#خاطره🎞
مدتی از شهادتش گذشته بود. قفسه کتابهایش را نگاه میکردم و بعضی از کتابها را ورق میزدم. صفحه اول بعضی از کتابها و دفترهایش را با حدیث، آیه یا شعر تزیین کرده بود. روی صفحه اول یکی از دفترهایی که از سال دوم دبیرستان به جا مانده بود، نوشته بود:
«حقیقت ایمان، انجام واجبات و ترک محرمات است»
امام رضا(علیه السلام)
انگار دوست داشته که هروقت این دفتر را باز میکند، شعلهای در درونش برای رسیدن به حقیقت ایمان روشن شود.
دستورالعمل عبادیاش نشان میدهد که او برای هرروزش برنامه داشته تا بتواند گام به گام، به قلههای ایمان نزدیک شود و آنها را فتح کند.
#راوی:پدر شهید
#شهید_عباس_دانشگر|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطره🎞
من بچه ی آستانه ام،بابک بچه رشت،
تو آموزش ها باهم آشنا شدیم یادمه
یکم آبان از رشت رفتیم تهران یک
شب تهران موندیم...تو تهران یکی از
بچه ها یع برگه پیدا کرده بود آورد
پیشمون وقتی برگه رو برگردوند
دیدیم عکس سه تا شهید روش چاپ
شده بابک برگه رو گرفت و کلی گریه
کرد گفت:یعنی میشه منو هم بخرن؟؟؟
بهش گفتم:بابک ان شاءالله اول تو شهید
بشی بعدم من الان که اون دوستمو
میبینم میگم کاش دعا کرده بودم اول
من شهید بشم بعد بابک...❤🍃
#راوی:رفیق شهید
#شهیدبابڪنورے|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطــره🎞
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی؟ گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
شهید احمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟! گفتم:علی الهادی! شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
#راوی:دوست شهید
#شهید_علی_الهادی|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جمعه_های_دلتنگی
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطره🎞
سرباز سخت کوش(شهید حججی)
زمانی که زمان سربازی محسن فرا رسید، می توانست در سپاه و در شهر خودش خدمت کند اما گفت که می خواهم در ارتش و در مرز با سخت ترین شرایط خدمت کنم که این کار را هم کرد. در زمان انتخاب ورود به سپاه هم گفت: «کجا میتونم سخت ترین کار رو داشته باشم؟» پس از تحقیق یگان زرهی را انتخاب کرد و مشغول به خدمت شد.
#راوی:حمید_خلیلی
#شهید_محسن_حججی|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#تولد_شهید
#تولدتمبارکفرماندهفاتح
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطــره🎞
اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم میآید که به دلیل تسلط من بر حرفه عکاسی زیاد در این مورد صحبت می کردیم. محمد به این رشته علاقه داشت و میگفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم.
وقتی می دیدم اینطوری مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار. او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم.
هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی میزدم و نگاهی به چهره محمد میکردم و در دلم میگفتم: احساس میکنم تو هنرش را داری. به خودش هم چند بار گفتم. جوابش این بود: «من آرزوی شهادت دارم اما خداوند صلاح ما را بهتر میداند.»
#راوی:دوست شهید
#شهید_محمد_رضا_دهقان|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷 ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطــره🎞
••اولین شبی که رسیدیم مارو بردن حلب پادگان بوهوس یک شب اونجا مستقر شدیم.
صبح بابڪ شروع کرد به تمیز کردن و نظافت اون دور و بر و مایکی دونفر دیگه هم کمکش کردیم.اولین کاری که کرد ازماخواست که یکسری وسایل برای ورزش آماده کنیم;چون فکر میکرد اونجا موندنی هستیم.
بابڪواقعا روحیه جهادی داشت یعنی بچه ای نبود یه جا بشینه و یا مغرور باشه و خودشو بگیره،باهمه جوش میخورد همون روز اول
توی مناطق همنماز شبوقرآن خوندنش ترک نمیشد••
#راوی:دوست شهید
#شهیدبابکنوری♥️⃟◍
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطره🎞
به قدری به حضرت ابوالفضل(ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت میآمد, محمد حسین از خود بی خود میشد.برادرش در یکی از ماموریتها چشم راستش را از دست داد و جانباز شد, محمدحسین خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدای برادرش میکرد و به برادرش میگفت «عیب ندارد من عصای تو هستم و ناراحت نباش حتی اگر کور شوی من همراهت هستم...». آنقدر عاشق پسرش (محمدیاسا) بود که برایش کرم ضد آفتاب خریده بود تا مبادا صورتش بسوزد و تمام زندگی و عمرش محمد یاسا بود, اما عشق به ائمه و حضرت ابوالفضل(ع) را بر عشق به محمد یاسا ترحیج داد و برای دفاع از حرم خانم حضرت زینب(س) به سوریه رفت و به آرزوی خود رسید.
#راوی:مادر شهید
#شهید_محمد_حسین_میردوستی|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطره🎞
یک روز قبل از اینکه برود سوریه رفت گمرک برای خودش کولهپشتی و لباس نظامی خرید. بهش گفتیم مگر آنجا به شما این چیزها را نمیدهند؟ گفت «آنجا میدهند ولی من که توانایی مالی دارم خودم میخرم وسایل آنجا را استفاده نکنم.» حدود ۲۰۰ هزار تومان از پولش هم دستکش خرید و همه را با خودش برد تا به رزمندهها بدهد.
#راوی:مادرشهید
#شهید_حسین_معز_غلامی|🌸|
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
#خاطــره🎞
••اولین شبی که رسیدیم مارو بردن حلب پادگان بوهوس یک شب اونجا مستقر شدیم.
صبح بابڪ شروع کرد به تمیز کردن و نظافت اون دور و بر و مایکی دونفر دیگه هم کمکش کردیم.اولین کاری که کرد ازماخواست که یکسری وسایل برای ورزش آماده کنیم;چون فکر میکرد اونجا موندنی هستیم.
بابڪواقعا روحیه جهادی داشت یعنی بچه ای نبود یه جا بشینه و یا مغرور باشه و خودشو بگیره،باهمه جوش میخورد همون روز اول
توی مناطق همنماز شبوقرآن خوندنش ترک نمیشد••
#راوی:دوست شهید
#شهیدبابکنوری♥️⃟◍
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━═━═━┓
🌹@shohadaculturalboard🌷 ┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━━━━━┛
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴
#مثل_شهدا
#شهید_والامقام
#هادی_طارمی
هادی از نوجوانی #اهل_مسجد بود و هیات می رفت ،اهل نماز بود، اهل #غیبت و دروغ نبود. در منزل با بچه ها بازی میکرد و به آنها محبت می کرد. وقتی از ماموریت می آمد دست و پایمان را میبوسید.بعد از بازگشتش از ماموریت، برایم تعریف میکرد که مثلا هفته پیش #حرم_حضرت_رقیه بوده و #حرم_حضرت_زینب را هم زیارت کرده است. بیشتر مواقع که به عراق و سوریه میرفت قبر ائمه را زیارت میکرد و به مادرش می گف که دعایت کردم
هادی بسیار تودار بود و از #ماموریتهایش چیزی تعریف نمی کرد، بیشتر سعی داشت به خاطر مسائل امنیتی شغلش را مطرح نکند، البته اطلاع داشتیم که محافظ #سردار_سلیمانی است.هادی، زمانی که در سوریه بود جهت محافظت از سردار سلیمانی چند باری همراهش شده بود و بعد از مدتی علاقه شدیدی بین سردار و هادی برقرار شد و #هادی شیفته سردار شده بود
با سردار سلیمانی رفت وآمد #خانوادگی داشت،سردار همیشه به هادی می گفت که من و هادی با هم شهید خواهیم شد.
#راوی:
#پدر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈┈•
مارا در اینستاگرام هم دنبال کنید
آدرس پیچ :
https://instagram.com/shohadaculturalboard?igshid=14jxrie9cn0c8
#هیئت_تعطیلی_ندارد
#من_ماسک_میزنم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان_دوست_دارم
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#هیئت_فرهنگی_مذهبی_شهداء
┏════⊰✼🍃🌹🍃✼⊱════┓
🆔@shohadaculturalboard
┗════⊰✼🍃🌹🍃✼⊱════┛