🔺... #ادامه از پست قبل ⬆️⬆️
🔸 سید حسین، جرعه نوش نهج البلاغه بود و مگر می شود در چنین مراسمی این خاطره از او که دامادشان نقل می کند را فراموش کرد:« سال 55 بود و تازه با خواهرش ازدواج کرده بودم. از ما کوچکتر بود. همان اوایل یکبارکه به خانه ما آمده بود به من و خواهرش گفت: «سعی کنید روزی یک صفحه نهج البلاغه بخوانید.»
🔸 اینجا هویزه است تنها جایی که مقتل و مدفن شبیه ترین شهدای دفاع مقدس به کربلای اباعبدالله (ع) است و حالا در روز ولادت مولای متقیان، میعادگاه «#محمدعلی_بوعذار» و همسرش شده که شاید با وجود مخالفت برخی دور و بری ها میخواستند مراسم عقدشان ساده و صمیمی، در جایی برگزار شود که به #فرمایش_رهبر عزیز انقلاب:« روزى، جمعى از بهترین جوانان و پاکیزهترین عناصر مؤمن و خالص و صالح ما، با غربتْ به خاک افتادند و شربت شهادت نوشیدند. آن روز، کسى گمان هم نمىکرد که به این زودى، این شهداى عزیز و غریب، اینطور جاه و جلال معنوى پیدا کنند و مردم از راه هاى دور و نزدیک به زیارتشان بیایند. اما خداى متعال اراده کرد و آنچه گمان نمىرفت، تحقّق پیدا کرد و آنچه دور مىنمود، نزدیک شد. امروزْ گنبد و بارگاه و دستگاه معنوى این شهیدان، وسیلهاى براى توجّه دلها به قدرت لایزال پروردگار عالم است.»
محمد علی و همسرش با اینکه مثل شهدای هویزه جوانند، اما این صحبت های آقا را خیلی خوب فهمیده اند.
🔸 مراسم به انتها رسیده و بازار عکس یادگاری داغ داغ است؛ از فرصت استفاده می کنم تا کمی بیشتر با آقا داماد آشنا شوم:«من #طلبه پایه 5 حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) مشهد مقدس هستم. اهل هویزه ام و از بچگی با شهدای هویزه و این مکان مقدس آشنا شدم. در این سال های انس با شهدا چیزهای ارزشمندی از شهید علم الهدی و شهید ابراهیم هادی گرفته ام و خودم را مدیون شان می دانم؛ برای همین هم خواستم به رسم قدرشناسی یکی از بهترین روزهای عمرم را در کنارشان رقم بزنم و ان شاءالله همیشه در خدمت شهدا باشم.»
🔸 از محمد علی می پرسم:عروس خانم با تصمیمت مشکلی نداشت؟
صادقانه جواب می دهد: «واقعیتش را بخواهید در فرهنگ و آداب و رسوم شهر ما برگزاری مراسم به این صورت مرسوم نیست و طبیعی است که مخالفت هایی وجود داشته باشد، اما خب در نهایت ایشان قبول کرد و الان خوشحال است.»
🔸 می گویم خودت بهتر می دانی یکی از زمان های استجابت دعا پای سفره عقد است؛ جوان ها را فراموش نکن؛ با خنده می گوید:«ان شاءالله به حق شهدا همه #مجردها داماد شوند. دعا می کنم جوان ها قدر شهدا را بدانند؛ چون واقعا امنیت این مملکت مرهون زحمات 8 سال دفاع مقدس است. اگر حق شهدا را ادا نکنیم در قبالشان ظلم کرده ایم.»
🔸 برایشان خوشبختی آرزو می کنم، اما حرفم را قطع می کند و با ذوق می گوید:«می خواهم از همسر شهیدی که هدیه شهدای هویزه را به ما دادند تشکر کنم؛ مراسم عقدمان یک طرف؛ این هدیه هم یک طرف.»
🔸 هنوز از یکدیگر جدا نشده ایم که کاروان دانش آموزی استان #قم وارد زیارتگاه می شود. دخترهای دانش آموز که عروس و داماد را می بینند، ذوق زده برایشان دست تکان می دهند؛ با همه انرژی شان کف می زنند و هورا می کشند و با تشویق های #راوی همراه کاروان! بدرقه شان می کنند تا پای ماشین.
مدتی بعد همه چیز آرام می شود و #حمید_بوعذار روایت را آغاز می کند در حالی که زیارتگاه شهدای هویزه یکی از متفاوت ترین روزهایش را تجربه کرده است.
#ازدواج_آسان
#اخبار_هویزه
#گزارش
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh