eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
sokhanrani.mp3
13.66M
🎙 *سخنرانی و روایت گری حجت الاسلام و المسلمین استاد شیخ علیرضاحدائق* 💢در مراسم میهمانی لاله های زهرایی یادواره احسان حدائق پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ ** 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ࢪفیق‌شهیدیعنی:😇 ٺـوے‌اوجِ ‌نا‌امیدے..،🍂 یڪ ‌پاࢪٺے‌بین‌ٺو‌و‌خـدا‌بشھ✨ |^و‌جـوࢪ‌ے‌دستٺ‌ࢪو‌بگیرھ ڪھ‌متوجه‌نشی 🌱 💔 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
.. 🔰هـمان روز عقد یه رازے بهم گفت... گفت:شهـید حاج شیرعلی سلطانے را می شناسے؟ گفـتم: نه! گفت: حاج شـیرعلے, مـداح مشهور شـیراز که تو مسجد المهدی برای خودش قبر حفر کرده بود, اون هم به اندازه تن بی سرش... با آه ادامه داد, تن بےسرش را همـان جا دفن کردند. گفتم خوب... گفت: یه روز به من گفت فلانےتو ازدواج می کنے, دو تادختر گیـرت میاد بعـد هم میشے! و من تمام این سال ها با این راز سر می کردم دختر اول امد بعد هم دومی. عزت سر از پا نمی شناخت و من ...😔 عزت الله نعمت الهی 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 🌹🌱🌷🍃🌹
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * قبه آسمانی شاهچراغ، با رواقهای آینه بند و معطر و فضای معنوی شبستان دلنشین مسجد عتیق، بانگ خوش اذان و لرزه صدای دلنشین روحانی شهیر شهر ، در جان زلال مجید می‌نشست و تلفیق مقدس این طیف نور و صدا ،چیزی شبیه ایمان در ضمیر روشنش ته‌نشین می‌شد. عطش تند تابستان در افطار دیرگاه عرق و آب گرم و شبهای ستاره باران قدر با تلاوت هزار نام خداوند او را تا بام ملکوت بالا میبرد. نشستن در صفه ی آب زده و سایه سنگین مسجد، لطفی آزموده بود که مجید حتی می توانست در خاطرات ۱۰ سالگی از پیدا کند اما سال ۵۷ از نوع دیگری بود ‌. سخنان شیخ شهر که از سر درد و آگاهی بود خشم مقدس را در دل او و هم پالانانش شعله ور می کرد. آتشی که رفته رفته بالا می گرفت .در پیدا و پنهان بگومگو هایی بوده سر و صداهایی خبرهایی از این شهر و آن شهر که طاقت ها طاق شده بود. شیراز هم از این شور و شر آشوب برکنار نبود. شبگردی ،شعارنویسی، جلسات شبانه و مخفیانه پیش از بلوغ مجید شروع شده بود ‌حالا مجید در سنی بود که می توانست در این کارها سهیم باشد با دوستانش بنشیند و نقشه بریزد گروه تشکیل بدهد و مسجد عتیق را پایگاهی کنند برای این فعالیت ها. و این کارها قدر سرگرم شکند که سه روز از خانه غافل باشد تا اینکه سر و صداها در شهر بالا بگیرد دلهره‌ی به جان مادر بیفتد. به شاپور که تازه خانه جدا کرده است زنگ بزند و از او بخواهد هر طور که شده مجید را پیدایش کند. دیشب مردم محل صدای تیر شنیدند و صدای مکرر پاکوبه هایی سنگین که به چکمه شبیه بوده است .قضیه واقعاً جدی است .راست و دروغ از در و همسایه شنیده می شود که چندتایی زخمی توی بیمارستان بستری شده اند. البته عاطفه خواهر مجید که از شیفت بیاید ماجرا روشن تر میشود .اما فعلاً مادر نگران پسر کله خراب است .دل از هزار جا می رود خیال براش می دارد دیشب اگر پلک هم زده است کابوس دیده است. صبح سردی است. شاپور پشیمان است که چرا مغازه را باز کرده .گوشی را میگذارد و غرور لند کنان با سایه مجید می جنگد. «آقا تابستون ریلی گشت حاضر نشد که دست کم کم ما کنه ..حالا هم که هیچ افتاده پای چند تا جوون جغله! بابا حساب تیر و تفنگ....» با این غر و لند کردن نمیشد از حرف مادرش بگذرد باید میرفت و مجید را پیدا می کرد. دارد.... •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹روایت آخرین اعتکاف حاج عبدالله اسکندری به مناسبت شهادت شهید 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از سردار شهید عبدالقادر سلیمانی 💫 🌷 شب 20 دی 65 بود،‌مرحله دوم عملیات کربلای 5. وارد خاکریز نونی شکل شده بودیم. من فرمانده گروهان بودم، کنار عبدالقادر روي خاکریز نشسته بودم و روند پیشروي نیروها را بررسی میکردیم. یک لحظه دیدم قطره قطره خونی گرم کنار من به روي خاکریز می چکد. رد خون را گرفتم، از پیشانی عبدالقادر بود. ترکش فرقش را شکافته بود، اما عبدالقادر پر حرارت تر از قبل داشت فرمان پیشروي میداد. در آن تاریکی شب، نور منورها که در خون تازه پیشانی عبدالقادر می تابید، فرق شکافته امیرالمؤمنین(ع) را در نظرم مجسم می کرد. اشک در چشمانم حلقه زد. گفتم: عبدالقادر، پیشانی ات غرق در خون ه، برو عقب، دیگه نیاز نیست شما جلوتر بیایی... مصمم گفت: اشکال نداره، من امشب میخواهم طومار این دشمنان از خدا بی خبر را در هم بپیچم! دیدم کوتاه نمی آید. یک کلاه پشمی پیدا کردم و کشیدم روي سر و زخمش. چند دقیقه بعد من زخمی شدم عقب افتادم اما عبدالقادر تا آخر رفت... 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨 /ترور شهید حسن صیاد خدایاری در تهران 💢یک منبع آگاه گفت که حوالی ساعت ۱۶ امروز یکی از مدافعان حرم در یکی از کوچه‌های فرعی خیابان مجاهدین اسلام تهران به دست دونفرموتورسوار با شلیک ۵ گلوله ترور شد و به شهادت رسید. 💢 این ترور در نزدیک منزل این شهید و در هنگامی که وی قصد ورود به منزل خود را داشته به وقوع پیوسته است. 💢همسر شهید جز اولین نفراتی بود که در کنار بدن خونین شهید رسید 😭😭 🔴زندگی در محلات سنتی و قدیمی پایین شهر ، ساده ترین و ارزان قیمت ترین ماشین ، همسر محجبه و مذهبی و.... مجاهدان گمنامی که گرانترین و مجهزترین ارتش های تروریستی دنیا را به زانو در آورده اند... مبارک رفیق شهیدم...😭 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✍🏻 شهید نورعلی شوشتری؛ 🔻دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز.دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی ازان توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* 🏴عزاداری شهادت امام صادق(ع)🏴 🎙راوی و سخنران: *حجت الاسلام کیخا* برادر *حاج علیرضا شهبازی* 💢 : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* : ◀️ *پنجشنبه ۵ خرداد/ از ساعت ۱۸* ⬇️⬇️⬇️⬇️ 🚨👈 *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺🔺🔺 پخش مستقیم از لینک هییت آنلاین: https://heyatonline.ir/shohada.gomnam ⬇️⬇️⬇️ لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
✨در شفاعت شهدا دست درازی دارند عکسشان را بنگر چهره ی نازی دارند ما به یاد آوری خاطره ها محتاجیمـ ور نه آنان به من و تو چه نیازی دارند🍃 صادق صحرائیان🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * شهر حال و روز خوبی نداشت صبح که از راه آمده بود دیده بود که روی بام بلند بانک ملی چند نفر با تیر و تفنگ ایستادند توی تاکسی شنیده بود که شهربانی سقوط کرده است. همچنین با چشم خودش هم دیده بود که مردم پاسگاه فخرآباد را گرفته اند .رسیده بود به خیابان داریوش تا چشم کار میکرد جمعیت بود مگر میشد بچه ۱۶ ساله را در این ازدحام پیدا کرد نام این قدم بر می داشت و سیل جمعیت رو به جلو هلش می دهد. حالا و ناخواسته به صفحه اول تظاهرات رسیده یعنی جایی که مجید هم بود. صدایش کرد پله پله از التماس تا تهدید پایین آمد .اما مجید دست بردار نبود عکاس ها و خبرنگارها گرو گر عکس می‌گرفتند درست از صف اول. روزنامه چاپ شود حتماً عکس مجید در آن خواهد بود همین طور هم بود. شاپور مجید سه روز بعد به خانه برگشت در حالی که عطر بهار نارنج از کوچه ها سرریز کرده بود و شکوفه های یاس زاویه حیاط را سفید کرده بود .چقدر زودتر از سالهای قبل. اکنون از خاطرات آن خانه کوچک و قدیمی که زیر سایه مسجد جامع عتیق نفس میکشید با یاسی پر گل و معطر در زاویه حیاط و کوچه خاکی حمام قاضی پاچین های گریه کوتاه که درخت های نارنج انجیر و خرمالو به طور اتفاقی از آن سرک میکشید طرح کمرنگی بیشتر باقی نمانده است .طرح کمرنگی در ذهن شهر زده شاپور که سالی یک بار هم گذرش به آنجا نمی‌افتد اما دالان فلزی بلوار مدرس را در جیغ و بوق گوش خراش ماشین های عجول روزی حداقل چهار بار طی می کند. نزدیک پایان برسد. چنانکه دست در آب و روغن دارد به یاد می‌آورد حیات زده دبستان فرصت را با شیطنت های مجید و اینکه یک روز با پیشانی شکسته به خانه آمده است بزرگ شدن مجید را منور می کند بزرگ بودنش را که در اوج خطر وقتی از بمباران شیراز باخبر می‌شود تماس می گیرد جویای حال می شود و می گوید نگران بودم چون شنیدم کوی آزادگان را زده اند ۰سفر جبهش را به یاد می‌آورد که به سراغ مجید رفته است. خیز رفتن های دم و دقیقه اش را از هراس شلیک هایی که معلوم نبود در چه فاصله ای صورت می گیرد .خنده های مکرر مجید و سیگار های پی در پی خودش. دارد.... https://chat.whatsapp.com/CzPsk4NOD9M9jH4vFR23gP ی •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🔻اگر حُبّ نَفْس نبود شهادت هم نبود... ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وآن گــَـه برو که رَستی از نیستی به هستی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75