eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
به یاد حاج یدالله علمدار لشکر برای مردانگی‌اش
روایتی کوتاه برگرفته از کتاب غریبه (داستان زندگی سردار شهید حاج یدالله کلهر جانشین فرمانده لشکر۱۰ حضرت سیدالشهدا علیه السلام) تصمیمی که با خواندن آن شاید اولین سوالی که برای انسان بوجود آید این باشد که به راستی امروز در بین مدیران و مسئولین کشوری و لشکری (مخصوصا جبهه رفته ها) امثال حاج یدالله چند عدد داریم؟!. -------------------------------------------------------------- آقا یدالله خانه‌اش را به تازه داماد داد یکی از برادران سپاه کرج که همکار حاج یدالله بود، قصد ازدواج داشت. حاج یدالله به اتفاق او و چند نفر دیگر، به خواستگاری رفتند. در مجلس خواستگاری، در حین صحبتهای مرسوم و متعارف، از داماد سؤال می شود که آیا منزل مستقل دارد یا نه. داماد پاسخ می دهد: "خیر." خانواده عروس وقتی جواب را می شنوند، بنای مخالفت می گذارند و قبول نمی کنند که این وصلت انجام بگیرد. در همین حین حاج یدالله صحبت دیگران را قطع می کند و می گوید: "آقای داماد از خودشان منزل دارند و خانه مناسبی هم هست." داماد تأکید می کند: "من که منزلی ندارم." ولی حاج یدالله می گوید: "نه! ایشان خانه دارند." خانواده عروس که تعجب کرده بودند، می پرسیدند: "چطور شد؟ شما می گویید دارند، اما خودش می گوید ندارم." حاج یدالله می گوید: "ایشان منزل دارند. می توانید بروید و ببینید." مراسم خواستگاری به خوبی و خوشی تمام می شود و میهمانان از منزل خارج می شوند. در این هنگام، داماد پیش می آید و می گوید: "حاج یدالله! من خانه‌ای ندارم، شماه هم این را می دانید. چرا به خانواده عروس اینطور گفتید؟ حالا من چکار کنم؟ من نمی توانم خانه‌ای بخرم. "حاج یدالله می گوید: "چرا، شما خانه دارید." آدرس خانه را می دهد. داماد می گوید: "چطور ممکن است که من خانه داشته باشم و خودم ندانم! "حاج یدالله می گوید: "این خانه را سپاه به شما داده، قرعه به نام شما در آمده. "داماد چیزی نمی گوید ولی بعدها متوجه می شود آن خانه، خانه خود حاج یدالله بوده که از طرف سپاه به اسم او در آمده بود. چون در آن لحظه، احتیاج آن بنده خدا را دیده بود، از حق خود صرف نظر کرده و خانه را به او واگذار کرد. این قضیه را هیچ‌کس متوجه نشد، چون به کسی نگفت که این خانه مال من است و من آن را بخشیدم. همیشه طوری عمل می کرد تا دیگران متوجه جریان نشوند. روحش شاد و با سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین عليه السّلام محشور باد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 ✅ یعنی آنکه به چشمانش می‌نگری، را ببینی... یعنی آن‌که دستت را بگیرد تا آنقدر بالا بروی تا برسی به خودِ ... آنجا که آرزوی هر آرزومندی‌ست... به یاد ما هم باشید... ... 🍀🌺🌸❤️🌸🌺🍀 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌️ای صاحب ما مهدی جان🍃 ️ ‌در این دلواپسی‌ها، دلخوشیم که شما بر بی‌کسی‌های ما ناظرید، برایمان دعا می کنید و در پناه امن حضورتان، حفظمان می نمایید... 🍀مولای ما! 🌱‌شکر خدا که شما را داریم ... 🌼🌱 ‌‌‎‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‎ کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همرزم شهید محمودرضا بیضایی می‌گفت: یک شب خواب حاج همت را دیدم، دقیقا در موقعیتی که در پایان‌بندی اپیزودهای مستند سردار خیبر هست، با بسیجی‌هایی که در فیلم کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستاده‌‌اند تا با او دست بدهند، ایستاده بودم، حاج همت با قدم‌های تند رسید کنار تویوتا، من دستم را جلو بردم و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم تا معانقه کنم، هنوز دستش توی دستم بود که گفتم: دست ما را هم بگیرید و توی دلم نیتم از این حرف طلب شهادت بود، که حاج همت در جوابم گفت: دست من نیست، از همان شب این خواب و حرف حاج همت برایم مسأله شده بود و مدام فکر می‌کردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد، همیشه فکر می‌کردم شهدا باید دست آدم را بگیرند تا باب شهادت به روی آدم باز شود. این قضیه بود تا یک شب که در خانه محمودرضا مهمان‌شان بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم، گفت: راست گفته خب، دست او نیست! بعد گفت: من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین می‌گویم، هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود، شهادت شهید فقط دست خودش است. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht