سردارسلیمانی از زبان همرزمش رضایی.mp3
6.08M
خاطره عجیب وکمترمنتشرشده درمورد سردار دلها
سید الشهدای مدافعان حرم
از زبان همرزم شهید
حجت الاسلام شیخ عباس رضایی
#سبک_زندگی_حاج_قاسم
#سرداردلها
@shohadatarigh
🌱
مایه گذاشتن از مال (و وقت)
برای کسی که از همه هستیش ،
گذشته برای ما
کمترین بهای عاشقیست..
[ حاج حسین یکتا ]
#مدیون_حسینیم
#مدیون_شهداییم
@shohadatarigh
یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ
#بیاومارامثلچمرانهابگردان ...
همانقدر باشکوه
همانقدر با تقوا
همان قدر با شرف
همان قدر غیور و چریک
همان قدر عاشق و هنرمند
#همانقدرکهمثلچمرانبمیریم ...
@shohadatarigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱
طلائیه مقر ابالفضل العباس است...
قرار بی قرارها و دوای درد دردمندان
[چه قدر این فضا و این خاکا به آدم معنویت میده]
@shohadatarigh
اگه میخوای #پرواز کنی
باید دل بکنی از دنیا و تعلقاتش
[در سجدهیِ آخرِ نمازهایش
این دعا را میخواند؛]
" اللهم أخرِجْنی حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا "
#شهیدمحمدرضاالوانی🍃
@shohadatarigh
🌸 خانم کمحجابی که به شیشهی ماشین سردارسلیمانی میزند...
سردارسلیمانی نقل میکند یکبار با دخترم زینب رفته بودیم که میوه بخریم. من داخل ماشین نشسته و منتظر دخترم بودم. هم زمان دختر خانمی که پوشش مناسبی نداشت، با شک و تردید من را نگاه میکرد و به همراهش میگفت: او سردار سلیمانی است؟ همراهش میگفت: مگر ممکن است که چنین شخصیتی بدون گارد و حفاظت بیاید و انکار میکرد. تا آن که نزدیک آمدند و به شیشه ماشین زدند و از من پرسیدند که شما سردار سلیمانی هستید؟ گفتم بله. با تعجب از من خواستند که چیزی به آنها به عنوان یادگاری بدهم. من هم تسبیح دستم را به آنها هدیه کردم. اما دیدم دارند سر آن با هم مجادله میکنند. انگشترم را هم به آنها بخشیدم.
روایتی از سرهنگ حمزهای
@shohadatarigh
می ترسم از خودم
زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم،
ولی به دیواردلم نه!
@shohadatarigh