eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
10.4هزار ویدیو
26 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️در شهادت حضرت محمدبن‌علی الجواد سلام‌الله‌علیه از تاب رفت و داشت به لب ذکر آب آب از تشنگی او جگر آب شد کباب می‌ریخت آتش از لب او از شرار زهر از شرم تشنه‌کامی او دجله می‌شد آب بود ازقضا شبیه رضا روی خاک سرد بلکه رها کند جگرش را از التهاب فخرالائمه بود و چنین بی‌کس و غریب جان بهشت بود و چنین بود در عذاب دنیا به دست پستِ حسودی زبون گرفت از جسم ناتوان گل فاطمه گلاب بر داغ سینه و غم و اندوه و حاجتش شد رقص و شادی و طرب و هلهله جواب خون می‌چکید در غمش از چشم آسمان از غربتش نشست به خون دیدۀ تراب بر صفحه‌های عمر کمش گریه کرد درد بعدش نوشت در غم او اشک، صد کتاب ای کاش ما کبوتر بام تو می‌شدیم بالای جسم پاک تو در زیر آفتاب ✍️
‌ 💠 در میلاد فرخندۀ حضرت امام محمد تقی سلام‌الله‌علیه بوی بهشت می‌وزد از دم جان‌فزای تو نور گرفته آسمان از رخ مِهرسای تو آمده‌اند قدسیان از همه جای آسمان دست‌فشان و نغمه‌خوان مشتری عطای تو مهر غلام روی تو، ماه مقیم کوی تو چرخ اسیر موی تو، حور و ملک فدای تو زیور و کوثر رضا، فخر ائمۀ هُدی بر سر ماست هرکجا جود تو و سخای تو بابرکت‌ترین پسر، ای به شب رضا سحر برده قرار از پدر چهرۀ دل‌گشای تو ماه و ستارگان به صف آمده‌اند از نجف تا بزنند با شعف بوسه به خاک پای تو ای گل باغ هَلْ أتىٰ، چشم و چراغ مصطفی وارث و جان مرتضی، شوق رضا لقای تو میوۀ قلب فاطمه، داروندار ما همه بر لب ماست زمزمه، مدح تو و ثنای تو چون زده دست ابتلا قفل و گره به کار ما کرده گره همیشه وا، دست گره‌گشای تو مهر تو در سرشت من عشق تو سرنوشت من کوی تو شد بهشت من غایت من ولای تو از من و ما رمیده‌ام مهر تو را خریده‌ام از همه دل بریده‌ام تا شدم آشنای تو چون به رضای تو خدا می‌شود از همه رضا جان به رهت کنم فدا تا بخرم رضای تو با تو همیشه خرّمم، شادم و رسته از غمم پادشه دو عالمم تا که شدم گدای تو ✍️
▪️در شهادت حضرت محمدبن‌علی الجواد سلام‌الله‌علیه از تاب رفت و داشت به لب ذکر آب آب از تشنگیّ او جگرِ آب شد کباب می‌ریخت آتش از لب او از شرار زهر از شرم تشنه‌کامی او دجله می‌شد آب بود ازقضا شبیه رضا روی خاکِ سرد بلکه رها کند جگرش را از التهاب فخرالائمه بود و چنین بی‌کس و غریب جان بهشت بود و چنین بود در عذاب دنیا به دست پستِ حسودی زبون گرفت از جسم ناتوانِ گل فاطمه گلاب بر داغ سینه و غم و اندوه و حاجتش شد رقص و شادی و طرب و هلهله جواب خون می‌چکید در غمش از چشم آسمان از غربتش نشست به خون دیدۀ تراب بر صفحه‌های عمر کمش گریه کرد درد بعدش نوشت در غم او اشک، صد کتاب ای کاش ما کبوتر بام تو می‌شدیم بالای جسم پاک تو در زیر آفتاب ✍️