم و بغضم راقورت دادم و گفتم: –یادته از رنج برات می گفتم؟ ــ خب.ــ الان برای من از رنج گذشته، شده شکنجه. کاش یه قرصی چیزی بود که آدم می خورد و همه چیز رو فراموش می کرد. کنارم نشست و سرم را روی سینه‌اش فشار داد و گفت: –راحیل باورم نمیشه تو این حرف هارو میزنی، فکر می کردم بی خیالترو قویتر از این حرف ها باشی.اینجوری که داغون میشی. آخه آرش از کجا باید روزتولد تو رو بدونه. خودم را کنار کشیدم و گفتم:– من قویم، یعنی باید باشم.فقط امروز این شیطونه بد جور واسه خودش ویراژ داد نتیجشم این شد.باید همون اول صبحی شاخش رو می شکوندم.لبهای سعیده کش امد و گفت: – آهان، این شد.حالا بگو ببینم قضیه ی ای پیام چی بود؟ اون از کجا می دونست... حرفش را بریدم و گفتم: –اون قبلا کادوش رو هم داده.بعد رفتم و از کمد جعبه ی گل رز رو آوردم که دیگر تقریباخشک شده بود. و پلاک زنجیر را هم نشانش دادم. وبرگرداندمش تا پشتش راهم ببیند.همانطور که با دهان باز نگاهشان می کردگفت: –چه با احساس! همین کارهارو کرده توقع تو رو برده بالا دیگه. بعد چشمکی زد و گفت: –ببینم تا حالا چیزی در مورد علاقش نگفته؟ــ نه ــ چه محتاط؟ــ یعنی تو فکر می کنی بهم علاقه داره؟ــ اووووو چه جورم. ولی به خاطر شرایطی که داره شاید خودش رو در حد تو نمی دونه که بگه. ــ کاش شرایط بهتری داشت، چون معیارهای من رو داره.سعیده خنده ایی کردو گفت: –عزیزم مگه خودت همیشه نمیگی همه چی یه جا جمع نمیشه طبق خواسته‌ی ما، همیشه یه جاش می لنگه؟ خب اینم همونه دیگه.با صدای مادر که صدایمان می کرد، فوری وسایل را داخل کمد گذاشتم و ازاتاق بیرون رفتیم.وقتی وارد کلاس شدم با دیدن آرش گل از گلم شکفت، ولی زود خودم را جمع و جور کردم و رفتم همان ردیف جلو نشستم.خدارو شکر کردم که حالش خوب شده.با سارا و بهار و سعیدگرم حرف بود و متوجه‌ی من نشد.سوگند از ردیف عقب امد کنارم نشست وغر زد: –چقدر جا عوض می کنی بعد اشاره کرد به آرش وپرسید: – شنیدی چی می گفت؟ــ نه ، من که الان رسیدم.ــ می گفت دلیل تصادفش این بوده که یکی از بچه های کلاس اعصابش رو خرد کرده، اونم دیگه سر کلاس نرفته و زده بیرون. با سرعت رانندگی کرده و باعث تصادف شده. بعد با حالت مسخره ایی گفت: –عزیزم جواب سلام بچه مردم رو بده نره بزنه خودش رو شل و پل کنه.هر دو از این حرف خندیدیم. با امدن استاد خندهایمان جمع شد و به پچ پچ تبدیل شد. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
AUD-20201102-WA0007.mp3
4.04M
🎤 اقای حامد زمانی ❤️محمد مقتدای کل عالم❤️ اللهم عجل الولیک الفرج بحق محمدوآل محمد eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🍃🌺🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺 🟣 ناله‌ی فراق سر می‌دهیم اما تب هجران نمی‌کشیم. ➖ داستان مظلومیت پیامبر را برای فرزندانمان می‌خوانیم اما در برابر اهانت به ایشان سکوت را اختیار می‌کنیم. ➖ کاهلی و سستی کوفیان را شماتت می‌کنیم اما به بیخیالی و دست روی دست گذاشتن خودمان توجّهی نمی‌کنیم. ➖ بر تنهایی مسلم ابن عقیل آه میکشیم اما ولیّ فقیه را تنها می‌گذاریم. ➖ العجل می‌گوییم اما با گناهانمان ظهور را به تأخیر می اندازیم. ➖ بر یزید لعنت می‌فرستیم اما شبکه‌ها و صفحه‌های یزیدیانِ زمان را بالا و پایین می‌کنیم. 🔺 عزیزان! امام زمان می‌خواهد که بیاید. ما هستیم که جلوی آمدنشان را گرفته‌ایم! اگر راه را برایشان باز نمی‌کنیم، لااقل جلوی راهشان را نگیریم. و چه بد حسرتی خواهد بود حسرتِ زمینه ساز ظهور نبودن... 🍃🌺 🌺🍃🌺 🍃🌺🍃🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
‌🌷مهدی شناسی ۱۴۴🌷 🔷اسامی امام زمان عجل الله فرجه 🌹تایید🌹 🍃"تاييد" نام ديگری از القاب حضرت است که اين واژه از ماده «يد» به معنای توان و قدرت است. 🍃وجود مقدس بقية الله(عج الله فرجه) نيروبخش افراد هستند و به اذن حق آنها را در امر بندگی کمک می‌کنند تا از توانايی کافی برای بندگی خدای سبحان بهره‌مند شوند. 🍃اين لقب را حضرت علی(علیه السلام) برای امام زمان(عج الله فرجه) قرار دادند. زمانی‌که فرمودند: « هر گاه دست او بر روی هر سری قرار بگيرد قوت چهل مرد قوی به فرد عطا می‌شود» عدد چهل عدد کمال است به اين معنا که قوت و توان زيادی به فرد داده می‌شود. 🍃مويِّد عدد کمال بودن ۴۰ رواياتی را ذکر می‌کنيم که خالی از لطف نيست. 🍃«از امام صادق(ع) نقل شده است که هرکس چهل صباح دعای عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند متعال او را از قبر بيرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و خداوند به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرمايد و هزار گناه از او محو کند.» 🍃«امام صادق(ع) فرمودند: زمانی که مومن آية الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبور قرار دهد خداوند از هر حرفی ملکی گرداند که خدا را بر او تسبيح کند تا روز قيامت و به او مزد ۶۰ پيامبر دهد و خدا در هر قبری از مشرق تا مغرب چهل شمع از نور داخل کند و قبرهای آنها را وسعت بخشد». ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌹🕊 ... چه زیبا گلچین می‌ڪنی خوبان عالـم را ...! و من مبهوت هر شهیـدم ڪه چه زیبا می‌رود تا عرش اعلا ... 🥀 🕊 @shohada_vamahdawiat