eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
67 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17408745376925
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این‌راهرگز‌فراموش‌نڪنید‌تا‌خودرا‌ نسازیم‌وتغییرندهیم‌جامعه‌ ساخته‌نمۍشود! @stikersaze
حاج قاسم: اگࢪایران‌را‌بہ‌یک‌کشتۍ‌‌تشبیه‌کنیم،‌ناخداۍ این‌کشتی‌رهبرانقلاب‌است‌که‌بدون‌این‌رهبری‌این‌کشتی‌بہ‌ساحل‌نمی‌‌رسد...🛳 @stikersaze
ای شقایق های آتش گرفته دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده @stikersaze
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار ما حرم توست یا امام رضا(ع) امید ما کرم توست یا امام رضا(ع) خوشا به حال دل عاشقی که در هر حال کبوتر حرم توست یا امام رضا(ع) @stikersaze
همہ جورآمدنے رفتن دارد اِلا|شهادتــ♥️ شهادت تنهاآمدنِ بدون بازگشت است،شهید ڪِ شدے مےمانے یعنے خدا نگهت میدارد تـا اَبـد ... اللهم ارزقنی..... التماس دعا @stikersaze
همسر شهیدی که سر حاج قاسم داد کشید ( قسمت اول ) تا چشمم به حاج قاسم افتاد، گریه کردم و گله‌مندانه گفتم: «شما ۴ سال به من گفتی علی اسیر است، برمی‌گردد. این دیگر چه اسارتی بود؟» گفت: «دخترم! مگر علی اسیر نبود؟» گفتم: «اما شما به من گفتی زنده است.» گفت: «مگر غیر از این است که شهدا زنده‌اند؟» در شعرها و متون افسانه‌ای بارها از لحظه وصال و فراق سخن‌ها گفته شده. اغلب آدم‌ها به شیرینی وصال فکر می‌کنند و تلخی و غم فراق. اما کمتر جایی در مورد آن چند قدم، چند ثانیه و چند لحظه منتهی به وصال صحبت شده است. لحظه‌ای که برای «کُلی» انگار در خلأ می‌گذشت. نمی‌دانست پایش روی زمین است یا با سر راه می‌رود. هر چه بود چهار سال دوری و بی‌خبری، مست دیدارش کرده بود. انتظاری که داشت به سر می‌رسید، اما نه آنگونه که او منتظرش بود و شب‌ها در موردش فکر کرده بود. در رویاهای کلی، علی همانطور چهار شانه مقابلش ایستاده بود و گله‌هایش را گوش می‌کرد. در رویاهای او عصبانیتش که فروکش می‌کرد، خود را در آغوش علی می‌انداخت و چهار سال دلتنگی را یکجا از تنش بیرون می‌ریخت، اما در واقعیت، علی با شمایل دیگری به دیدار آمده بود. «کلثوم ناصر» همسر شهید مدافع حرم «علی سعد» آن روز فراموش‌نشدنی را روایت می‌کند. ادامه دارد... @stikersaze