*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_مهدی_زارع*
* #نویسنده_سید_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_ششم*.
در سال ۱۳۵۶ دیپلمش را گرفت ناگزیر به خدمت سربازی رفت اما طولی نکشید که این فریادهای امام در سراسر ایران را فرا گرفت و پایههای بتکده آمریکایی پهلوی به لرزه درآمد.مهدی هم مانند بسیاری از سربازان که دل در گرو آرمانهای بلند امام داشتند به فرمان مراد خویش از پادگان فرار کرد و به صفحه مبارزین پیوست و با وجود خطرات فراوان تا باز است به همراه دوستانش در انتقال پیام ها و سخنرانی های امام به مردم کوشش کرد و تا لحظه پیروزی انقلاب دست از تلاش خالصانه برنداشت و سهم عمده ای در فعالیتهای انقلابی شیراز داشت.
علاقه او به امام بیش از حد تصور بود زیرا مانند یک سرباز فدایی و جان نثار حاضر به هر گونه فداکاری برای تحقق ارزشهای الهی بود و دغدغه پیروزی و نجات کشور را از حکومت منحوس پهلوی داشت.
شب قبل از ورود امام به ایران در حالی که مردم در اوج شادی و خوشحالی منتظر ورود آن یگانه عصر بودند. مهد تا نیمه های شب بیدار بود و نگران مشغول دعا خواندن و قرآن خواندن.
از او پرسیدم :«چرا اینقدر بی تابی می کنی آن هم در شبی که اینقدر انتظارش را کشیده ای؟»
در حالی که از فرمان صورتش را پر کرده بود گفت:آنطور که دوستان میگویند عمال رژیم شاه قصد دارند به محض ورود هواپیمای حامل امام به جان ایشان سوءقصد کند و من نگران آن هستم که خدای ناکرده به امام صدمهای وارد شود و اساس این قیام حرکت و جوشش از بین برود
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مهدی مجدد خدمت سربازی را از سر گرفته تا اوایل سال ۵۸ همچنان ادامه داشت در این سال با ورود به سپاه پاسداران جان عاشق خود را در طبق اخلاص نهاده و به خیلی سبز پوشان پیوست و فصل دیگری از زندگی شریف خود را آغاز کرد.
دوم مهر ماه سال ۵۹ یعنی سومین روز از آغاز تجاوز رژیم بعث عراق،او به همراه حاج نبی رودکی اولین فرمانده لشکر فجر و ۳ نفر دیگر از سرداران استان فارس که بعدها به شهادت رسیدن به خوزستان رفت و پیوندی دائمی با جبهه ها برقرار کرد.
#ادامه دارد
🍃🌷🍃🌷
https://chat.whatsapp.com/CzPsk4NOD9M9jH4vFR23gP
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷صحبت های زیبای همسر شهید محمد صادق دارایی در کنار یادگار های شهید...
شهید دارایی دومین شهید عملیات تروریستی حرم مطهر رضوی
#شهیدحرم_رضوی
#شهیددارایی
🌱🌷🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷من در کودکی یتیم شده بودم. اوایل سال 60 بود که از خانه فرار کردم و به جبهه رفتم. خانمیرزا من را می شناخت، من را به مرودشت برگرداند.
خودش در عملیات ثامن الائمه برای اولین بار مجروح شد. همان ایام مجروحیتش زمانی که برای تعویض پانسمان می رفت، من را در خیابان دید و گفت : شب سری به من بزن.
شب برای عیادت ایشان رفتم و از اینجا رابطه عاطفی عمیق بین ما آغاز شد. آن روزها من 13 سالم بود و خانمیرزا 21 سال.
در حقیقت سرپرست من شد و جای پدر من بود، اما دوست نداشت من به چشم یک یتیم و او سرپرست دیده شویم. با هم خطبه ی برادری خواندیم و من شدم یکی از نزدیکترین و صمیمی ترین دوستان خانمیرزا که بیشتر شب ها و روزهایم را با او سپری می کردم. خطبه ی برادری را با تیتر1+1=1 نوشت و عهد و پیمان برادری را بین ما رسمی کرد.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰#کلام_شهید|#شهید_محمد_اصلانی
🌟با وجود تمکّن مالی ایشان بسیار به ساده زیستی تاکید داشتند، همچنین در بخشی از وصیت نامه خطاب به فرزندانشان، ایشان را به《خواندن قرآن و پیروی از دین خدا 》 سفارش کرده بودند.
#شهیدحرم_رضوی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 #شهید کر و لالی که قبر خودش را نشان داد...💢
🌷سر قبر پسرعموی شهیدش نشسته بود. با زبون کر و لالی خودش با ما حرف میزد، ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸدیم....🤔
وقتی دید ما نمیفهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری....
بعد به ما نگاه کرد وخندید☺️
ﺧﻴﻠﻲ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﺮﺩﻳﻢ 😳
اﺧﻪ ﭼﻂﻮﺭﻱ ﻛﺴﻲ اﺩﺭﺱ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭا ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻴﻜﻨﺪ! ! ....🤔
هیچی نگفت؛ یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشتهاش را پاک کرد. سرش را پائین انداخت و آروم رفت... 😔
فردایش هم رفت جبهه.
بعد ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﻭﻗﺘﻲ جنازه عبدالمطلب را آوردند و دقیقاً توی همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند ﻓﻬﻤﻴﺪﻳﻢ.اﻭ ﻳﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﺭا ﻣﻴﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻴﺪﻳﻢ.....»
🌷
#شهید عبدالمطلب اکبری باصری
#شهدای_فارس
#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ
ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ
🌱🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #استوری | #کار_خدا
إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُنِی
🔻الهی...! اگه تو منو محروم کنی....
#مناجات
#ماه_رمضان
#شهدا_رستگاران_عالمند
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_هفتم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید حاج عبدالله رودکی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
📹 #کلیپ ...
🤲 #دعای_روز_هفتم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان به نیابت و هدیه به شهدا
📡نشردهید
🔹🔸🔸🔹🔸🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔻 #شهید آقا سید مرتضی آوینی:
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
🔅 ۲۰ فروردین ماه سالروز #شهادت سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی #آوینی گرامی باد
🌷🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹🌹🌹🌹🌹:
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حاج_مهدی_زارع*
* #نویسنده_سید_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_هفتم*.
رفتهرفته درخشش خیره کننده و کارآیی نظامی او در جبهه ها زبانزد همه شد.چیزی نگذشت که دوستانش به دلاوری و هوشیاری و توان مدیریتی بالای او پی بردند و اخلاق و انسانیت او شدند.
با آنکه در جبهه مسئولیتهای زیادی داشت از فرماندهی گروهان تا فرمانده تیپ،اما هیچگاه به آن نمی بالید. همیشه میگفت اگر خدا قبول کند یک بسیجی ساده هستم و معتقد بود مظلومیت در جبهه یعنی خدمتگزار بودن ،یعنی مخلص بسیجی ها بودن.
یکی از دوستان از پس از شهادت حاجی میگفت: او چند قسمت دارد که در تمامی آنها نمونه بود.
اول زهد، پارسایی و خضوع که در حد یک الگوی تمام عیار تجلی یافته بود.
دوم شکیبایی و بردباری و صداقت در رفتار او موج می زد.
زوم بی اعتنایی به عنوان مسئولیت و علاقه به ساده پوشی و ساده زیستی.
میگفت این آخری از نمونه ها بود که در لشکر کسی به پایش نمی رسید.
چندین بار در عملیاتهای مختلف مجروح شده اما هیچ وقت اظهار ناراحتی کرد و یا کمتر این نشانهای از درد و رنج در چهره اش دیده نشد.
حتی سال ۶۴ به مدت یک ماه در بیمارستان اصفهان بستری بود و در آن مدت مارابی خبر گذاشته بود. وقتی برگشت به شیراز چیزی نگفت اما یک شب کم مهمان ما بود گفتم:حاجی شنیدم مجبور شدی چرا از ما قایم میکنیم، میترسی چیزی از اون ترکش ها چیزی برای خودمان برداریم.
خندید و گفت:شوخی کرده اند سر به سرتان گذاشته اند.
نزدیکش شدم .پیراهنش را بالا زدم .حداقل جای ۶ ترکش در پشتش بود.از اینکه این همه عظمت را یک جا در وجودش دیدم اشک در چشمانم حلقه زد و اگر به خاطر اون بود گریه میکردم.
آخر او مانند کوه استوار بود و این چیزها را به بازی می گرفت.
گفتم :چرا کتمان می کنی؟ بدجور زخمی شدی!
تبسم لبانش را گلباران کرد و پس از سکوت معناداری گفت:اگر این بدن لیاقت داشت حالا اینجا نبود. زیر خروارها خاک وضعش بهتر بود. ببینید که راحت نشسته و ول کن معامله هم نیست»
چیزی نداشتم بگویم. نگاهم به همسرش افتاد که دورتر نشسته بود و هم چشم هایش سرخ شده بود .
#ادامه دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻غروب غریبانه شهید یوسف داور پناه😭
#مادران_شهدا
#فدایی_رهبر
🌱🌷🌱🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷اوایل انقلاب دانشکدهی تربیت معلم شیراز، همراه با خانمیرزا پذیرفته شدم.من خوابگاه گرفته بودم و شب ها شیراز میماندم، اما خانمیرزا به احترام مادرش که طاقت دوری اش را نداشت، شب ها را به مرودشت بر می گشت. هر روز از دانشکده تا پلیس راه شیراز اصفهان که فاصله زیادی بود می دوید، بعد با ماشین به مردوشت می رفت.
اطراف دانشکده باغهای میوه قصرالدشت بود. عصرها که کلاس نداشتیم به اتفاق دانشجوها میرفتیم در این باغ های سرسبز قدم میزدیم و گاهاً از میوه های فصلی این درختان استفاده میکردیم. تنها کسی که در این مدت ندیدم حتی یک میوه هم از این درختان بچیند، خانمیرزا بود. نه خودش میچید، نه از میوه هایی که ما چیده بودیم استفاده می کرد.
آن دوره خیلی زود تمام شد و ما به عنوان معلم به مرودشت برگشتیم و خانمیرزا شد معلم ورزش. هرچند این مدرک فوق دیپلم، خانمیرزا را راضی نمی کرد و دوست داشت در رشته ای دیگر ادامه تحصیل دهد. شروع کرد به خواندن برای قبولی در رشته دندانپزشکی...
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷عملیات کربلای ۸بود, گروهان را برای حرکت به سمت خط اماده می کردم. دیدم سید ابوالفضل, محجوب و سر به زیر کنارم راه می امید. گفتم شاید ترسیده می خواهد برگرده.گفتم سید چیزی می خوای؟
گفت:اقا من یه خواب زیبا دیدم!
گفتم:زودتر بگو, باید بریم.
گفت:نیم ساعت پیش, قبل از اینکه فرمانده دسته صدایمان بزند, دیدم مادرم زهرا(س) وارد سنگر شد, ما را بیدار کرد, با شیرینی ما را بدرقه کرد و گفت: برید ان شاالله پیروزید!
کاش بیشتر او را نگه می داشتم تا بیشتر از خوابش, از مادرش بگوید, راهی اش کردم, ساعتی بعد خبر شهادتش را شنیدم.
🌷
#شهید سید ابوالفضل شریف حسینی
#شهدای_فارس
شهادت:۱۳۶۶/۱/۱۸-شلمچه
🌷🌱🌷🌱
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰#تلنگر
🔻عالم محضرشهداست، اما کو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد…
زمان میگذرد و مکانها فرو میشکننداماحقایق باقیست…
#شهیدآوینی
#شهدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_هشتم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید رضا پور خسروانی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
📹 #کلیپ ...
🤲 #دعای_روز_هشتم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان به نیابت و هدیه به شهدا
📡نشردهید
🔹🔸🔸🔹🔸🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃🌷🍃
⛅طلــوعِ هر صبحم را،
به یڪ لبخندت پیوند مےزنم؛
ڪه #ختم_به_خیر گردد عاقبتم✨
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🕊️
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
#ﻳﻚ_اﺭﺗﺸﻲ_ﻋﺎﺷﻖ_ﺷﻬﺎﺩﺕ :
ﻫﻤﺴﺮاﻧﻪ✍:
آن لحظه استرس شدیدی گرفته بودم. سینی چای را به خاله برگرداندم و گفتم: من اصلا نمی توانم... شما چای را ببرید.
شیرینی را برداشتم و آرام وارد اتاق شدم. پس از پذیرایی در کنار مادرش نشستم. پس از دقیقه ای پدر اجازه داد تا چند کلمه را با یکدیگر صحبت کنیم. وقتی صحبت را شروع کردیم. اولین موردی که اشاره کرد، #شهادت بود او گفت: "من یک #ارتشی هستم ماموریت های زیادی می روم و #عاشق_شهادتم."
برایم عجیب بود که چرا روز اول از شهادت صحبت می کند
✍ دستنوشته شهید مجتبی ذوالفقارنسب در روز 13 فروردین (ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺷﻬﺎﺩﺕ)/سوریه:
امیدوارم سالی همراه با تغییر و دگرگونی در درون و احوال ما به سمت و سوی احسن الحال خداوند رقم بزند. عاقبت هم ختم به خیر شود و جمیع شیعیان و محبین حضرت علی علیه السلام در مورد آمرزش و مغفرت قرار گیرد و نهایت عمر من هم به #شهادت در راه خدا رقم بخورد.
#شهیدمدافع_حرم
#شهیدمجتبی_ذوالفقارنسب
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت 🌹
🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹🌹🌹🌹🌹:
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حاج_مهدی_زارع*
* #نویسنده_سید_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_هشتم*.
همان شب پس از صرف شام مهمانی دیگر به خانه آمد،چند دقیقه دور هم نشسته بودیم و از هر دری سخنی به میان آمد. نمی دانم چه شد که من حاجی را با عنوانش معرفی کردم.
اگرچه می دانستم کار درستی نیست ولی خوب اتفاق افتاد،چهره حاجی برافروخته شد و بعد هم با لبخندی کوتاه گفت: عمو شوخیش گرفته. مارا چه به مسئولیت و فرماندهی،! مگه آدم قحطیه!
آخر شب موقع خداحافظی مرا کنار کشید و گفت: «عمو جان شرمنده هستم جسارت می کنم ولی انشاالله آخرین بار باشد که مرا اینگونه معرفی کردید»
لبخند زدم و پیشانی اش را بوسیدم و گفتم به روی چشم!
خلاصه هر وقت خبر دار می شدیم حاجی به شیراز آمده دلمان از شوق دیدنش به لرزه می افتاد.چون به صله رحم و وحدت خانوادگی خیلی اهمیت می داد هر گاه در کنار ما بود احساس آرامش می کردیم.
در یکی از سفرهایش به شیراز مقرر کرد هر هفته اعضای فامیل گرد هم جمع شوند برنامه خودش را هم طوری تنظیم کرد که اگر به شیراز میآید زمان تشکیل جلسه باشد که شب جمعه بود.
برنامه تنظیمی حاجی عبارت بود از دعای کمیل و شامی مختصر که بر ساده بودن آن تاکید میکرد و ساعتی هم بحث و گفتگو و رفع مشکلات آشنایان.
این جلسه تا چند سال پس از شهادت حاجی ادامه داشت.
در جلسات که حاج مهدی حضور داشت رشته کلام دست بود و حرف هایش عجیب به دل می نشست اگر هم از جبهه صحبت میکرد از رشادت ها و ایثار و فداکاری بسیجی ها بود اما یک کلمه از خودش نمی گفت.ماهم اگر گاه گاه چیزی میگفتیم کار خود حاجی بود که از آدم حرف می کشید.
هنوز نگاه نافذ و تبسم و شوق زیبایش را که در آنها جاری بود فراموش نکردم و ای کاش می توانستم آنچه را از آن جلسات خاطرم مانده به زبان بیاورم یا دست به قلم می شدم ذره ذره آنچه را که ما یاد داده بود می نوشتم.
از جمله الفبای زندگی که در کلاس درس حاجی بیشتر به آن بها داده میشد صرفهجویی و ساده زیستی بود.زیبایی و دلنشینی نصیحتش هم به این جهت بود که خودش ساده پوش و بیتکلف اهل قناعت بود.
اصلاً به مادیات اعتناء نمیکرد به قول معروف دنیا را سه طلاقه کرده بود و همیشه این شعر ورد زبانش بود:
«نصیحتی کنمت یاد گیر و در عمل آر
که این حدیث ز پیر طریقتم یاد است
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است.
#ادامه دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
📷شرط عاقبت بخیری از نگاه دو سپهبد
▪️شهید سپهبد علی صیادشیرازی شهادت ۲۱ فروردین ۱۳۷۸): عظیم ترین نعمت خدا را نعمت عظیم ولایت میدانم و استحکام در پیوند با ولایت را ضمانت بخش هدایت و عاقبت بخیری می پندارم.
▪️شهید سپهبد قاسم سلیمانی (شهادت ۱۳ دی ۱۳۹۸): والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی [ رهبر معظم انقلاب است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.
🌷۲۰ فروردین سالروز شهادت #شهید صیاد شیرازی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ| راوی راه آسمان
🔸 #شهید_آوینی میگفت: این جوانهای ما به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین...
#شهیدآوینی
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید دکتر خانمیرزا استواری 💫
🌷علاقه عجیبی به امام زمان(عج) داشت. هر وقت می شنید یکی از رزمندگان با امام زمان(عج) ملاقات داشته هر جور که شده، خودش را می رساند و صحت و سقم آن را می پرسید و در دفترش می نوشت، شرح زیارت یکی از رزمندگان زرقانی را اینگونه نوشته بود: ... بعد از پایان نگهبانی در باران آمدم و دو رکعت نماز شب خواندم. نم لباس ها تمام بدنم را به لرزه انداخته بود، حالتی در من پیدا شده بود که خوابم نمی برد. شروع کردم به خواندن دعای فرج و صدا زدن آقایم امام زمان(عج). می گفتم:آقا من بدون لباس ماندم و با بدن خیس خوابیدم.
ناگهان فضای تاریک سنگر روشن شد. دستی از درون نوری خیره کننده بیرون آمد و لباسی به طرف من گرفت و گفت:بگیر برادر!
گفتم شما که هستید؟ گفت: همان که صدایش می زدی.
تا لباس را گرفتم سنگر در تاریکی فرو رفت، اما بوی عطری در سنگر پیچیده بود که تا چند سنگر اطراف هم شنیده می شد...
من[خان¬میرزا] خودم رفتم و آن لباس را زیارت کردم، هنوز بوی عطرش در مشامم هست.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔰 #پیام_فرمانده | #سالروز_شهادت
🔻امام خامنهای:
این مرد سرافراز سعادتمند، که به دست سیاهروترین عناصر و چهرهها به شهادت رسید. انسان صادق و ذاکر و خاشع و با اخلاصی بود که برای خدا کار میکرد و در دوران جنگ و بعد از جنگ وظیفه خود را انجام داد.
۱۳۷۸/۱/۲۳
🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🔰شهید حسینعلی بنیانی:
خدا را شکر کنید که در دوره ای واقع شده اید که قدرت ظهور اسلام را می بینید ؛ سرباز امام زمان (عج) بودن آسان نیست ، من خود را لایق و شایسته این مقام نمی دانم ولی شماها سعی کنید سرباز او باشید .
🔰 نافله شب بخوانید ، زیارت عاشورا ، زیارت جامعه و دعای کمیل بخوانید و دل به دنیا مبندید.
#شهید حسینعلی بنیانی
#شهدای_فارس
#ایامﺷﻬﺎﺩﺕ
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی*
🔹گرامیداشت سالگرد شهادت شهدای رهپویان وصال🔹
🎙سخنران: حجت الاسلام گودرزی
#بامداحی برادر *کربلایی محمد رضا فرخی* 💢
#مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام*
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۲۵ فروردین / از ساعت ۱۷.۴۵*
⬇️⬇️⬇️⬇️
🚨👈 *مراسم طبق دستورالعمل ستاد استانی کرونادر #فضای_باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار میشود*
🔺🔺🔺🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔹🔹🔹🔹
پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک:
http://heyatonline.ir/heyat/120
🔺🔺🔺🔺🔺
لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_نهم_ماه_رمضان
🌹 #یادشهید محمد اسلامی نسب
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
📹 #کلیپ ...
🤲 #دعای_روز_نهم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان به نیابت و هدیه به شهدا
📡نشردهید
🔹🔸🔸🔹🔸🔸🔹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱خاڪجبهہهنوززمزمہهایمناجات
✨قنوتِعاشقانہتریننمازهارابخاطردارد..
قنوتیڪہذڪر:🤲
«اللهمارزقنیتوفیقشهادةفیسبیلڪ»
نخستیندعایآنبود♥️🕊️
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔹روزی در جوار ایشان و با یکی از آشنایان که در رشته پزشکی درس میخواند در خیابان از کنار حفاری بسیار عمیقی که برای ساخت و تاسیس پاساژ ایجاد شده بود گذر میکردیم، شهید سید محمدحسن از آن دانشجوی پزشکی سوال کرد ، اگر الآن در این حفاری عمیق پرتاب شویم چه میشود؟
دانشجو بر اساس دانشش پاسخ داد که اگر از ناحیه سر پرتاب شویم دچار ضربه مغزی و اگر از ناحیه شکم دچار پارگی کبد و طحال و .....
خلاصه توصیح کامل داد....
شهید در نهایت آرامش و متانت با تمام وجود سخنان دانشجو را گوش کرد و سپس با آرامش کامل و وقار تمام و تمام وجود پاسخ داد: "آنچه خدا بخواهد همان میشود".
🔹در پیام وصیت گونه اش که در قالب نامه ای ارسال کرده بود نگاشت :
" ما سرنوشتمان را بخدا سپرده ایم هر چه مورد رضای خدا باشد سر تسلیم در مقابلش فرود می آوریم"
#شهید سید محمد حسن هاشمی
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🌱🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #براساس_زندگینامه_شهید_حاج_مهدی_زارع*
* #نویسنده_سید_حمید_سجادی_منش*
* #قسمت_نهم*.
یادم هست روزی که میخواست راهی سفر حج شوداز همان اول گفت:« پولی با خودم نمی برم که مجبور نباشم چیزی بیاورم حیفم می آید پول این مملکت را توی جیب سعودی ها بریزم»
از سفر حج که برگشت هیچ چیز با خود نداشت به جای ضبط صوت آن را هم از او خواسته بودم.
در جای دیگر قرار بود زمینی ۵۰۰ متری به او بدهند ولی او با وجود داشتن چهار فرزند و علیرغم خانهای که از خودش نداشت حاضر نشد آن را تحویل بگیرد.خیلی با او صحبت کردم اما قانع نشد و سر انجام با اصرار زیاد زمین کوچکی گرفت که نیمی از آن را ساخت و بقیه را پس از شهادتش تکمیل کردیم.
مثل حاجی کم بودند.شاید اگر سالهای سال هم بیندیشیم نتوانیم کمترین عیب و نقص را در رفتار او به خاطر بیاورم. مرد بود و اهل عمل. حالا که سالها از شهادتش گذشته است آرام جان و سبک که روحی من است.
قبر مطهرش در دارالرحمه شیراز است هرگاه به آنجا می روم احساس می کنم بهترین جای دنیا هستم و دارم در بهشت قدم میزنم همانجاست که همیشه لبخند شیرین چهره با وقار و نگاه نافذش را پیش رو میبینم. لبخندی که حکایت وصال شیرین اوست.چهرهای که چکیده بهشت است و نگاهی که هنوز هم ساده و بی ریا است.
همیشه فکر می کنم که دارد زندگی می کند آن هم در دنیای حقیقی.نه مثل ما که از حرکت باز ایستاده ایم و از زیر خاک دان زمین شده ایم.
به همین خاطر از روح بلندش مدد می گویم و از خدا می خواهم استقامت و تقوایش سرمشق زندگیم باشد.
اندوه بزرگ مردی چون حاج مهدی آتشی نیست که به خاکستر نشیند و من هنوز که هنوز است در دور جای خاطراتم او را میبینم با قامتی افراشته و چهرهای پر تراودکه آرام آرام قدم برمیدارد و در هاله ای از نور محو میشود .
✔️پایان روایت عموی شهید
#ادامه دارد
🍃🌷🍃🌷
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*