خستگی ناپذیری
🪖بنده و شهید حاجی زاده بعد از دوره عمومی همدان، اواخر سال ۱۳۸۶ به بعد در تیپ۳ پیاده امامت سپاه کربلا که مستقر در شهرستان چالوس بود، مشغول به خدمت بودیم.
💥ما برای رفتن به چالوس هر روز از آمل به سمت چالوس در حرکت بودیم.
شهید حاجی زاده و شهید صحرایی به همراه چند نفری از دوستان دیگر سعی میکردند همیشه آخر، سوار اتوبوس شوند.
⛔️با توجه به اینکه اتوبوس معمولا تکمیل میشد و جایی برای نشستن نبود، سرپا می ایستادند و یا اینکه اگر ورودی و خروجی اتوبوس جا بود می نشستند.
شهید حاجی زاده، هیچ وقت در این رفت و آمدها خستگی از خودش نشان نمی داد...!
{لازم به ذکر هست که تمرینات سختی ازجمله تمرینات تکاوری ،تاکتیکی ، آمادگی جسمانی و البته دوره های جنگل ، عملیاتی ، گشت محور و ... را هم داشتیم.}
#راوی: همرزم شهید
#سلام_برشهیدان_روح_الله_صحرایی_و
#رضا_حاجی_زاده🌷
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#عطرشهدانثارتان
#ذکرصلوات_همراهتان
#یــازیــنــب
✨قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، نماز خواندن را شروع کرد. از همان کودکی، موقع نماز کنار من میایستاد و حرکاتم را تقلید میکرد. گوش میداد چه میخوانم.
گاهی با برادرش شهرام میآمدند و کنار من نماز میخواندند. میگفتم:«بیاید خوب گوش کنید ببینید من کجای نمازم رو اشتباه میخونم. بهم بگید!» با همین روش نماز خواندن را یادشان دادم.
روزهگرفتن را هم از همان بچگی شروع کردند. میگفتم:«شما هنوز به سنّ تکلیف نرسیدید، حداقل کلّهگنجشکی بگیرید که اذیّت نشید اما گوششان به این حرفها بدهکار نبود. روزهشان را میگرفتند و سر وقت افطار میکردند.
#راوے: مادر شهید
#شهید_شهروز_مظفری_نیا🌷
📚گزیدهای از کتاب «همراهی تا آسمان
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#همچون_حاج_قاسم_درآرزوی_شهادتیم
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
دعای_شهادت...🌷
عبدالصالح تنها یک آرزو در دنیا داشت و برای آن بسیار تلاش میکرد، قبل از عقد به من گفت دعایی دارن که حتما وقت عقد آن را برایم بخواه
🍂 وقتی برای عقد رفتیم، با فاصله از هم نشستیم، آن لحظات تمام دغدغه ام این بود که با این فاصله چطور به او بگویم چه دعایی داشت؟
حتما او هم نمی توانست با صدای بلند خواسته اش را بگوید، تا لحظاتی دیگر خطبه جاری میشد و من از خواسته صالح بی خبر بودم.
نمیدانستم چه کنم، در همین اثنا، خواهر آقا صالح، جلو آمد و یک دستمال کاغذی تا شده به من داد و گفت این را داداش فرستاد
دستمال را باز کردم و روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود: «دعا کن ، من شهید شوم»🕊😔
#راوی:همسرشهید
#شهید_مدافع_حرم
#عبدالصالح_زارع🌷
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
نماز اول وقت سیره شهدا 🌷🌷🌷
وقتے به نماز مےایستاد واقعا تماشایی بود فقط دلم میخواست صوت حزینش را ضبط ڪنم خلـوص نیت خاصے داشت و همیشہ هم توصیہ مےڪرد ڪہ نمازتان را اول وقت بخوانید...
#سردارشهید_حبیب_الله_شمایلی
#شهادت: ۶۵/۱۲/۰۷
#شلمچه_عملیات_ڪربلای۵
#راوی؛ همسر شهید
#التماس_دعای_ظهوروشهادت