eitaa logo
🕊🌷کانال شهدا زنده اند 🌷🕊
119 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
توضیحات : «نغمه ملکوتی عشاق را جز عاشق نمی‌تواند بفهمد اگر عاشق باشی خواهی دید که نغمه پرندگان وادی عـشـق چیزی جز #شـهـادت نیست»
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷کانال شهدا زنده اند 🌷🕊
🌷﷽شهدازنده اند ﷽🌷 #شهیدی که با جمله معروف ” مرا بکشید ولی چادرم را برندارید” شناخته شده است. #شـهـ
مرا بکشید ولی ..... که با جمله معروف ” مرا بکشید ولی چادرم را برندارید” شناخته شده است. در این مطلب قصد داریم ، اشاره ای به این و خاطره مربوط به این جمله داشته باشیم. 🔹شاید بارها به این جمله از را در بنر ها و پوستر های مختلف دیده باشید :” مرا بکشید ولی چادرم را برندارید”🌷😭 🔹ماجرا بازداشت ایشان توسط ساواک و برخورد ایشان با ماموران ساواک به شرح زیر است :👇 🔹در سال ۱۳۵۴ به علت تعقیب ساواک با اتفاق همسر و کودک شیرخواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.😢 روز سی ام فروردین ۵۶، در پی دستگیری یکی از اعضای گروه در تبریز، یکی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشکوک شد و او را دستگیر کرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحت‌نظر قرار می‌گیرد.😔 طبق قرار قبلی که ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارک را می سوزاند و خانه را ترک می کرد. طیبه همین کار را انجام داد، غافل از آنکه خانه زیر نظر است. 🌷صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنکه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی می‌شود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجک و اسلحه پاکسازی کند غافل از اینکه ساواک منتظر اوست. 😔طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود 😔و با دستگیری طیبه، مرتضی که از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیک می کند و در درگیری به می رسد. 😔از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می کنند و به خانه آنها می روند. فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت کرد اما او نیز به رسید. 😔وقتی ساواک طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: مرا بکشید ولی چادرم را برندارید.🥺 🕊طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شکنجه از تبریز به کمیته تهران منتقل می کنند😔 و یک ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شکنجه ها قرار می دهند 😭و سرانجام در سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه به می رسند😭 🌴روحش شاد و نامش در تاریخ جاودان 🤲🌷 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷﷽شهدازنده اند ﷽🌷 🔰فرازی زیبا از وصیتنامه که پیکرش بعد از 16 سال سالم به میهن برگشت :🌷 🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در زمینه_سازی برای ظهور صاحب الامر دارند 🌷و بکوشید اول خود و بعد جامعه را پاک سازی کنید 🌷و دعا کنید که این انقلاب به انقلاب_جهانی آقا امام زمان متصل شود. 🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان مستجاب شود به جهاد_اکبر که همان خودسازی_درونی است بپردازید. 🌷 روحش شاد یادش گرامی🤲🌷 ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @Shohada_zende_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯ 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷﷽شهدازنده اند ﷽🌷 🔰در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض نائل آمد اما هیچوقت پیکرش به زادگاهش بازنگشت.به گفته عکاس این عکس، فردای روزی که این عکس گرفته شد، در راه بازگشت به منطقه به علت عبور تانک از روی ، دیگر از پیکر چیزی باقی نمانده بود.همرزمان از انتقال پیکر به کنار جاده برای آمبولانس های ویژه مجروحین خبر دادند ولی به یکباره جنازه هادی ناپدید شد و برنگشت.تا آن روز همرزمان احتمال میدادند خمپاره ای کنار هادی اصابت کرده و به واسطه آن خاک هایی که روی پیکر ریخته شده آمبولانس او را ندیده و از کنارش عبور کرده است. 🌴ماجرای این خیلی جالب است،پس از اینکه مادر عکس فرزندش در گلزار شهدا میبیند. ".....آقا در بین صحبت هایش با "مسعود دهنمکی": من و  فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت – هشت سال بیشتر نداشتند فرمود: "تصویر در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم." وقتی پرسیدم متعلق به کدام است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم." 🥀مادر در این کلیپ کامل درمورد ماجرای عکس صحبت میکند.نکته جالب این صحبت ها، روزه دار بودن در آن روز و ساعت ها انتظار برای دریافت کپی این عکس در گلزار شهر  بود. 🌴نثار روح و پاک ومطهرش "صلوات " 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @Shohada_zende_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷﷽شهدازنده اند ﷽🌷 که جنازه‌اش بعد از چند روز به سختی از ساواک گرفته شد😔 🔹 ایوب معادی به جهت فعالیت‌های مبارزاتی خود بارها مورد پیگرد شهربانی و ساواک قرار گرفت که شهریور ۱۳۵۶ به دستگیری دو ماهه و شکنجه و بازجویی مفصل وی در کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران منجر شده بود. 🔹ایّوب معادی که در طرح و اجرای تظاهرات، نقش عمده­‌ای ایفا می­‌نمود، با چند تن از دوستانش از داخل شهر، به طرف کنار دریا گریخت. در آن زمان، آنها مسافت طولانی را می‌دوند و پلیس همچنان به تعقیب آنها می‌پردازد. ایّوب به علّت عارضه‌ای که در پایش بود، خسته شده، به یکی از خانه‌های محل، پناه می­‌برد، امّا صاحبخانه، که از عوامل و مزدوران رژیم بود، با حمله به ایّوب و ایجاد سر و صدا، او را لو می‌دهد و ایّوب به اسارت پلیس و ساواک در می‌آید. ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @Shohada_zende_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯ 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷روح حاج حسن‌طهرانی مقدم شاد🌷 🤲امشب در کنار دعا برای پیروزی رزمنگان اسلام ، برای شادی روح شهیـــــد تهرانی مقدم ( پدر موشکی ایران ) هم دعا کنیم. که وصیت کرده بودن : بر سنگ مزارم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.👊 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
🕊🌷کانال شهدا زنده اند 🌷🕊
🔻 پیکر شهیدی که با صحبت‌های همسرش اشک ریخت! 🥀همسر شهید مرتضی عطایی: وقتی بهش گفتم سلام خوبی؟ دلمو
که طبق آرزویش به شهادت رسید🕊️ 🌷شهید مرتضی عطایی : ۱۲/ ۴ / ۱۳۵۵ مشهد : ۲۱/ ۶ / ۱۳۹۵ سوریه گلزار شهدای بهشت رضا علیه السلام 🌷راوی: مرتضی فرمانده گردان تیپ فاطمیون ملقب به ابوعلی هر وقت پشت بی‌سیم‌ها صدای ابوعلی می‌آمد داعشی‌ها واقعا می‌ترسیدند. در آنجا با صدرزاده آشنا شد و پس از مدتی دیگر طاقت جدایی از مصطفی صدرزاده را نداشت،🥀رفیق شش دانگ هم بودند؛♡ به هم گفته بودند هرکی اول شد باید بره درِ خونه سیدالشهداء (؏) بست بشینه تا شهادت اون یکی رو از آقا بگیره مصطفی گفت: نری، آبروریزی راه میندازم! مرتضی گفت: هر کی نره شهید پَستیه! (: چند وقت بعد؛ تیر توی پهلوی مصطفی ، تیر توی گلوی مرتضی🕊و سالگرد مصطفی شد چهلم مرتضی! هر دو به زیبایی به هم پیوستند🕊همسرشهید: هر بار که به سوریه می‌رفت مجروح می‌آمد موج‌های انفجار اذیتش می‌کرد و دچار تشنج می شد 🥺 مرتضی میگفت: روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم 🥺عاقبت پس از رشادت های فراوان، ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۵ با تیری که توسط داعشیان به گلویش خورد شد و به آرزویش رسید🕊️وقتی پیکرش را آوردند دخترش گفت شهیدان زنده اند، اگر هستی یک نشانی بده حرف دخترش که تمام شد دیدند از گوشه چشم چپ آقا مرتضی قطره اشک سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد 😭 طبق وصیتش او را در بهشت رضا(ع) دفن کردند🕊️ 📎 روحش شاد نامش جاودان 🤲🌷 💙🌷 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
🕊🌷کانال شهدا زنده اند 🌷🕊
✍در دلم بود که جان در ره جانان بدهم جان ز من نیست که در مقدم او جان بدهم... #گلزار_شهدای_کرمان 🤲اِ
✋سلام خدمت شما بزرگواران امروز میخواهیم برویم سراغ از دیار دلاورمردان کرمان که قصه عجیبی دارد 🌷 «روایت عجیب ؛ حاج یونس زنگی‌آبادی بعد از » لطفا با دل و جان بخوانید 🙏 برای خواندن مطلب وارد کانال اند شوید 🙏🌷👇👇👇 ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @Shohada_zende_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯ •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷﷽شهدازنده اند ﷽🌷 🌹﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾  «آل عمران»﴿۱۶۹﴾ که در رویای مادر آمد..... 🌷🥰 حتما ببینید🙏🌸 و برای دوستانتان بفرستید تا آنها هم ببینند و دلشون حال بیاد..... 🌷 مادران شهدا پرورش یافته مکتب حسینی هستند 💐💐 بر دامن پاک مادران شهدا "صلوات" 🌿🌾الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌾🌿 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
🌷 بی پلاک افتاده امّا دستچین فاطمـه ست .. آن که به سر، سربنـد " یازهرا " زده [مادرشهد‌ای‌گمنام، حضرت‌فاطمه‌الزهرا(س)] 🌴نثار شادی قلب حضرت زهرا صلوات 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ @Shohada_zende_313 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 مادر که دو بار از فرزندش گذشت؛ 🔹«ننه نورمحمد» مادر نورمحمد و علیرضا مهدی‌ئی که به خاطر مردم دو بار از دیدار فرزند محروم شد؛ آسمانی شد. 🔹ننه نورمحمد، نماد مادرانی است که همیشه در دل مردم این سرزمین می‌درخشند. 🌴نثار شادی روح پاک مادران آسمانی صلوات🥀 🤲اِلٰهیِ بِدِمٰاءِ شُهَدٰائِنٰا؏َجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَجـْــ⛅️ @Shohada_zende_313 •┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
🕊بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 سلام بر بدن های تکه تکه شده از ترکش عشق💚 🕊 برشهدا...🌷 ✅خاطره ای کوتاه از 🌷 شهید محمد حسین یوسف الهی 🌷 که قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود... 🌷به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود ۱۰ نفر از بچه ها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ، زحمت نکشید. همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت 🔸کارهایی که باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد: ✅ از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود ✅ نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت ✅ قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود ✅ هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و مو برای پیروزی در عملیات ها میگفت روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود. ⬇️⬇️ ‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌