eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
971 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
17 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
📕رمان #سپر_سرخ 🔻قسمت 2⃣6⃣ ▫️به‌قدری با محبت نگاهم می‌کرد و طوری با احساس سوال کرد که دلم می‌خ
💥رمان 💥 قسمت 3⃣6⃣ ▫️نمی‌خواستم به هیچ‌کدام از پیام‌هایش جوابی بدهم، نمی‌توانستم تلفنم را خاموش کنم مبادا مهدی بیشتر شک کند و فقط باید راه آزار و اذیتش را می‌بستم که شماره را مسدود کردم اما به چند ساعت نرسیده، با شماره‌ای دیگر پیام داد: «دختر تو دیوونه‌ای! من میگم می‌دونم اون یارو دیشب از کجا برگشته و دارم می‌بینم کِی از خونه رفته بیرون، بعد تو منو بلاک می‌کنی؟ من اگه بخوام همین الان میام تو خونه، پس کاری نکن که عصبی بشم.» ▪️از اینهمه نزدیکی‌اش به زندگی‌ام، قلبم تندتر از همیشه می‌زد و می‌ترسیدم وارد خانه شود؛ بلافاصله تمام در و پنجره‌ها را قفل کردم و یک لحظه از زینب جدا نمی‌شدم که حاضر بودم هر بلایی سر خودم بیاید اما یک تار مو از سر امانت مهدی کم نشود. ▫️نمی‌دانستم آدرس ما را از کجا پیدا کرده و دیگر از در و دیوار این خانه ناامن می‌ترسیدم؛ با دهانی خشک از تشنگی و روزه‌داری فقط زیر لب آیت‌الکرسی می‌خواندم و تنها به فکرم رسید با نورالهدی تماس بگیرم. ▪️چند روزی بود به هوای اضطراب سفر مهدی به سوریه و ماجرای حمله به سفارت ایران، با نورالهدی تماس نگرفته بودم که تا صدایم را شنید، خندید و سر به سرم گذاشت: «بَه‌بَه عروس خانم! بلاخره آقا داماد بهتون وقت داد یه زنگ به من بزنی؟» ▫️اصلاً حوصله شوخی نداشتم و باید هرچه سریعتر جلوی جنون عامر را می‌گرفتم که بی‌مقدمه پرسیدم: «تو با عامر ارتباط داری؟» ▪️از اینکه بعد از ماه‌ها و پس از ازدواج با مهدی نام عامر را می‌بردم، خنده روی لحنش خشک شد و متحیر پرسید: «تو به عامر چی‌کار داری؟» ▫️شاید ترسیده بود زندگی جدیدم خراب شود و خبر نداشت وحشت برادر دیوانه‌اش دوباره روی دلم آوار شده که مضطرب توضیح دادم: «از دیشب داره بهم پیام میده و تهدیدم می‌کنه که برم ببینمش...» کلامم به آخر نرسیده، با تعجب سوال کرد: «مگه برگشته عراق؟» ▪️از آماری که در مورد رفت و آمد مهدی می‌داد، مطمئن بودم نه تنها برگشته که حتی جایی همین نزدیکی‌ها به کمینم نشسته است: «اون الان تو بغداده. حتی میدونه صبح مهدی چه ساعتی از خونه رفته بیرون. انگار همین اطراف خونه داره می‌چرخه.» ▫️با هر کلمه‌ای که می‌گفتم حیرت نورالهدی بیشتر می‌شد و شاید تنها او می‌توانست نجاتم دهد که از پشت تلفن به دست و پایش افتادم: «تو رو خدا بهش زنگ بزن، باهاش حرف بزن، بگو دست از سر من برداره.» ▪️از اضطرارم دل نورالهدی سوخته و کاری از دستش ساخته نبود که مردد جواب داد: «من خیلی وقته از عامر خبر ندارم. بعد از اینکه تو رو دیدم و گفتی ازش جدا شدی، باهاش تماس گرفتم و کلی با هم دعوا کردیم. از اون به بعد دیگه هیچ خبری ازش ندارم.» ▫️اما نمی‌خواست ناامیدم کند و انگار او هم از دست عامر و بی‌عقلی‌هایش خسته بود که نفس بلندی کشید و با مهربانی دلداری‌ام داد: «غصه نخور. همین الان بهش زنگ می‌زنم، باهاش صحبت می‌کنم دست از این دیوونه‌بازی‌ها برداره.» ▪️حالا تنها امیدم به نورالهدی بود تا بتواند شرّ عامر را از سرم کند و به یک ساعت نرسیده، امیدم ناامید شد که تماس گرفت و با ناراحتی خبر داد: «اول زنگ زدم جواب نداد، بعدم گوشی رو خاموش کرد.» ▫️تنها تیری که برای مقابله با عامر در کمان فکرم داشتم، به سنگ خورده بود و نمی‌خواستم زینب متوجه اضطرابم شود که تمام اسباب‌بازی‌هایش را میان اتاق ریخته بودم و بیشتر از اینکه او سرگرم شود، انگار خودم می‌خواستم از اینهمه وحشت فرار کنم. ▪️با زوزه هر بادی که کمی در و پنجره‌ها را تکان می‌داد، از خیال عامر که می‌خواهد وارد خانه شود، وحشتزده از جا می‌پریدم و با صدای ترمز هر ماشین، قلبم از جا کنده می‌شد تا دقایقی مانده به افطار که مهدی به خانه برگشت و همین که سلام کرد، طمأنینۀ لحنش، دریای طوفانی دلم را به ساحل آرامش رساند. ▫️حالا حداقل خیالم راحت بود مراقب من و زینب است و کسی نمی‌تواند به ما صدمه بزند اما او بی‌خبر از همه‌جا، همچنان می‌خواست حال دیشبم را جبران کند که برایم هدیه‌ای آورده بود. ▪️بعد از آغاز زندگی مشترک‌مان، اولین باری بود که با هدیه به خانه آمده و به گمانم خاطرۀ آخرین باری که برای فاطمه هدیه خریده بود، قلبش را آتش می‌زد که به روی من می‌خندید و یک قطره اشک، پنهانی گوشۀ چشمانش می‌غلطید. ▫️زینب را در آغوشش گرفته بود و با مهربانی نگاهم می‌کرد تا هدیه را باز کنم اما من امروز طوری ترسیده بودم و حالم به‌قدری به هم ریخته بود که با تشکری سرد و بی‌روح، بسته را روی مبل رها کردم و به بهانۀ چیدن سفره افطار به آشپزخانه رفتم. ▪️نمی‌دانستم بین کابینت‌ها دنبال چه می‌گردم و در هزارتوی ذهنم، حیران دردِ بی‌درمان دیوانگی عامر بودم که دستی از پشت، بازویم را گرفت و هم‌زمان کلام بامحبتش در گوشم نشست: «عزیزم از دست من دلخوری؟»... ادامه دارد انشاء الله ... ✍️ نویسنده: فاطمه ولی‌نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظلم ماندگار نخواهد ماند... ▪️لحظات وداع پدر با دختر کودک شهیدش. دختر این سن و سال داری تا بفهمی یعنی چی؟؟ خودتو بذار جاش... 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar ‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🌷سلام و صلوات خدا بر او که فرزندی فاطمی بود و پیرو مکتب علوی ،و مجاهد میدان حسینی هرگز فراموش نمیشوی سید مظلوم ما و از یاد نمی بریم جمعه‌هایی که ما خواب بودیم و تو برای خدمت به مردم از شهری به شهر دیگر می‌دویدی ای فرزند مظلوم فاطمه.. تو که در قلب سرزمین کفر از مهدی (عج) گفتی ،همان که پایان دهنده بر این ظلم بی انتهای سفاکان عالم است . ♠️🌷♠️🌷♠️. ▪️و اما مهدی جانم ،آقای غریبم گمان می‌کنم آن روزهای آخر، میان وصیت‌های پنهانی مادر،آن زمان که علی(ع) گوشش را کنار بستر فاطمه سلام الله علیها می‌گذاشته، یا آن هنگام که فاطمه(س) زیر لب با مولایش نجوا می‌کرده...صحبت از تو بوده . 🍂شاید از آرزوی دیدار تو می‌گفته یا از اینکه چقدر چشم انتظارِ توست! یا از آن‌که تنها با آمدن تو دلش شاد می‌شود . هرچه بوده ذکر لب‌های مادر در واپسین روزها تنها تو بودی.. تو که آخرین امیدش در این دنیایی! تو که عزیزکرده‌ی زهرایی! مهدی جان! مادر مگر غیر از ظهورِ تو چه می‌خواهد؟!😔 بیا ای فرزند فاطمه (س) ،بیا و این دنیای متلاطم ما را به سرانجام ساحل امن ِآرامش برسان . 🤲الهی بدماء شهدائناعجل لولیک الفرج 🌘🍁🌘🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت استودیویی سوره مبارکه ضحی توسط استاد عبدالباسط 👌بسیار زیبا 🖤 🖤🖤 🖤🖤🖤 🖤🖤🖤🖤 🖤🖤🖤🖤🖤 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍ای نام تو از نام خدا 🖤يا حضرت زهرا (س) 🤍ذكر تو شفای دردها 🖤يا حضرت زهرا (س) 🤍از بهر خدا به ما كن نظری 🖤یا حضرت زهرا (س) 🤍حاجات همه روا نما 🖤يا حضرت زهرا (س) 🤍ایام فاطمیه بر تمامی مسلمانان جهان تسلیت باد @shohadabarahin_amar
مهدی جان خدا ڪند ڪه رضایم فقط رضاے تو باشد هواے نفس نباشد همه هواے تو باشد خدا ڪند ڪه گذارت فتد به منظر چشمم ڪه سجده گاه نمازم جاے پاے تو باشد... @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عادت سلام کردن به امام حسین علیه السلام را نشر می دهیم ... @shohadabarahin_amar
🕊سلام بر شهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 زیارتنامه‌ی‌ شهدا🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خلقت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در عرش و نزول ایشان به زمین @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 گزیده فیلم | زنده ماندن یاد و شنیدن پیام شهدا؛ دو خاصیّت مهمّ برگزاری کنگره‌ی شهدا @shohadabarahin_amar
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمیه را باید عاشورایی برگزار کرد ... سلامتی نائب امام زمان (عج)صلوات🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 جهت تعجیل درفرج امام زمان( عج)صلوات🌹 هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات🌷 @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میشود نگاهی بر دل من کنید زنگار گناه وجودم را احاطه کرده به نگاهتون محتاجم ، دستم را بگیرید ای شهدا ...... اول هفته تون متعالی به دعای شهدا 🌷🌷 @shohadabarahin_amar
🌷🌷‏سال ۱۴۰۱ در همین روز یعنی ۲۶ آبان حسین زینال‌زاده و دانیال رضازاده  در مشهد به شهادت رسیدند. دوسال گذشت و امنیت این روزها رو مدیون شهدای امنیت هستیم 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🕊🌷 🥀شهید، باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌ به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
🎥 هواتـــو دارم 💞 🌱 روایت زندگی شهید مدافع حرم؛ مرتضی عبداللهی انگار حالا درست درک کرده بودم که
📖 با معرفت، حتی بعد از شهادت 🎤 گفت‌وگو با خانم زارع، همسر شهید مرتضی عبداللّهی 👈کتاب «» روایتی دل‌چسب از روزهای زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی 🔹همسر شهید: من توفیق داشتم با شهید مرتضی از سال ۸۶ و بعد از آمدن به خواستگاری بنده آشنا بشوم. آن موقع سن پایینی هم داشتند، حدود نوزده، بیست سالشان بود. برای من چیزی که در مورد شخصیت ایشان خیلی جالب بود این بود که ایشان تکلیف خودشان را و خواسته‌ای که از زندگی داشتند را مشخصاً میدانستند، خیلی تکلیف‌مدار بودند و بسیار ولایی و کلاً خیلی هم سرزنده و بانشاط بودند، یعنی یک روحیه‌ی خیلی فعال و پر انرژی داشتند. مثلاً ایشان در جمع‌های خانوادگی همیشه یک پایه‌‌ی اصلی تفریحات و مسافرت‌ها و گردش‌ها بودند. 🔹در عین اینکه همان روحیه‌ی سرزنده بودن و نشاط را داشتند برای رسیدن به خواسته‌هایشان نیز به شدّت جدی و با انگیزه بودند و چیزهایی که دوست داشتند را دنبال می‌کردند. یکی از چیزهایی که برایشان جذابیت داشت همین ادوات و تجهیزات جنگی بود. بارها و بارها درمورد خاطرات دوران دفاع مقدس از پدرشان سؤال می‌کردند و یا اگر کسی در این زمینه اطلاعاتی داشت خیلی پیگیر بودند و سؤال می‌پرسیدند و با اینکه رشته‌ی عمران خوانده بودند، همیشه در کنار درس این موضوعات را پیگیری می‌کردند. به همین دلیل هم زمینه‌ی آشنایی ایشان با شهید حاج قاسم سلیمانی و جذب ایشان در نیروی قدس فراهم شد. 🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» 🔍متن کامل گفت‌وگو را بخوانید👇 khl.ink/f/57722
هرسال که دیروز بود روز حماسه ایثار مردم اصفهان نام گرفته اینروز گرامی باد تمثال شهدای ۲۵ آبان ۱۳۶۱ که از یک خانواده، دو شهید تقدیم اسلام گردید. 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🥀تصاویری حزن برانگیز از یکسال قتل و جنایت و نسل کشی رژیم جعلی صهیون علیه مردم بی پناه فلسطین با استفاده از هوش مصنوعی ... اللهم عجل لولیک الفرج... 🥀 به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
enc_17009347358486038235115.mp3
3.5M
▪️این شبا حال و هوای خونه مون خیلی عجیبه .. ▪️التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه... 😭😭 منه تنها ،منه مظلوم ازت میخوام بمون خانوم‌ ... اللهمَّ عجل لولیک الفرج🌱 🎙محمد حسین حدادیان 🖤🖤🖤 @shohadabarahin_amar
2_144244932776285922.mp3
7.52M
غم مادر نشسته...🦋 رسد آن روز...🦋 می آید....🦋 غریبان تنها.... کجایی؟!! 💌عاشقانه های من... و 💌مهربان ترین پدر عالم هستی... 💌 الهی عظم البلا...🦋 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 به کانال با شهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar