eitaa logo
🕊🌷کانال شهدا زنده اند 🌷🕊
329 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
7 فایل
توضیحات : «نغمه ملکوتی عشاق را جز عاشق نمی‌تواند بفهمد اگر عاشق باشی خواهی دید که نغمه پرندگان وادی عـشـق چیزی جز #شـهـادت نیست»
مشاهده در ایتا
دانلود
🟠 نوزده سالم بود که با یک جانباز هفتاد درصدی ازدواج کردم ... تیر دوشکا از شکمش رد شده بود و از پشتش در آمده بود این کار باعث سوختن نخاع و خرد شدن مهره هایش شده .بود نصف رودهاش هم از بین رفته بود. نفس تنگی داشت و هر چند وقت یک بار ریه هایش آب برمی داشت و باید می رفت بیمارستان تا آبهای اضافه تخلیه شود وضعیت کلیه هایش بیشتر از همه چیز نگران کننده بود باید مرتب دیالیز میشد مهدی خیلی بد رگ است. برای وصل کردن سرم و دیالیز شدن همیشه دستهایش را سوراخ سوراخ می کردند تا رگ پیدا کنند. هفته ای چهار بار دیالیز می،شد برای همین دکترها برایش رگ مصنوعی زیر پوستی شنت گذاشتند یک روز برای خرید از خانه بیرون رفته بودم وقتی برگشتم در جا خشکم زد تخت و رختخواب و حتی دیوار پر از خون بود. دستش خونریزی کرده بود و رنگ به رو .نداشت تا چشمش به من افتاد به زور لبخند زد و گفت کمی خونریزی کرده ام چیزی نیست من هم خودم را نباختم و با خنده ای از جنس لبخندهای خودش گفتم چیزی نیست دستش را محکم بستم که ناگهان خون توی صورت هر دویمان فواره زد... حمام رفتن مهدی خیلی سخت بود می مُردم و زنده میشدم توان حرکتش را نداشتم و با برانکارد به حمام می بردمش مهدی رختخواب را از درد توی دستش مچاله می کرد و صدایش در نمی آمد تا من ناراحت نشوم . دکترها می گفتند با وضعیت مهدی امکان بچه دار شدن .نیست برای همین کودکی را به فرزندی قبول کردیم ولی خیلی زود فهمیدیم که بچه معلولیت ذهنی دارد و مشکل من دوچندان شد تا اینکه از بنیاد شهید آمدند و آن دختر را به بهزیستی منتقل کردند و...