فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانون بسیج فرهنگیان منطقه مهربان
شیمیایی می شوم.*
*حسین به همه اشاره کرد به جز من!*
*چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر 8 محقّق شد!...*
🌴 *گوهر عرفان*🌴
*✍🏻چرا سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید یوسف الهی به خاک سپرده شود*
*دریک کلام عملکرد شهید یوسف الهی بودکه باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد*
1️⃣ *از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود*
2️⃣ *نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید*
3️⃣ *دائما ذکر خدا می گفت*
4️⃣ *قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود*
5️⃣ *هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود*
6️⃣ *چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت*
7️⃣ *خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت*
8️⃣ *روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود*
💥 *۵ داستان از شهید حسین یوسف الهی*
🔹 *شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و حاج قاسم وصیت کرده بود که در کنار او دفن شود.*
1️⃣ *همرزم شهید:* *حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت میشود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد.*
*نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط 25 دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود.*
*وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمیشوی".*
*با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن 25 دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر مینوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.*
*خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟*
2️⃣ *مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.*
*وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!*
*بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟*
*امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد!*
3️⃣ *برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال 62 بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت 10:00 شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم.* *نمیدانستیم کجا برویم.*
*جوانی جلو آمد و گفت:* *شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله!*
*جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند.* *برو آنها را بیاور اینجا!*
*وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی میتواند صحبت کند.*
*اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟*
*لبخندی زد و گفت:* *چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم!*
*محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت!*
4️⃣ *همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم.*
*محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر41 ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی- فرمانده لشکر ـ در میان گذاشت.*
*حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر میشود.*
*امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص میکنم.*
*صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود.* *گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟*
*گفت: نه. پرسیدم: چرا؟!*
*حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را.*
*با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟*
*گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟*
*اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمیشد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود.*
*اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر میگردیم.*
*پرسیدم: چه طور؟!*
*گفت: شهید شده اند*. *جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل.*
*من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست.*
*وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد!*
5️⃣ *همرزم شهید:* *زمستان سال 64 بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.*
*بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم
هدایت شده از شهدای منطقه مهربان
سلام. راه آهن استخدام زده خیلی هم میخواد برداره. دوستان اشناها فامیل کسی کار لازم بود ثبت نام کنه سایتشم اینه
www.wazmoon.com
🔴ناگفتهها از حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عینالاسد
🔹سردار حاجی زاده:نیروهای تا دندان مسلحِ آمریکایی فقط توانسته بودند به بیابانهای اطراف پایگاه پناه ببرند. آنها از آسمان نگران موشکها بودند،از زمین نگران خشم نیروهای محور مقاومت عراقی و حمله زمینی به پایگاه
🔹یک لحظه هم حال خلبان و کروی پروازی هواپیمای سی ۱۳۰ توپدار آمریکایی که در ارتفاع پایین وظیفه مراقبت از نیروهای پراکنده شده در بیابانهای اطراف پایگاه عینالاسد را نمیتوان درک کرد، در عین حال که نظارهگر اصابت موشکها بود، میبایست گشت هوایی و مراقبت از نیروهای آواره در بیابان را انجام میداد، هر چند با اولین اصابت آنجا را ترک کرد
🔹دیدن ذلت فرماندهی که همه قدرت او یعنی مرکز فرماندهی و کنترل خود را از دست داده و برای دور کردن پهپادهای از کنترل خارج شده مجبور به تماس با تلفن موبایل میشود،و با تلفن همراه با مرکز کنترل پهپادها در کویت تماس میگیرد و از او میخواهد با کنترل پهپاد،آنها را به کویت برگرداند. دیدن تصاویر ماهوارهای از پراکنده کردن هواپیماهای پیشرفته همچون اف۳۵ در پایگاههای امارات،قطر و...این اوج ذلت و سقوط یک ابرقدرت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برگزاری رزمایش ترکیبی نیرویزمینی سپاه
🔹با اجرای مراحل گوناگون بزرگترین رزمایش مشترک و ترکیبی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه با عنوان محمد رسولالله (ص)، یکی از بزرگترین صحنههای تمرینات عملیاتی در جنوبشرق کشور برگزار شد.
🔹فرمانده نیرویزمینی سپاه: عملیاتهای واقعی در این رزمایش با موفقیت کامل اجرا شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشرف غنی: آمریکاییها برای رسیدن به اهدافشان من را قربانی کردند!
🔹آنچه آمریکا بر سر رئیس جمهور افغانستان آورد.
♦️اولین ماهوارهبر سوخت جامد ایران با موفقیت پرتاب شد
▪️سردار حاجیزاده، فرمانده هوا فضای سپاه: هفته گذشته آزمایش پیشران و موتور اول ماهوارهبر ایرانی با سوخت جامد برای اولین بار با موفقیت انجام شد. در ماهوارهبرهای جدید ایرانی از بدنه غیر فلز و جنس کامپوزیت است و پیشران آن نیز غیر متحرک است که سبب افزایش بیشتر انرژی موشک و صرفهجویی در هزینهها خواهد شد.
▪️این فناوری فقط در ۴ کشور جهان وجود دارد. در تمام حوزههای مرتبط به هوا فضا تولید قدرت ادامه دارد و ایران به قدری در مساله هوافضا و ماهواره پیشرفت کرده که با ترور، تهدید و تحریم از بین رفتنی نخواهد بود.
⁉️چرا آقا بیش از ۱۵مرتبه از #غیرت_دینی سخن به میان آوردند؟
+ اهمیت این مفهوم دلیل تأکید ایشان است طبق بیان آقا، عامل نجات کشور در بزنگاهها، تبدیل تهدیدها به فرصتها و پیروزیها غیرت دینی است.
⁉️مخاطبشان چه کسانی بودند؟
+ گویندگان، نویسندگان، افراد مؤثر در فضاهای ذهنی و فکری مردم
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان
✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
شاخه گلی بفرستيم برای
تموم اونهايی كه در بين ما نيستند
و جاشون بين ما خالیه
شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات...
✨﷽✨
🌟زیارت عاشورا🌟
✍نسخهای گرانبها برای کسانی که گرفتاری مالی دارند به این نسخه گرانبها عمل کنید زیارت عاشورا به نیابت از امام زمان -عجل الله فرجه- :
حاجسید احمد اصفهانی -رحمه الله- ما را خبر داد و برای ما نوشت: من به مسجد سهله مشرف بودم و روز جمعه در حجره نشسته بودم؛ ناگاه سید با وقاری که عمامه ای بر سر داشت بر من داخل شد، قبای فاخر و عبای قرمز پوشیده بود. به آنچه در زاویه حجره شامل کمی کتب، بعضی ظروف و فرشی بود نظری کرد و فرمود: برای حاجت دنیا تو را کفایت می کند؛ تو هر روز صبح به نیابت حضرت صاحب الزمان زیارت عاشورا می خوانی به قدر کفایت، معیشت هر ماهت را از من بگیر که اصلا به احدی محتاج نباشی. قدری پول به من داد و گفت:این کفایت یک ماه تو را می نماید.
⬅️رو به در مسجد رفت و من به زمین چسبیده بودم، زبانم بند آمده بود، هر چه خواستم تکلم نمایم نتوانستم، و نتوانستم برخیزم تا سید خارج شد. همین که بیرون رفت مثل این که زنجیرهایی از آهن بر من بود که باز شد و شرح صدری پیدا کردم. برخاستم و از مسجد خارج شدم، هر چه گشتم اثری از آن آقا ندیدم.
📚العبقری الحسان صفحه 961
تألیف: آیت الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ تختی پهلوان نامدار ایرانی روز به روز پلههای ترقی را پشت سر گذاشت. زنان و دختران جوان زیادی به او نامه عاشقانه نوشته و ابراز محبت میکردند. و از او برای مراسمهای خاص خود دعوت میکردند. اما تختی نهتنها در آن مراسمها حاضر نمیشد، بلکه پاسخی هم به ابراز احساساتکنندگان خود نمیداد.
روزی یکی از طرفداران تختی به روزنامه کیهان مطلبی ارسال کرد و ادعا کرد تختی مغرور و متکبر است و حتی جواب سلام عاشقان خود را نمیدهد.
تختی جوابیه خوبی نوشت و گفت:من متاهل هستم و از زندگی متاهلی خود راضی هستم. پس نیازی به ارتباط عاطفی با کسی در خود نمیبینم. از آن گذشته زمانیکه من خواستگاری همسرم رفتم، پهلوان نبودم یک هیزمشکن بودم که تبر تنها ثروت و سرمایه مادی من از زندگی بود. همسرم عاشق تختی هیزمشکن شد ولی شما عاشق تختی پهلوان هستید. من هرگز مهر او را با شما جایگزین نمیکنم.
📕 داستانی بر عکس این هم اتفاق افتاد، در سال 51 مردی مبلغ 30 هزار تومان برنده بلیطهای بختآزمایی شد،
خبرنگار پرسید: با این همه پول قصد انجام چه کاری داری؟ گفت: زنم مدتی است حرف مرا گوش نمیدهد، از بیپولی ذلیل شده بودم، همین فردا طلاقش میدهم، خدا پول طلاق او را به من رسانده است!!!
♦️باید فکری به حال مهرشادیسم کرد...
▪️مهرشاد سهیلی یک فرد نیست. مهرشادیسم یک شیوه رشد و ارتقا در کشور شده است. حالا این بخت برگشته و کمسواد و بیصاحب بوده به چنین سرنوشتی دچار شده. در حالی که ما مشغول نقد مهرشاد سهیلی هستیم که شاید ده سال دیگه با این شیوه در قدرت قرار بگیرد، آدمهایی همین الان هستند که کمی سواد و قالتاقی بیشتر دارند، عنوان دانشگاهی و کت و شلوار هم دارند، با روشهایی شبیه به این ولی کمی اتو کشیدهتر و پیچیدهتر، در این کشور مسئولیت دارند یا دنبال وکالت و وزارت هستند. مهرشاد تازه ادای آنها را در میآورد.
▪️روزانه کسانی را میبینیم که به شکل بسیار تهوعآوری دنبال تبلیغ خودشان هستند. خودشان را در حد رئیس جمهور و وزیر و.. میبینند. این یک بیماری است. واقعا چه باید کرد؟ البته بیشتر از آن که بیماری مهرشادها باشد، نقص و ایراد سیستم است. مهرشادیسم یک روش رشد و ارتقا در سیستم است. این بچه نشان داد که چقدر راحت میشه برخی بزرگان و علما و امرا و فرماندهان را بازی داد. نشان داد بیوت ما چقدر آسیب پذیرند. این بچه بیگناه و قابل ترحم است. این بچه فقط نشان داد که سیستم چقدر قابل رخنه است و دستگاههای اطلاعاتی ما هم خواب.
▪️این طفل بیچاره با هشت نه کلاس سواد، احتمالا با یک مربی و هادی که او هم چندان پخته نیست، ببینید تا کجاها را سرکار گذاشته است. حالا در نظر بگیرید چقدر ما در برابر سرویسهای اطلاعاتی و شبکههای مخفی دشمن که این بچه و مربیان و هادیان او پیش آنها عددی نیستند، آسیب پذیریم. مهرشاد نشان داد چقدر سوراخ و منفذ داریم. این پسر ندانسته باعث خیر شد. خیلی از رسانهها و افراد را به راحتی باردار کرد. از طرف دیگر نشان داد که ظاهرسازی و ظاهرگرایی چقدر در رشد و برکشیدن افراد موثر است. نشان داد که کاریکاتوری از جوانان مومن انقلابی در حال حاکم شدن است.
▪️به نظرم چه کسی پشت این بچه است، چقدر پول داده یا میدهد و.. اولویت و اصل داستان نیست. باید بررسی کرد چرا این مدل رفتار و گفتار و لباس پوشیدن و این حرفها را زدن باعث رشد و باز شدن قفلها و به به و چه چه مسئولین میشود؟ درد اینجاست. چه عواملی در رشد و بر آمدن مهرشادیسم موثر است؟ چرا این مدل رشد مورد توجه قرار گرفته؟ چرا شاهد رونق مهرشادیسم هستیم؟ نقد متوجه مهرشاد سهیلی نیست، باید تمرکز را بر این روش و راه رشد گذاشت. خطر این است. این بچه فقط سوراخ دعا را پیدا کرده است.
▪️مهرشادیسم راه رشد و ارتقا در سیستم شده این طفل هم یاد گرفته. این بیچاره سیبل شد و الا این نوع رشد و گندهگویی و خود رئیس جمهور و وزیر پنداری در جریان ارزشی مدتهاست باب شده. این بیچاره صاحب و سواد لازم را ندارد. اما گندهها و رئوس این روش رشد را کسی جرات نمیکند نقد کند ضعیفکشی نکنیم. مهرشاد سهیلی موسیانی را رها کنید، مهرشادهایی را بچسبید که با همین شیوهها و حتی تهوعآورتر الان بر برخی مناصب تکیه زدهاند. تیم رسانهای دارند، پول بیتالمال در اختیارشان است، باند و تشکیلات دارند.
قانون جدید تخفیفات بیمه شخص ثالث خودرو
یکسال عدم خسارت 5%
2 سال عدم خسارت 10%
3 سال عدم خسارت 15%
4 سال عدم خسارت 20%
5 سال عدم خسارت 25%
6 سال عدم خسارت 30%
7 سال عدم خسارت 35%
8 سال عدم خسارت 40%
9 سال عدم خسارت 45%
10سال عدم خسارت 50%
11سال عدم خسارت 55%
12سال عدم خسارت 60%
13سال عدم خسارت 65%
14سال عدم خسارت 70%
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
یکبار خسارت مالی 20% کاهش تخفیفات
یکبار خسارت جانی 30% کاهش تخفیفات
دوبار خسارت مالی 30% کاهش تخفیفات
دوبار خسارت جانی 70% کاهش تخفیفات
سه بار خسارت مالی 40% کاهش تخفیفات
سه بار خسارت جانی 100% کاهش تخفیفات
*دیگر مثل سابق با داشتن 1 بار خسارت تمام سوابق تخفیف شما ازبین نمیرود و فقط مقداری از تخفیفتان کم میشود.*
لطفا به دوستان خود اطلاع رسانی کنید...
*مطابق ماده ۵۶ قانون ايين دادرسي كيفري*
بازرسي اشيا از جمله *اتومبيل*، در جرايمي كه مشهود نيست، فقط بايد با اجازه موردي قاضي صورت بگيرد. در همين راستا ديوان عدالت اداري، بخشنامه شماره ١ / ١٧٩ / ٠١ / ٤٠٢ مورخ ١١/ ٤ / ٧٩ ناجا كه تفتيش و بازرسي خودروها را علي الاطلاق در جرايم غيرمشهود بدون كسب مجوز از مقام قضايي مجاز دانسته را ابطال نموده است.
در نتيجه *تا زماني كه جرم مشهودي رخ ندهد نيروي انتظامي حق بازرسي داخل اتومبيل را ندارد.*
👈 یادتان باشد:
اگر قبل از حمل یا در حینِ حملِ اتومبیل بوسیله جرثقیل، مالکِ آن حاضر شود و تقاضای تحویل خودرو را کند ، مامورین مکلفند (تاکید میشود مکلفند) فقط جریمه کنند و نمیتوانند خودرو را با خود ببرند، در صورت عدمِ پذیرشِ مامور به او گوشزد کنید مطابق تبصره 2 ماده 13 قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی چنین حقی ندارد و عملش خلاف قانون و قابل تعقيب است.
برای افزایش رعایت حقوق شهروندی هموطنان لطفا به گروههای عضو ارسال کنید چند نکته که لازمه بدونید!*
1) اگه تو کلانتری بهتون بی احترامی شد یا علاف شدین فوری به 197 زنگ بزنید گزارش کنید میان سریع بررسی میکنن
2) واسه شکایت مستقیم برید دادسرا ،نرویدکلانتری خودتونو علاف کنید!
3) اگر ازتون به هر نحوی سرقت کردن خودتون نرید کلانتری سریع با 110 تماس بگیرید چون.اگر سرقت تایید شد سریع پرونده سرقت رو مجبورن تشکیل بدن ولی اگر خودتون برید کلانتری به دلیل اینکه هر سرقت در حوزه هر کلانتری یه امتیاز منفیه براشون ممکنه تشکیل پرونده رو به دلایل مختلف به تاخیر بندازن
4) اگر به هر نحو در جاده تصادف کردید حتی اگر خودتون زدید به چیزی یا حتی با موتور خوردید زمین اولین کار تماس با 110 و بعد اورژانس 115 باشه چون طبق قانون تمام حوادث جاده ای درمان اولیه و... رایگانه... شما هزینه رو پرداخت می کنید ولی بعد صورتجلسه کلانتری رو مهر شده با کپی میبرید بیمارستان و تمام هزینه ها رو به شما بر میگردونن.
*با تقدیماحترام*
*لطفا به اشتراک بذارین*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده کل سپاه: انتقام شهید سلیمانی یک استراتژی و آرمان است.
✅محبت حضرت ام البنین نسبت به امام حسین(ع)
✍️امّ البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه به بشیر گفت: ای بشیر! از ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام برایم بگو.» بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیهاالسلام؛
[ای بشیر! با این خبر ناگوار،] بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای اباعبداللّه الحسین علیه السلام باد.
🔹مکتب تو مهربانی اسوه تو فاطمه
🔸داری از او همچنان آثار یا امّ البنین
🔹دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی
🔸مرتضی خو فاطمه رفتار یا امّ البنین
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
✨ابوریحان و آسیابان✨
✍آوردهاند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش جهت مطالعه و بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش
بیرون شد
و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود
تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت
که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان
و شاگردش گفت که میخواهد درب آسیاب
را ببندد
اگر میخواهید داخل بیائید همین الآن با من
داخل شوید چون من گوشهایم نمیشنود
و امشب هم باران میآید شما خیس میشوید
و نصف شب هم هر چقدر درب را بزنید
من نمیشنوم و شما باید زیر باران بمانید
ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را
قطع کرد و گفت مردک چه میگوئی؟
اینکه اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم حال حاضر دنیاست و طبق محاسبات ایشان امشب باران نمیآید
آسیابان گفت به هر حال من گفتم كه گوشهایم نمیشنود و شب اگر شما درب را بزنید من متوجه نمیشوم
شب از نیمه گذشت، باران شدیدی شروع
به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش
هر چه بر درب آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد
تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد
و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت
سرما به خود میلرزند
هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو
از کجا میدانستی که دیشب باران میآید؟
آسیابان جواب داد من نمیدانستم
سگ من میداند!
شاگرد ابوریحان گفت آخر چگونه سگ
میداند که باران میآید؟
آسیابان گفت چون هر شبی که قرار است
باران بیاید سگ به داخل آسیاب میآید
تا خیس نشود!
ناگهان صدای ابوریحان بلند شد
و گفت خدایا آنقدر میدانم که میدانم
به اندازه یک سگ هنوز نمیدانم!