🌹 در عملیـات کـربلای ۵ به مـا اطلاع دادنـد،
حـاج احمـد کـاظـمی پسـردار شـده.
ازقبل هم گفته بود اسـمش را "محـمـد" بگذارند.
🌷 وقتی پشت بیسیم به او گفتم که: «خـدای متـعال به تو هدیـه ای داده»؛ ابتدا فکر کرد رزمندگان به پیروزی خاصی دست پیـدا کرده اند. ولی وقتی به او گفتم پسردار شدی
ابتدا خیلی خوشـحال شد
اما بعداز چند ثانیه مکثی کرد و گفت:
«بگذارید بعـداز عملـیات صحبت می کنیم.»
👈 من فکر میکنم؛ او یک جهــاد نفسی انجام داد برای جلوگیری از تاثیر این خبر بر روحیه خودش هنگام رزم.
◽️راوی: محسن رضایی
«پــرواز در پــرواز» زندگیـنامه و خـاطـرات
#شهید_احمد_کاظمی🌱
#از_شهدا_بیاموزیم 🌱
#شهیدانه🌱
#سلام_بر_شهدا🌱
#تداوم_راه_شهدا🌱
#با_شهدا_تا_ظهور 🌱
#یا_زینب🌱
🌴 ولایت پذیری تا پای جان
🌷 بعـداز عملیات خیبر زمانی که جاده بغـداد - بصـره را از دست دادیم و فقط جزایر مجنون برای ما باقیمانـد
🌷 حضـرت امام(ره) اعلام فرمودنـدکه "به هر قیمتی که شـده بایـد جزایر حفظ شوند." من بلافاصـله به شـهید کاظمی فرمانده پَد غربی، شـهیدباکری و
زین الـدین در پـد وسط وشـهید همت در پد شـرقی اطلاع دادم.
چاه های نفت در پد غربی بود و در این نقطه مانند ابر انبوه، گلوله، خمپاره و بمب از آسمان بر آن می بارید.
🥀 شهیـد کـاظمی در آنموقعیت، مقـاومت بی سـابقه ای ازخود نشـان داد، انگشـتش قطع شـد و وقـتی برگشت سـر وصورتش خاکی،سـیاه و دودی بود وچندشـبانه روز بود که نخوابیده بود. وقتی به اوخسـته نباشـید گفتم و او را بوسیدم ،
🌷 گفت: «وقتی دستور امام (ره) را به من گفتی، دیگر نفهمیـدم چه شد، بچه ها راجمع کردم وگفتم که اینجاکربلاست، الانم عاشورا است و بایدبه هر قیمتی اینجا را حفظ کنیم.»
راوی: محسن رضایی
🌿 برگرفته از کتاب پرواز در پرواز
زندگینامه سردار رشید اسلام
#شهید_احمد_کاظمی
#از_شهدا_بیاموزیم
#سلام_بر_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
روایت #شهید_احمد_کاظمی از لحظه شهادتشون در رؤیای فرزندش«محمد
مهدی کاظمی»اینقدر کیف داد ...
🌷فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
«آنان به فضل و رحمتی که خدا
نصیبشان گردانیده شادمانند»
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
🥀🇮🇷 ترکش به سرش خورده بود.
او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !» هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
🌷 خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا (ص) آمدند داخـل ! »
🌷 به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.» ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛
بـرو به کارهایت بـرس ..»
#شهید_احمد_کاظمی
#سلام_برشهدا
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید
@shohadabarahin_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمریکایی ها
بالندگیشون به این تجهیزاتشونه
چندثانیه با #شهید_احمد_کاظمی🌷🌷
#سلام_خدابرشهیدان
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
34.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🇮🇷 تصاویر کمتر دیده شده از لحظات نفس گیر در عملیات رمضان در تیر ماه ۱۳۶۱ و حضور فرماندهان ارشد جنگ در خط مقدم و مجروحیت و شهادت رزمنده ی بیسیم چی...
در یک قاب:
🥀#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🥀#شهید_حسین_خرازی
🥀#شهید_حسن_باقری
🥀#شهید_احمد_کاظمی
🥀#شهید_احمد_سوداگر
🥀#شهید_محمدرضا_زاهدی
#سلام_وصلوات_خدابرشهیدان
#دفاع_مقدس
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🌴#برگیازخاطرات✨
چند بار ساواک دستگیرش کرد. یک بار، بدجورے شکنجه اش داده بودند.
روزے که آزادش کردند, وقتے میخواست برود حمام, دیدم زیر پیراهنش پر از لکه هاے خشک شدهے خون است, اثر تازیانه ها.
بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند. خودش یک کلام راجع به بلاهایے که سرش در آورده بودند چیزے نگفت.
هروقت مادر میگفت این از خدا بے خبرها چے به روزت آوردن؟ میگفت هیچی مادر....
#شهید_احمد_کاظمی🕊
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar