✡️ عملیات یهودیان برای مبارزه با #پیامبر_آخرالزمان
#بخش_هفتم
🔹2) پاسداری مداوم: پس از آنکه حلیمه، پیامبر را به عبدالمطلب بازگرداند، ایشان شخصاً حفاظت از حضرت را به عهده گرفت. رفتار عبدالمطلب نشان میدهد اهمیت حفاظت از این کودک برای ایشان کاملا روشن بوده است که حتی هنگام جلسات دارالندوه نیز ایشان را با خود می برد و بر جای خود می نشاند.
🔹پس از عبدالمطلب،حفاظت نبی اکرم(ص) به عهده ابوطالب قرار می گیرد. ایشان چهار سال از تجارت دست کشیدند تا اینکه قحطی در مکه فشار آورد.ابوطالب به تجارت رفت و پیامبر را هم با خود برد و داستان بحیرا پیش آمد. در نقل داستان بحیرا، آنقدر اختلاف هست که نشان می دهد به گونه ای می خواهند این داستان را به انحراف و ابتذال بکشانند در حالی که در کشف دو مطلب، این داستان بسیار پرمغز است:
🔹1- انتشار اطلاعات مربوط به پیامبر در آن روز و میزان گفتگو در این باره، بسیار فراوان بوده است. 2- میزان خطر یهود برای پیامبر به اندازه ای بوده که بحیرا نیز این مطلب را می دانسته و از ابوطالب خواست که او را به شهرش بازگرداند که مبادا یهود بر او دست یابند زیرا هیچ صاحب کتابی نیست که نداند او به دنیا آمده و اگر او را ببینند،به یقین خواهند شناخت.
🔹تذکر بحیرا، احساس خطر برای پیامبر است.دشمنی یهود با پیامبر به حدی است که بحیرا نیز که عالم مسیحی است، آن را دریافته و گمان می کند ابوطالب از آن بی خبر است. ابوطالب از همانجا پیامبر را بازمی گرداند و جالب اینجاست که بعد از آن، هفت یهودی برای ترور حضرت تا نزد بحیرا آمدند.مهم این است که بعد از این ماجرا ، ابوطالب هرگز به سفر نرفت (المجلسی، ج15، 410).
🔹ابوطالب در حفاظت از پیامبر(ص) با درایت کامل از هیچ چیز کم نگذاشته بود. سر سفره پیش از پیامبر غذا می خورد تا ببیند مسموم هست یا نه،سپس آن را در جلو پیامبر می گذاشت.شب ها در کنار محمد می خوابید و بچه ها را در کنارش می خواباند که اگر شب خواستند ایشان را ترور کنند، از خواب بیدار شود. ابوطالب در همه مکان ها نخست خودش قدم می گذاشت تا از نبود دشمن مطمئن شود (المجلسی، ج15، 407).
🔹تا سن 25 سالگی اوضاع پیامبر(ص) به همین روش بود.حضرت در این سن تقاضای تجارت کرد. حال او جوانی رشید است که دیگر کسی جرأت ترور او را ندارد و البته حضرت هم که از برنامه یهود حتماً آگاهی دارد. برنامه های یهود که برای جلوگیری از به دنیا آمدن حضرت و نیز ترور ایشان به نتیجه نرسید، مرحله بعدی عملیات خود که جلوگیری از گسترش اسلام و فتح قدس توسط آن حضرت بود، رفتند.
🔹رد پای یهود در جنگ های مشرکان با پیامبر(ص)
شگرد یهود این بود که پیش از آنکه عملیاتی را علیه پیامبر راه اندازد، مشرکان را به میدان بیاورد. اینکه در آیه 82 سوره مائده مشرکان را با (واو) به یهود عطف می کند، نشان از نوعی تبعیت دارد. یهود محور اصلی است و دشمنی مشرکان تبعی است. پس در عملیات مشرکان بر ضد پیغمبر باید سرنخ های توطئه یهود در مکه را بیابیم. این امر در جنگ احد و خندق روشن است اما در جنگ بدر باید بسیار دقت کرد تا سرنخ را یافت.
🔹با هجرت پیامبر به مدینه، مکه در شوک فرو رفت. پیامبر در مدینه درصدد تشکیل حکومت بودند. اهل مکه، حکومت نادیده بودند و جنگ هایشان همواره داخلی بود. اینجا تفکر یهود به کمک مشرکان می آید. ابوجهل پیشنهاد تهاجم به مدینه را می دهد و با نوشتن نام های برای پیامبر، آن حضرت را تهدید می کند.
🔹این نامه 29 روز قبل از جنگ بدر به دست حضرت می رسد (الطبری، ج1، 40). با دقت در فرازهای این نامه، که بسیار فراتر از شعور عرب جاهلی است، می توان به این نتیجه رسید که این سخنان از سوی جریانی که ما آن را یهود می نامیم، به ابوجهل القا شده است.
1) جنگ بدر: در علت جنگ بدر گفته اند پیامبر راه کاروانهای تجاری قریش را بست تا آنها از نظر اقتصادی در تنگنا قرار گیرند و مجبور به پذیرش اسلام شوند. سپس مشرکان برای دفاع از خود برخاستند و پیامبر همه را کشت. با بررسی جنگ بدر درخواهیم یافت که این جنگ تهاجم نبوده و به راستی حکم دفاع داشته است. چرا که سران شرک می خواستند با استفاده از سود آن، سپاهی برای جنگ با پیامبر تجهیز کنند لذا مبارزان جنگ بدر بیشتر سرمایه گذاران همان کاروان بودند.
خداوند به پیامبر مأموریت جهاد می دهد (حج 39). ابوسفیان می خواست کاروان را در بدر نگه دارد که دریافت پیامبر و سپاهیانش کاروان را رهگیری کرده اند و از مسیر و زمان عبور او آگاهند. به ناچار مسیر کاروان را تغییر داد و گریخت و در ضمن پیکی به مکه فرستاد که مکیان محافظانی برای کاروان بفرستند. لشکر حفاظتی مکه که از جاده اصلی حرکت می کردند، با کاروان برخورد نکرده و در عوض آن با سپاه اسلام مواجه شدند و جنگ درگرفت.