فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
پیش بینی سردار شهید حاج احمد کاظمی از زمان شهادتش و اشتیاق شهادت در سخنان ایشان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا_شر_منده_ایم
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
#همچون_حاج_قاسم_درآرزوی_شهادتیم_اللهم_ارزقنا...
#شادی_ارواح_طیبۀ_شهدا_وامام_شهداصلوات
#اللهمعجللولیكالفرجبهحقخونپاكشهدا
#یــازیــنــب🌴
🌱 یا زهرا...🌱
🌹به دُختَرش میگُفت:
🌱وَقتۍ گِرههاۍ بُزرگ
به کارِتون اُفتاد،
🌱اَز خانوم فاطِمهزَهرا(علیها سلام)
کُمَک بخواهید.
🌱گِرههاۍ ڪوچیک رو هَم
اَز 🌹شُهدا🌹 بخواهید بَراتون باز ڪُنند...🌱
🌱🌴🌱
#سردار شهید حاج حسین همدانے🌸
🌘🌱شــــبتون شـــــهدایی🌱🌘
سلام بـــَر شُهَـدآ...
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از
🥀🥀#شهید_محمدعلی_رجایی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین پیام شهید رجایی به مردم...
نام و یادش با صلوات
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🥀پیکر مطهر شهیدی که اخیراً کشف شد و حتی گروه تفحص عراقی ها رو نیز مبهوت خودش کرد!
شهیدی با دست مصنوعی در قلب میدان نبرد....
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀روایتی از شهید ابراهیم هادی...
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🍂#معرفی_کتاب
🍂#سبک_زندگی_شهدایی
🥀🥀این کتاب مشتمل بر روایت داستانی از زندگی شهید «سید جلیل میری ورکی» است. سید جلیل، متولد فروردینماه سال 1338 در الموت است.
🌷 او یکی از غواصان کربلای 4 در جنگ تحمیلی بود که قبل از شروع عملیات پلاکش را به اروندرود میاندازد تا اگر شهید شد گمنام بماند. در آن عملیات حدود 157 نفر غواص شهید شدند.
🌷پیکر شهید میری ورکی در سال 1394 به وطن بازگشت و هویتش با آزمایش DNA مشخص گردید.
در بخشی از کتاب جناب خط شکن میخوانیم:
🌷سرهنگ عشقی هم هست. همه دارند گریه میکنند. دورم مینشینند. جوان هم دوزانو روبهرویام مینشیند. مات فقط دارد نگاهم میکند. جوان هیکلی و بیمو و آن یکی که شبیه من است؛ دورتر ایستادهاند. های های و با صدای بلند گریه میکنند. سرهنگ رنگین و سرهنگ عشقی نگاهش میکنند. بعد پرچم را از رویم بر میدارند.
🌷«خوب سیدجواد جان. حالا میتونی پدرت رو روئیت... » وای خدای من! پس این جوان بلند بالا سیدجواد من است. پس چرا تنها آمده؟ چه قدر بزرگ شده! جواد بابا... مردی شده برای خودش.
🌷زیپ کاورم باز میشود. دقیق دارد استخوان هایم را نگاه میکند. صدای گریه دو جوان بالا میرود. جوان بلند بالا، مردی که شبیه من است را دایی مهدی صدا میزند. کم کم میشناسم شان. حتماً جوان پسر خواهرم است و او هم که شبیه من است، سیدمهدی بردار کوچکم...
#سلام_بر_شهدا🌱
#جهاد_تبیین 🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱