eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
983 دنبال‌کننده
9هزار عکس
7.2هزار ویدیو
17 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 یا زهرا...🌱 🌹به دُختَرش میگُفت: 🌱وَقتۍ گِره‌هاۍ بُزرگ به کارِتون اُفتاد، 🌱اَز خانوم فاطِمه‌زَهرا(علیها سلام) کُمَک بخواهید. 🌱گِره‌هاۍ ڪوچیک رو هَم اَز 🌹شُهدا🌹 بخواهید بَراتون باز ڪُنند...🌱 🌱🌴🌱 شهید حاج حسین همدانے🌸 🌘🌱شــــبتون شـــــهدایی🌱🌘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام‌ بـــَر‌ شُهَـدآ... یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از 🥀🥀 اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🥀پیکر مطهر شهیدی که اخیراً کشف شد و حتی گروه تفحص عراقی ها رو نیز مبهوت خودش کرد! شهیدی با دست مصنوعی در قلب میدان نبرد.... 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🍂 🥀🥀این کتاب مشتمل بر روایت داستانی از زندگی شهید «سید جلیل میری ورکی» است. سید جلیل، متولد فروردین‌ماه سال 1338 در الموت است. 🌷 او یکی از غواصان کربلای 4 در جنگ تحمیلی بود که قبل از شروع عملیات پلاکش را به اروندرود می‌اندازد تا اگر شهید شد گمنام بماند. در آن عملیات حدود 157 نفر غواص شهید شدند. 🌷پیکر شهید میری ورکی در سال 1394 به وطن بازگشت و هویتش با آزمایش DNA مشخص گردید. در بخشی از کتاب جناب خط شکن می‌خوانیم: 🌷سرهنگ عشقی هم هست. همه دارند گریه می‌کنند. دورم می‌نشینند. جوان هم دوزانو روبه‌روی‌ام می‌نشیند. مات فقط دارد نگاهم می‌کند. جوان هیکلی و بی‌مو و آن یکی که شبیه من است؛ دورتر ایستاده‌اند. ‌های های و با صدای بلند گریه می‌کنند. سرهنگ رنگین و سرهنگ عشقی نگاهش می‌کنند. بعد پرچم را از رویم بر می‌دارند. 🌷«خوب سیدجواد جان. حالا می‌تونی پدرت رو روئیت... » وای خدای من! پس این جوان بلند بالا سیدجواد من است. پس چرا تنها آمده؟ چه قدر بزرگ شده! جواد بابا... مردی شده برای خودش. 🌷زیپ کاورم باز می‌شود. دقیق دارد استخوان هایم را نگاه می‌کند. صدای گریه دو جوان بالا می‌رود. جوان بلند بالا، مردی که شبیه من است را دایی مهدی صدا می‌زند. کم کم می‌شناسم شان. حتماً جوان پسر خواهرم است و او هم که شبیه من است، سیدمهدی بردار کوچکم... 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱