20.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ بیدار دل
با صدای غلامرضا صنعتگر
انتشار به مناسبت هفته فراجا
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌹امروزسالروز شهادت سرلشگر شهید حاج حسین همدانی است...
🔺عزیزی که تمام عمر، جوانی، عشق و زندگیش را پای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و تقویت جبهه جهانی مقاومت گذاشت و عاقبت به مراد دل خود رسید...
🔺حبیب سپاه فاتح بسیاری از میادین بود و همواره در حسرت رفقای شهیدش اشک می ریخت...
برخی ایشون رو سرآمدترین سردار
در عرصه جنگ شهری میدانستند...
#شهید_حسین_همدانی
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🔅چنین نوشته خدا در شناسنامهی دل
منم غلام و بنده زادهی خورشید
🔅سلام میدهم ازعمقِ این دلِ تاریک
به آخرین پسر خانوادهیخورشید
#سلام_امام_زمانم
📖 السَّلاَمُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِينَ وَ مُبِيرِ الْكَافِرِينَ...
🌱سلام بر آن خورشیدی که با ظهورش روحی تازه در کالبد اهل ایمان میدمد و بساط کفر را برای همیشه برمیچیند.
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#سبکزندگیشهدا...🦋
پنج سالش بود که خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دیدچهار یا پنج سالش که بود اولین خواب عجیب زندگی اش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دیده بود همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند. بیدار که شد به من گفت:«مامان من فهمیدم آن ستاره پر نور که همه بهش تعظیم کردند که بود.»با تعجب پرسیدم:«کی بود؟!» گفت:«حضرت زهرا سلام الله علیها بود.» هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب میافتم بدنم میلرزد.🥺💔
گفت دلش میخواهد با حجاب شودزینب بعد از رفتن به کلاس های قرآن و ارتباط با دختر های محجبه به حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم ولی دختر ها نه. البته خیلی ساده بودند و لباسهای پوشیده تنشان میکردند. زینب کوچکترین دختر من بود اما در همه کارها پیش قدم میشد. اگر فکر میکرد کاری درست است. انجام میداد و کاری به اطرافیانش نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم میخواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد.😍✨
کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش میکرد و به مدرسه میرفت.همکلاسی هایش او را مسخره میکردند و اُمل صدایش میزدند. بعضی روزها ناراحت به خانه میآمد معلوم بود گریه کرده است. میگفت:« مامان به من میگویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه میخواهند بگویند.»✨🌹
#شهیده_زینب_کمایی
برای افطار دختر ها برنج و خورشت سبزی پختم. همه چیز آماده بود و منتظر آمدن دوستان زینب بودیم. اما آنها بدقولی کردند و آن شب کسی برای افطار به خانه ما نیامد. زینب خیلی ناراحت شد. به او گفتم:«مامان چرا ناراحتی؟ خودت نیت کن و اسمت را عوض کن. ما هم کنارتیم. مادربزرگ و خواهر و برادرتم نیت تو را میدانند.»
آن شب زینب به جای برنج و خورشت فقط نان و شیر و خرما خورد. گفت:«افطار امام علی علیه السلام چیزی بیشتر از نان و نمک نبوده!» آنقدر محکم حرف میزد و به چیزی که میگفت اعتقاد داشت که دیگران را تسلیم خودش میکرد. زینب رو به تک تک اعضای خانواده کرد و گفت:«از امشب به بعد اسم من زینبه. دیگر به من میترا نگویید!
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
بعد از خاکسپاری خواب زینب را دیدم
روزی که زینب را در گلزار شهدا به خاک سپردند. انگار یک تکه از جگرم را زیر خاک دفن میکنند. آرزویم این بود که همانجا بمانم و به خانه برنگردم اما به خودم و زینب قول داده بودم آن طور رفتار کنم که او میخواست. بعد از خاکسپاری خواب زینب را دیدم خیلی قشنگ شده بود زمانی که زنده بود تصمیم داشت به حوزه علمیه قم برود. به خوابم آمد و گفت:« مامان غصه من را نخوری! برای من گریه نکن من حوزه علمیه نجف درس میخوانم»
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
حاج حسین یکتا می گفت: برا خدا ناز کنید ؛ شهدا برا خدا ناز می کردن. گناه نمی کردن ولی عوضش برا خدا ناز می کردن ،
خدا هم نازشون رو می خرید!
حاج احمد کریمی تیر خورد ، وقتی رسیدن بالا سرش. میگفت: من دلم نمی خواد شهید بشم!
با تعجب گفتن: یعنی چی نمیخوای شهید بشی؟
برا خدا داری ناز میکنی؟
گفت: آره
من نمیخوام اینجوری شهید بشم ، میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم...
حاج احمد رفت به سمت آمبولانس، بیسیم چی هم حرکت کرد ،
علی آزاد پناه هم حرکت کرد ...
یکدفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج احمد ارباً اربا شده.
همه حاج احمد کریمی شد یه گونی پلاستیکی!
دوست داری برا خدا ناز کنی؟
خدا هم بخرتت؟
تو بخوای معشوق باشی ، خدا هم عاشقت میشه ...
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
.
همیشه میگفت:
هرچه كه میكشیم وهرچه كه
بر ســـرمان میآید از نافرمانی
خداســت و همه ریشه درعدم
رعایت حلال وحرام خدا دارد.
🌷 شهید_حسین_خرازی
✅کانال "شهدارایادکنیم"
https://eitaa.com/shohadarayadkonim
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅