eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
201 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹 🥀🌹 18 فروردین 66 ✍️✍️✍️ راوی : محمد با عجله اومد و گفت سوار شوید بریم خط وضع خط خیلی آشفته است دشمن داره میکنه و داره زمین وزمان رو به هم میدوزه من و و جلوی وانت سوار شدیم و وهادی کسکنی هم پشت وانت و رفتیم توی خط. غوغایی بود از زمین و آسمان گلوله میریخت اونقدر گلوله توپ و خمپاره زمین خوره بود و درست کرده بود که ماشین توی چاله ها میفتاد و به زحمت بیرون میومد چاله های کم عمق رو با فشار دادن گاز شهید سید محمد رد میکرد اما یه خورده جلو تر ماشین توی یه چاله ی توپ که عمیق بود افتادیم هرچه گاز دادیم ماشین بالا نیومد اومدیم پایین که چرخ ماشین رو توی لوک بذاریم که یه خمپاره کنار ماشین به زمین خورد من و کنار ماشین بودیم با انفجار هردوتامون به هوا پرتاپ شدیم به خودم اومدم دیدم پاهام رو نمیتونم تکون بدم. گفتم پاهام قطع شد!!! دیدم دستم هم در اختیارخودم نیست دستم هم شکست کمرم هم بالا نمیومد اون هم آسیب دید چشم هام رو باز کردم دیدم در کنارم به صورت افتاده هرچی صداش کردم جواب نداد با کمک و هادی من رو داخل یک سوله بردند داخل سوله پر بود از جنازه های عراقی ها. یه ماشین برای خط وسایل میبرد.وسایلش رو خالی کرد و برگشت . من رو سوار ماشین کردند پاهام بالا مونده بود و هیچ حرکتی نداشتم سید مدام بالای سرم بود رسیدیم پست امداد خط ریختند دور من میشنیدم به آقا سید میگفتند این بنده خدا ما کاری نمیتونیم بکنیم رفتند پلاستیک هم آوردن وپهن کردند که من رو توش کنند اما سید محمد میگفت: بابا پاهاش هنوز داغه این شهید نشده با اصرار من رو برای مداوا به عنوان مجروح عقب فرستادند و زخم هام رو بستند. توی این سرو صداهای توی بهداری داخل خط. دیدم وشنیدم که آقا سید دو دستی میزد توی سرش و میگفت: امیدم رفت..مسوول محورم رفت. سید داشت در غم از دست دادن بی تابی میکرد اون شب من به شدت مجروح شدم و یه راست رفت بهشت... خوش به حالش فرمانده گردان تخریب لشگر10 و شهید حمید رضا دادو در تیر ماه 66 آسمانی شدند 🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹🥀🌹 🥀🌹 18 فروردین 66 ✍️✍️✍️ راوی : محمد با عجله اومد و گفت سوار شوید بریم خط وضع خط خیلی آشفته است دشمن داره میکنه و داره زمین وزمان رو به هم میدوزه من و و جلوی وانت سوار شدیم و وهادی کسکنی هم پشت وانت و رفتیم توی خط. غوغایی بود از زمین و آسمان گلوله میریخت اونقدر گلوله توپ و خمپاره زمین خوره بود و درست کرده بود که ماشین توی چاله ها میفتاد و به زحمت بیرون میومد چاله های کم عمق رو با فشار دادن گاز شهید سید محمد رد میکرد اما یه خورده جلو تر ماشین توی یه چاله ی توپ که عمیق بود افتادیم هرچه گاز دادیم ماشین بالا نیومد اومدیم پایین که چرخ ماشین رو توی لوک بذاریم که یه خمپاره کنار ماشین به زمین خورد من و کنار ماشین بودیم با انفجار هردوتامون به هوا پرتاپ شدیم به خودم اومدم دیدم پاهام رو نمیتونم تکون بدم. گفتم پاهام قطع شد!!! دیدم دستم هم در اختیارخودم نیست دستم هم شکست کمرم هم بالا نمیومد اون هم آسیب دید چشم هام رو باز کردم دیدم در کنارم به صورت افتاده هرچی صداش کردم جواب نداد با کمک و هادی من رو داخل یک سوله بردند داخل سوله پر بود از جنازه های عراقی ها. یه ماشین برای خط وسایل میبرد.وسایلش رو خالی کرد و برگشت . من رو سوار ماشین کردند پاهام بالا مونده بود و هیچ حرکتی نداشتم سید مدام بالای سرم بود رسیدیم پست امداد خط ریختند دور من میشنیدم به آقا سید میگفتند این بنده خدا ما کاری نمیتونیم بکنیم رفتند پلاستیک هم آوردن وپهن کردند که من رو توش کنند اما سید محمد میگفت: بابا پاهاش هنوز داغه این شهید نشده با اصرار من رو برای مداوا به عنوان مجروح عقب فرستادند و زخم هام رو بستند. توی این سرو صداهای توی بهداری داخل خط. دیدم وشنیدم که آقا سید دو دستی میزد توی سرش و میگفت: امیدم رفت..مسوول محورم رفت. سید داشت در غم از دست دادن بی تابی میکرد اون شب من به شدت مجروح شدم و یه راست رفت بهشت... خوش به حالش فرمانده گردان تخریب لشگر10 و شهید حمید رضا دادو در تیر ماه 66 آسمانی شدند 🌹 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
27.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 غرب کانال ماهی 18 فروردین سال 1366 قرارگاه تاکتیکی لشگر 27 حاج محمد کوثری و........................
یاد شهدای بخیر 7 شهید سهمیه تخریب لشگر10 بود از این شهدا، پیکر 3 شهید به پشت جبهه منتقل شد و پیکر 3 شهید بیش از 10 سال در صحنه نبرد بر جای ماند و توسط گروههای تفحص از دل خاک بیرون آمد و دفن شد و پیکر یک شهید با ذرات خاک شلمچه ممزوج شد. تخریبچی غریب و شهید مجتبی دقیقی سومین شهید خانواده دقیقی بود که در شلمچه آسمانی شد و هنوز مکانی در زمین ندارد. روحشان شاد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 🟢 خاطره فرمانده از رزمنده 🔷 سردار فضلی فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع) من صدای فرماندهان و رزمندگان لشگر10 رو از پشت بی سیم هم می‌شناختم در جریان توی قرارگاه لشگر مشغول هدایت عملیات بودم و سر صدای بی سیم ها میومد.. شنیدم روی بی سیم کسی می‌گوید ..دوشگای بعثی مقابل ما تیر اندازی می‌کنه و نفس همه رو گرفته و دنبال راه چاره بود... صدا آشنا بود.. صدای حمید رضا کوثری مسوول تیم اطلاعات عملیات لشگر بود... روی بی سیم بهش گفتم: کوثری تو اونجا هستی و تیربار دوشکای دشمن امان همه رو بریده و ...... بعد شنیدم به محض اینکه این شهید عزیز و با غیرت پیام من رو شنیده بود سر وقت دوشگای دشمن رفته بود و شرش رو کم کرده بود... در عملیات کربلای 8 و در روز 19 فروردین ماه سال 1366 از شلمچه به آسمان پرکشید و پیکر مطهرش در قطعه 29 ردیف 108 شماره 3 گلزار شهدای بهشت زهراء(س) میهمان خاک شد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht