💢اولین تصویر از شهیدداود صبوری شهید شب گذشته که در درگیری با قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🏴🕊
#سلام_امام_زمانم
▪️ السَّلاَمُ عَلَيْكَ (ایها) اَلثَّائِرُ بِدَمِ اَلْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ...
🏴سلام بر تو ای منتقم داغ های کربلا...
این صدای اَینَ الثائر سرزمین کربلاست، که گوش تاریخ را پر کرده...
🏴برگرد واین دلهای داغدار را التیام بخش!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
تو بیا تا گره از کار دلم وا گردد
سبب وصل به دلدار مهیا گردد
دمد از خاک، گل و سبزه به یُمن قدمت
آسمان آبی و خوشرنگ چو دریا گردد
چشمها منزل خورشید جمال تو شود
عالمی خیره به تو ،غرق تماشا گردد
یوسف خویش به نسیان بسپارد یعقوب
غرق در حُسن رخ یوسف زهرا گردد
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
هر کس هر چه داشت آورده بود برای خدمت به زوار حسین(ع)
پیرزنی را دیدم که شاااید تنها داراییش یک گوسفند بود و آن را هم آورده بود برای اینکه نذر حسین کند
#حب_الحسین_یجمعنا
#اربعین۱۴۰۲
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#شهیدی_که_پرچم_آقارا_باخون_خودرنگ_کرد
#محمـدجـواد توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه....
نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با #قـرمـز_خـونی رنـگ بشـه...
هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید...
بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده....
#طلبه_شهید_محمدجواد_روزی_طلب
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
۱۶ سال داشت، مادرش تعریف میکند که از کودکی نذر حضرت عباس بود و از عاشقانش. این علاقه آنقدر در زندگی اش تاثیر گذاشت که حتی در جبهه هم مسئول دستهگروهان ابوالفضل از لشگر امام حسین(ع) بود. آخرین باری که به خانه رفت به مادر گفت؛ «راه کربلا که باز شد برمیگردم». علیرضا رفت و با اصابت گلوله خمپاره در عملیات محرم از ناحیه سر و دست و پا مجروح شد و وقتی که دوران مجروحیتش تمام شد؛ به جبهه بازگشت. شجاعت و مدیریتش باعث شد تا فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع)، مسئولیت دسته دوم از گروهان ابالفضل( ع) را برعهده بگیرد. سرانجام درسال ۱۳۶۱ عملیات والفجر ۱ منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغریب توسط تیرهای عراقی از ناحیه هر دو پا مورد هدف قرار گرفت و در همان منطقه به شهادت نائل آمد. برادرش روایت میکند؛ «مادرم روزی رنگ پریده به من گفت علیرضا برگشته، گفتم مادر حتما خیالاتی شدی، گفت نه بخدا، امد دستم را بوسید و رفت در اتاق دراز کشید. تلویزیون را روشن کردم، دیدم اخبار اعلام کرده؛ فردا بعد از نماز جمعه پیکر سه هزار شهید تشیع خواهد شد، خبر بعدی اش این بود؛ اولین کاروان زائران ایرانی به طور رسمی وارد کربلا شد. وقتی پیگیری کردم دیدم مادر درست میگفت و علیرضا روی قولش مانده بود. بعدها یکی از بچههای تفحص تعریف میکرد که علیرضا به خوابش رفته و گفته وقت این است که من برگردم. او بعد از ۱۶ سال در روز تاسوعا برگشت. اصلا با همه من و شما در آنجا وعده کرده!
در پایان آخرین نامه اش خطاب به همه ما نوشته بود: به امید دیدار در کربلا»
نامش شهید علیرضا کریمی ست. و شما ای رهسپاران طریق نجف-کربلا، به یاد شهدایی که راه کربلا را باز کردند
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌹همیشه و در همه حال مدیون شهداییم.....
زائرانی به نیابت از شهدا در پیادهروی اربعین
و در این تصویر،شهید غیرت #حمیدرضا_الداغی
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌹 #شهید_آوینی:
سربازانِــ امام زمانــ
از هیچ چیز جز:
گناهانــِ خویشــ نمےهراسند...!
تعجیل در ظهورش...
#گناه نڪنیم!!
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 همسر شهید بخشی دلتنگیهای دخترش را چنین روایت میکند:
⭕️ خیلی وقتها دلتنگ پدرش میشود و میگوید: «مامان! بابایم کجاست؟»
من میگویم: «بابا رفته پیش خدا»، میپرسد: «کی برمیگردد؟» و من میگویم: «بابا دیگر برنمیگردد.»، سؤال زیاد دارد و خیلی دلتنگ او میشود.
⭕️ یک شب یادم هست از خانه یکی از بستگان به منزل آمدیم و محمد حسین در بغل من بود که باز سمیرا شروع کرد به بهانه گرفتن. میگفت: «مامان! کسی نیست من را بغل کند.»، من او را هم در بغل گرفتم تا هر دو را نوازش کنم اما سمیرا آرام نشد، سراغ پدرش را میگرفت. عکس پدرش را به ناچار مقابلش گذاشتم تا کمی آرام شود. او عکس پدر را گرفت و شروع کرد به گریه کردن. من از گریههای او فیلم میگرفتم و خودم هم همزمان اشک میریختم...
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅