شهدایۍ💚
#قسمتدوموصیتنامهشهیدسپهبدحاجقاسمسلیمانی♥️ #وصیت خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت
#قسمتسوموصیتنامهشهیدسپهبدحاجقاسمسلیمانی♥️
#وصیت
خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پا کی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرما.
خدایا! به عفو تو امید دارم
ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بیهمتا ! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای بهامید ضیافت عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهلبیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
ادامه دارد...
🏴 @shohaday_110
سلام میدهم از بام خانه سمت حرم
چه می شود که بیایم منم قدم به قدم ؟
یک اربعين طلبیدن برای تو سهل است
حرم نرفته بمیرم برای من سخت است
#اربعینحسینی♥️
#امامحسیندلم💚
🏴 @shohaday_110
🍃🌸کار جهان و خلق جهان جمله در، هم است
🌸🍃آشوب در تمامی ذرات عالم است
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
🏴 @shohaday_110
شهدایۍ💚
#قسمتسوموصیتنامهشهیدسپهبدحاجقاسمسلیمانی♥️ #وصیت خداوندا، تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقی
#قسمتچهارموصیتنامهشهیدسپهبدحاجقاسمسلیمانی♥️
#وصیت
خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته بهسمت تو است. وقتی آنها را بهسمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی. خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
ادامه دارد...
🏴 @shohaday_110
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسین خسته ها...
به زیر سایه ی زلف تو آمده است دلم
به غم بگوی که این خسته در پناه من است...