📕 خاطره خواندنی از یک اپراتور موشک در دوره دفاع مقدس ✈️ حمید رسایی: اضطراب، هیجان، تردید، فرمان همه در یک لحظه کنار هم جمع شده‌اند و در چنین وضعیتی، اپراتور موشک باید تصمیم بگیرید. این تصمیم متأسفانه یکبار در مثل #هواپیمای_اکراینی محقق می‌شود و یکبار در مثل #هواپیما_C130 فقط برای یک لحظه تصمیم دیگری گرفته می‌شود و هواپیمایی که حامل تعدادی از نمایندگان مجلس و فرماندهان جنگ بوده با شلیک موشک... 🗝 کلیدی‌ترین نکته این خاطره، بخشی از آن است که سروان محمدی‌فر می‌گوید : «از #رادار_مادر_کرج فرمان دادند هر چه دیدید بزنید!» آیا سی و چند سال بعد، جای فردی که فرمان شلیک را از #پدافند مادر در کرج داده، شخص دیگری نشسته و در روز حادثه‌ی هواپیمای اوکراینی، گزارش حمله موشکی کروز و وضعیت «ث به ۳» را داده است؟ کتاب شلیک به آسمان/ صفحه ۶۳ تا ۶۸ / خاطرات محمد مصطفوی‌فر، سروان پدافند هوایی #هواپیمای_اوکراینی #ابهامات_هواپیمای_اکراینی