بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۵۸
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
#سلام_امام_زمانم ♥️
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ...
💜سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت یافتگان به مدد آن ، راه را از بیراهه می شناسند و مومنان به یمن آن نجات مییابند...
📚 زیارت #امام_زمان در روز جمعه
✨🥀✨
آقای من، امروز جمعه است
همان روزی که ظهورت در آن انتظار میرود..
قدم به چشمانمان بگذار و بیا آقا.. ♥️
#أللَّھُـمَعَجِّلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَجوَفَرَجَنابِهِ 🕊
@shohaday_gommnam
📗#نهج_البلاغه
▫️وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ
🟠«با اَعمالِ نيکِ خود، بر مرگتان پيش گيريد! (و قبل از آنکه مرگ فرصت را از شما بگيرد ذخاير بزرگى از اعمال نيک فراهم سازيد)
✍گويى مسابقه اى ميان انسانها و مرگ در گرفته و اگر انسانها بر مرکب اعمال صالح سوار شوند، پيش از آن که مرگ آنها را از رسيدن به مقصد باز دارد، بر مرگ خود پيشى مى گيرند و زود به مقصد مى رسند. در واقع مقصد نهايى انسان، سعادت و تکامل و «قُرب الى اللّه» است; اگر بر مرکبِ تقوا و عمل صالح، سوار شود پيش از پايان عمر به اين مقصد نايل مى گردد، و اگر چنين نباشد مرگ بر او پيشى مى گيرد و به مقصد مى رسد، يعنى پايان عمر انسان را اعلام مى کند!
قرآن مجيد در اين زمينه، تعبير بسيار گويايى دارد مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَل قَرِيب فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحينَ; و از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق کنيد پيش از آن که مرگ يکى از شما فرا رسد و بگويد پروردگارا چرا (مرگ) مرا مدّت کوتاهى به تأخير نينداختى تا صدقه دهم و از صالحان باشم.».
📘#خطبه_64
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
•ڪاڹاݪ شھداےگمناݦ•🇵🇸
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین 📔کتاب ستارگان حرم کریمه #قسمت
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه #سردار_شهید_مهدی_زینالدین
📔کتاب ستارگان حرم کریمه
شما باید بدانید که شهدا بالای سر شما هستندو ملائکه خدا حضور دارند و امام زمان(عجلالله) از شما انتظار دارد وچشم امید او به شماست. شما امید حضرت امام زمان(عجلالله) هستید.ما که از منتظران او هستیم ، باید سعی کنیم و به این انتظار تحقق ببخشیم.
سخنرانی شهید مهدی زین الدین
در جمع رزمندگان اسلام - مقر سپنتا- ۱۳۶۱/۵/۵
✍🏻نویسنده کتاب #مهدی_قربانی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زینالدین #صلوات
#ادامه_دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درمحضرشهدا
#شهیدسلیمانی
🔆ثمره تقوا ؛ سخنان شهید حاج قاسم سلیمانی درباره سیرهی #امامخامنهای عزیز
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
ماجرای شهید مهید ثامنی راد و نوید ظهور.m4a
3.31M
💫 ماجرای شنیدنی در باب ظهور از شهید مدافع حرم #شهیدمهدی_ثامنی_راد
👌🏻بسیار شنیدنی لطفا نشر دهید
#صلیاللهعلیکیاابوالفضلالعباس
#امام_زمان #ظهور
#اللهمعجللولیکالفرج
@shohaday_gommnam
نهروزبود،نهشب 2 .mp3
30.63M
#کتاب_صوتی🎧
📙 نه روز بود، نه شب
فصل 2⃣
#شهیدحسنعباسپور
#اللهمعجللولیکالفرج
┄┄┅┅➺✱🌷✱➺┅┅┅
فصل1 👇🏻
https://eitaa.com/shohaday_gommnam/21397
❤️قصّه دلبری ❤️۱۸
فصل سوم🌸
یک ماه بعداز عید،جور شد رفتیم حج عمره.سفرمان همزمان شد با ماه رمضان. برای اینکه بتوانیم روزه بگیریم،عمره را یک ماهه به جا آوردیم.کاروان یک دست نبود،پیر و جوان و زن و مرد.ما جزو جوان ترهای جمع به حساب می آمدیم. با کارهایی که محمدحسین انجام میداد، باز مثل گاو پیشانی سفید دیده میشدیم.از بس برایم وسواس به خرج می داد.
در مدینه گیر داده بودم که کوچه بنی هاشم را پیدا کنیم.بلد نبود،به استاد تاریخ دانشگاهمان زنگ زدم و از او سوال کردم. ایشان نشانی را دقیق ترسیم کرد.از باب جبرئیل تا بقیع و قشنگ توضیح داد که حد و حریم کوچه از کجا تا کجاست.هروقت می رفتیم، عرب ها آنجا خوابیده یا نشسته بودند.زیاد روضه میخواند،گاهی وسط روضه ها شرطه های سعودی می آمدند و اعتراض میکردند.کتاب دستش نمیگرفت، از حفظ میخواند.هر وقت مأموران سعودی مزاحم میشدند، وسط روضه میگفت:(بر پدر همتون لعنت).چندبار هم در مسجد الحرام نزدیک بود دستگیرش کنند.با وهابی ها کَل کَل میکرد.خوشم می آمد این ها از رو بروند.از طرفی میدانستم اگر نصیحتش بکنم که بی خیال این ها شو،تأثیری ندارد.
دوتایی بار اولمان بود میرفتیم مکه.می دانستیم اولین بار نگاهمان به خانه کعبه بیفتد،سه حاجت شرعی ما برآورده میشود.همان استاد تاریخ گفت:(قبل از دیدن خانه کعبه،اول سجده کنید.بعد که تقاضای خودتان را از خدا خواستید،سر از سجده بردارید!).
زودتر از من سرش را آورد بالا.به من گفت:(توی سجده باش!بگو خدایا من و کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن،خرج امام حسین ع کن ).وقتی نگاهم به خانه کعبه افتاد گفت:(ببین خدا هم مشکی پوش حسینیه!).خیلی منقلب شدم.حرف هایش آدم را به هم میریخت. کل طواف را با زمزمه روضه انجام میداد، طوری که بقیه به هوای روضه هایش می سوختند.در سعیِ صفا و مروه دعاها که تمام می شد،روضه میخواند.دعای جوشن میخواند یا مناجات حضرت امیر ع و من همراهی اش میکردم. بهش گفتم:(باید بگیم خوش به حالت هاجر!اون قدر که رفتی و اومدی،بالاخره آب برای اسماعیلت پیدا شد،کاش برای رباب هم آب پیدا میشد )انگار آتشش زدم،بلند بلند شروع کرد به گریه کردن.
موقعی که برای غار حرا از کوه می رفتیم بالا خسته شدم،نیمه های راه بریده بودم و دم به دقیقه می نشستم .شروع کرد مسخره کردن که (چه زود پیر شدی!یا تنبلی میکنی؟)بهش گفتم:من با پای خودم میام،هر وقتم بخوام میشینم. بمیرم ب ای اسرای کربلا،مردای نامحرم بهشون میخندیدن!بد با دلش بازی کردم.نشست ،سرش را زیر انداخت و روضه خوانی اش گل کرد. در طواف،دست هایش را برایم سپر میکرد که به کسی نخورم. با آب و تاب دور و برم را خالی میکرد تا بتوانم حجرالاسود را ببوسم.
کمک دست بقیه هم بود،خیلی به زوار سالمند کمک میکرد.مادر شهیدی با دخترش آمده بود طواف و کارهای دیگر برایش مشکل بود.دخترش توانایی بعضی کارها را نداشت،خیلی هوایشان را داشت.از کمک برای انجام طواف گرفته تا عکس گرفتن از مادر و دختر.
یک بار وسط طواف مستحبی ،شک کردم چرا همه دارند ما را نگاه میکنند.مگر ظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟
یکی از خانم های داخل کاروان بعد از غذا،من را کشید کنار و گفت:(صدقه بذار کنار.اینجا بین خانما صحبت از تو و شوهرته که مثه پروانه دورت میچرخه!از این نصیحت های مادرانه کرد و خندید و گفت:(اینکه میگن خدا رو تخته رو به هم چفت میکنه،نمونه اش شمایین!.دائم با دوربینش چیلیک چیلیک عکس میگرفت. بهش اعتراض میکردم:(اومدی زیارت یا عکس بگیری؟).یک انگشتر عقیق مستطیل شکل هم داشت که روی آن حک شده بود،(یا زهرا).در مکه هدیه داد به شیعه ای یمنی.
وقتی رفتیم مکه،گفت:(دیگه دوست ندارم بیام،باشه تا از دست سعودی ها آزاد بشه!).