eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫 🌷سال ۴۱ بود. پسرم احمد تازه به دنیا آمده بود که حس کردم کودک دیگری در بطن دارم. هرچه با خودم سبک و سنگین می‌کردم، توان بزرگ کردن دو فرزند شیرخوار باهم را نداشتم. تصمیم گرفتم تا سنگین نشده‌ام و روح در کالبد جنین نیامده آن را سقط کنم. دوا و دارویی برای این کار آماده کردم. آن شب در خواب دیدم در صفی ایستاده‌ام. سید بزرگواری بالای مجلس نشسته بود و مردم در صف خواسته‌هایشان را به ایشان می‌گفتند‌. نوبت من شد. تا به ایشان رسیدم، نگاهی به من کردند و قبل از اینکه چیزی بگویم فرمودند: از اولاد ذکوری که در راه داری، بهره‌ها خواهی برد! از خواب پریدم. خواب را برای مادرم نقل کردم. گفت: یه وقت جنینت را سِقط نکنی، این انسان خیلی خوبی می‌شود، حتماً مرد بزرگی خواهد شد، ناشکری نکن. من هم از تو راضی نیستم که بخواهی این بچه را سِقط کنی! نیمه شهریورماه سال ۴۱، محمد سومین فرزندم به دنیا آمد. همان سالی که امام در جواب شاه که پرسیده بود سربازان تو کجا هستند، فرموده بودند: در گهواره‌ها...! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💍 🟣شهید مدافع‌حرم 💞همسر شهید نقل می‌کند: زمانی که حسین‌آقا تصمیم به ازدواج گرفته بود، در دوره‌ی کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه نجف‌آباد اصفهان تحصیل می‌کرد و همان زمان‌ها، خرج تحصیلش را از کارکردن در تعمیرگاه ساعت به دست می‌آورد تا بتواند روی پای خودش بایستد. ✨از دین و ایمان هم کم نداشت و همین امر باعث شد تا در زمان خواستگاری اصلا از دارایی‌اش نپرسم. در کل برای یک خانواده‌ی مذهبی، ایمان و رزق حلال اصلی‌ترین ملاک در انتخاب همسر است و خانواده من به دلیلِ دیدن این دو رکن در وجود حسین‌آقا، راضی به ازدواج من با ایشان شدند. 💞البته باید این مطلب را بگویم که خودم هیچ شناخت و یا آشنایی قبلی با ایشان نداشتم و به این دلیل از امام زمان(عج) خواستم تا واسطه‌ی ازدواج من و حسین شود؛ زیرا می‌دانستم وقتی خدا و امام زمان انتخاب کنند، به همه ویژگی‌های وجودی شخص واقف هستند. در تاریخ ۱۶مهر۱۳۷۸ به صورت خیلی ساده عقد کردیم. ✨سفره‌ی عقد را پدرم درست کرد؛ کارت عقد هم نداشتیم و آغاز زندگی مشترکمان در تاریخ ۷تیر۱۳۷۹ بود. همسرم بعد عقد به من گفت که امام زمان را برای عقدمان دعوت گرفته است و امید داشت که امام زمان در مراسمِ عروسیِ بدون گناهش حضور یابد. 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰 | 🔻شهید شدن دل می خواهد دلی که‌ آنقــدر قوی باشدوبتواندبریده شود از همه تعلقات... دلی که آرام،له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن... و شهدا "دلدار بی دل" بودند...! اللّهُمَّ الرزُقنا توُفیق الشَّهادة في سَبيلک 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
عَـجیب‌دلم‌گِرفتِه.. دِلـم‌یک‌دُنیآ‌میخواهَـد‌شبیہ‌دنیـآی‌شُما کِہ‌هَمه‌چیزِش بوۍخُـــدا‌بِدهـَـد . . شُھداگاهۍنگاهۍ..💔 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔰کنار مزار حاج منصور نشسته بودم. جوانی آمد. سنگ حاجی را تمیز شست. بعد دو زانو کنارش نشست و شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد. گفتم: حاجی را می شناسی؟ گفت بیماری رماتیسم داشتم، درمان ها نتیجه نداده و فقط با مُسکن دردم را کنترل می کردند. یک روز نا امید به گلزار شهدا آمد. چشمم به تصویر این شهید افتاد، من را گرفت. همین جا نشستم. تا سه روز همین جا بودم و می خوابیدم. شب سوم، خواب حاج منصور را دیدم. گفت: جوان پاشو برو خونه ات، شما به حق پنج تن شفا پیدا کردی! از خواب بیدار شدم، دیگر از درد خبری نبود. آزمایش دادم، دیگر اثری از بیماری ام نبود. حالا هر روز می آیم، به حاج منصور سلامی می کنم و می روم! حاج منصور خادم صادق 🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* * * * * . مجید سلاح به دست محور آن سوی اروند را فرماندهی می کرد .آرام و قرار نداشت. حتی فرصت نداشت رگهای عرق را از شقیقه‌اش بگیر.د زمین پر چولان از گلوله شخم و شیار می‌شد. اما او هرگز نمی ترسید .حتی سر خم نمی کرد. خسته نمی‌شد .به تمام محور سر میزد. دقت می کرد .فرمان می داد. صبح نزدیک بود. کف دستش را نگاه کرد که خونی بود یاد تنها شهید قایق افتاد .خیلی سعی کرد نامش را به خاطر بیاورد. نام اولین شهید والفجر ۸ را. هنوز خورشید بر سطح مواج اروند تکثیر نشده بود که شهر فاو مامن مجید و یارانش شده بود. بر دیوار نیمه ایرانی هک شده بود : کاکو خسته نباشی! 🌹🌹🌹 منطقه آب گرفته بود .باتلاق شده بود .سیم خاردار و موانع خورشیدی هم بود. هر جا هم دستشان رسیده بود مین کاشته بودند .کانال هم زده بودند. کانال آب گرفته یعنی خندقی که به عمق یک متر آب داشت .اینطور که بچه های غواص می گفتند و اندازه گرفته بودند .این کانال از ترس نیروهای زرهی ما زده شده برای محافظت بصره .لشکر ۱۹ در پاسگاه کوت سواری مستقر شده بود. در منطقه پنج ضلعی، بچه های تیپ ۵۷ ابوالفضل بودند. که در واقع این دو یگان با بخش عظیمی از ارتش عراق در حال جنگ بودند . تک پشتیبانی و تک اصلی به طرف پتروشیمی عراق بود. ما هم جلویمان باتلاق بود .یعنی از کوت سواری تابوبیان تماماً آبگرفتگی بود تنها راه عبور ما به طرف پنج ضلعی بهبود به عرض ۱۰ متر که بغلش را تراشیده بودیم به صورت پلکانی و در پناه آن می توانستیم به ۵ ضلعی برویم. البته آن هم در شب .چون روز اصلا ممکن نبود .شناسایی هم شب انجام می‌گرفت یا در داخل آب یا به وسیله غواص ها یا در میان باتلاق که خیلی سخت بود. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻دفتر گناهان شهدا.... دُنیا‌ جاۍ‌ ماندن‌ نیست... ! اگر باور‌ کنیم دنیا‌ محـل‌ عبور است دیگر دور‌ هوای‌ نَفس‌ خط‌‌ میکشیم با‌ نَفسمان مبارزه‌ کنیم! مانند شہـدا 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫 🌷پدربزرگ پدری حاج‌محمـد، میرزا ابراهیم، شخصیت منحصربه‌فردی داشت، روحیه‌اش به‌گونه‌ای بود که پیر و جوان مجذوب ایشان می‌شدند. علاقه عجیب و شدیدش به خاندان اهل‌بیت به‌خصوص حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بر کسی پوشیده نبود. آن سال‌ها حاج‌محمـد و خانواده‌اش هم در منزل ایشان زندگی می‌کردند. ماه‌های محرم در منزل آمیز ابراهیم جلسه روضه سیدالشهدا(ع) بود. از صبح ساعت هفت این مراسم شروع می‌شد تا نه و ده صبح. یک نفر منبر می‌رفت، صحبت و روضه و سینه‌زنی. بعد عزاداران پذیرایی می‌شدند و گروه دیگر و منبری دیگر می‌آمد. به همین ترتیب چندین جلسه پشت سر هم در منزل ایشان برای امام حسین(ع) عزاداری می‌شد. بی‌شک این روحیات آمیز ابراهیم بیشتر از هر کس در حاج‌محمـد جلوه‌گر شده بود، هم جاذبه‌اش، هم نورانیتش هم عشق حسینی‌اش. غیرازاین حاج‌محمـد پای ثابت مجالس قرآن بود. بعد هم مجالس مسجد جمعه و منبر شهید آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب(ره). 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷مادر شهید بروجردی: ⭕️اینا فردا روز قیامت جلوتان را می گیرند! 🍃گفت :پسرم روخواب دیدن که گریه میکرده میگفته: "ما شهید شدیم ولی اینها که ماندن به جای ما کاری نکردن برا مملکت." ♨️تا آخر ببینید... 💔 🌱 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰 | 🔻امام‌خامنه‌ای: آنجایی که یاد شهادت، یاد و ذکر شهیدان، تمجید از عظمت شهیدان وجود دارد، هر انسانی، هر دلی احساس عظمت و استغنای از غیر خدا میکند. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱دیدن ِ عڪسهـــاے شما است ! دلمــــان 🌷 میخواهد .. 🤲 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz غ
که زمان شهادت و محـل قبر خود را نشــان داد.... 🌷🌹 🌷روز خاکسپارے شهیـد موزه بود. اکثر بچه هاے قدیم لشـکرجمع بودن... با حاج عبدالله به حسینیه گلزار شهدا تکیه داده بودیم. گفت فـلانی, این آب خورے رو می بینے؟ (و به اب خوری کنار مزار شهیدسپاسی اشاره می کرد.) گفتم :خــوب؟ گفت: هفته دیگه, جاے اون یه شهید دفن می کنید؟ گفتم کی؟ گفت:حاج عـبدالله رودکی!😳😳 گفتم :خواب دیـدے خیـر باشـه!😊 به چند نفر دیگه هم سپــرد. هفته بعدشد. شب خوابی دیدم که مطمئن شدم, خبــر بدی در راه است. تا خبرشهادتش امد. بعد هم گفــتن از تهران آمــده اند تا پیــکر حـاج عبدالله را ببــرن تهران.., بهشت زهرا! سریع خــودم را رساندم و با عصبانیت گفتم :مگــه نشــنیده اید امام فرمودند ملاک وصیت شهدا است! گفتن بله! گفتم: هفته پیش به من گفت کجا دفن شود, به چنــد نفر دیگر هم... چه جایے بهتر از کنار مجــید سپاسے! 🍃🌷🍃 حاج عبدالله رودکی 🌷🌱🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
* * * * * . باتلاقی بودن و آبگرفتگی کار را میان سخت کرده بود من خودم دیدم بچه ها تا زانو در گل بودند و همین باعث شد فرماندهان تصمیم عقب‌نشینی بگیرند. حالا چشم روز کم کم باز شده بود و بچه های تا زانو در گل، می خواستند برگردند عقب. عقب نشینی هم آسان تر از حمله نبود اگرچه بچه ها ،حمله را بیشتر دوست داشتند. «خشایار »داشتیم تا بچه‌ها را عقب بیاورد اما امکان نداشت در گل و لای حرکت کند. به هر زحمتی بود برگشتیم عقب. تصمیم گرفتیم برای هدایت کار طبق معمول مجید جلو بود صف اول. این بار با هاشم اعتمادی .هاشم هم یکی از شجاع آن روزگار بود. بچه‌ها لقبش را داده بودند و ببر صحرا‌. مجید و هاشم نه تنها عقب‌نشینی نمی کردند بلکه هنوز داشتند می رفتند جلو. شاید باورتان نشود بچه ها در پناه خاکریز برمی‌گشتند عقب، این دوتا روی خاکریز می‌رفتند جلو. گفتم از طریق بیسیم که برگردید عقب. از فاصله ۳۰۰ متری را داشتم نگاه میکردم و با بیسیم ارتباط داشتم‌ صدای تیر را میشود از داخل گوشی شنید که بالای سرشان رد میشد و مجید به مخابراتشان می گفت :«بگویید من بعد از همه برمیگردم عقب چشم!» خیلی شجاع بود .سپر لشکر فجر بود .شجاعتش واقعاً تماشا داشت. فرمانده گروهان ها و گردان ها وقتی می فهمیدند حاج مجید همراهشان است آرامش در وجودشان پدید می آمد .حتی خودمان که فرمانده لشکر بودم وقتی می فهمیدم حاج مجید هست و فرمان می دهد و هماهنگ می‌کند قوت قلب پیدا میکردم. خلاصع نیامدند عقب مگر اینکه همه برگشتند و من میدیدم که نیروهای دشمن گردان گردان جلو می‌آیند در حالی که با تانک و زره پشتیبانی می‌شوند. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫 🌷یک روز عصر در پادگان مشغول لحیم‌کاری بودم که نا غافل تکه‌ای از لحیم داغ به داخل چشمم پرید. بهداری گفت سریع مرا به یمارستان خلیلی ببرند. حاج‌محمـدموتورش را آورد و گفت: سوار شو تا برویم. حاج‌محمـد به‌سرعت می‌رفت تا من را سریع‌تر به بیمارستان برساند. پشت یک چراغ‌قرمز ایستادیم. یک جیپ روباز هم جلوتر پشت چراغ ایستاده بود. زن و مردی سوار بودند که مشخص بود عشایر هستند. زن روسری‌اش را روی شانه انداخته و حجاب نداشت. دیدم حاج‌محمـد برخلاف مسیر بیمارستان به دنبال ماشین شروع به حرکت کرد. گفتم: محمد بیمارستان این سمته! - بیمارستان باشه واسه بعد... باید بریم این‌ها را امربه‌معروف کنیم! - چِشمم! درحالی‌که به‌سرعت می‌رفت گفت: نگران نباش، چشمت خوب می‌شه، اما وظیفه منه به این‌ها تذکر بدم. چند خیابان دنبال آن‌ها رفت تا آن‌ها را متوقف کرد. به آن آقا تذکر داد که باید حواسش به پوشش همسرش باشد! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* (ﻋﺞ ) و 🌷🌹🌷🌹 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روز ولادت حضرت معصومه(چهارشنبه ۱۱ خرداد)، اول ماه ذی القعده ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ: ۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱ بانك آينده بــنام محمد پولادي 🔺▫️🔺▫️ *هییت شهداے گمنام شـــیراز* 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻این مملکت ، مملکت علی ابن موسی الرضاست... ما، در خانه‌ی ســــلطان سر و سامان داریم هر چه داریم ز آقـــای خراسان داریم ع 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* ⭕️گرامیداشت شهید جاویدالاثر حسن حق نگهدار⭕️ 🔹همراه با اهدای جوایز مسابقه کتابخوانی سردار بی سر(شهید اسکندری)🔹 🎙راوی : *برادرسید رضا متولی* : برادر *سید رضا اسکندری* 💢 : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* : ◀️ *پنجشنبه ۱۲ خرداد/ از ساعت ۱۸* ⬇️⬇️⬇️⬇️ 🚨👈 *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺🔺🔺 پخش مستقیم از لینک هییت آنلاین: https://heyatonline.ir/shohada.gomnam ⬇️⬇️⬇️ لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
❤️دلت را به دلداران بسپار یعنی دلت را به شهیدان بسپار مطمئن باش، نه افسرده می شود... و نه تنها...💔 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 👆 🔰حاج عــبدالله به ائــمه اطهار به ویژه حضـرت اباعـبدالله الحسین (ع) و حضــرت زهــرا (س) عشق می ورزید، همــیشه یاد آنها را باب توسل قرار مے داد و نام آنهـــا را آغازگر کارش بود حاضــر بود هــمه وجــودش را در راه این گوهرهای عزیز آفرینـــش فدا کند. 🔰یــک روز با علاقه و احســاس عجیبــے پیش مــن آمد و گـفت: داده ام داخل چــتر پروازم را «یازهــرا(س) بنویــسند، مے خواهم وقتــے در آســمان ، بالاےسرم را نگاه مے کنم ، جز نــام حضرت زهــرا(س) نبــینم. 🔰او هــر وقت می خواســت کسی حرفش را کامل و بدون چون و چرا قبول کند می گفت: «به زهــراے اطهـــر» حاج عبـدالله رودکے ایام شهادت🌹 🏴🏴🏴🏴🏴 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* * * * * . گفتم که مجید با نشاط بود. با روحیه بود اهل شوخی و مزاح. اما همه اش این نبود. مجید نماز باحالی هم می خواند .وقتی به نماز می ایستاد چهره‌اش گل می‌انداخت. نورانیت خاصی می گرفت. این از حضور قلبش بود. از خدا باوری اش بود که خیلی درونی بود. آنقدر درونی که آدم حس میکرد مجید ملامتی است‌. باقیات صالحات مجید قبل از همه ی وجود خیری که داشت، انسجام ادوات و توپخانه لشکر است که هرچه لشکر امروز دارد نتیجه تلاش‌های اوست. بالاخره مجید هم بار سفر بست. عصر بیست و هفتم اسفند بود سال ۶۶ حالت عجیبی داشت. آرام بود. ساکت و آرام تر از قبل و دوست داشتنی تر .مرتب قدم می زد از این طرف شیار به آن طرف شیار. دستهایش را پشت سرش گرفته بود. چشمهایش خمار شده بود. بغض کرده بود. زیر لب چیزهایی زمزمه می کرد .مثل اینکه با همه جمع با خاک زمین و سماوات با جن و انس قهر باشد .نگاه کردم دلم ریخت. فهمیدم که خبری هست برای این که در خیلی از حمله ها دیده بودم که بعضی ها این حالت را دارند و رفتن شان ردخور نداشت .مثل شهید عزیزمان باقر سلیمانی .حالا هم حاج مجید سپاسی صدایش کردم گفتم بیا میخواهیم عملیات را طرح ریزی کنیم شما هم باید باشید . برخلاف همیشه گفت: نه من با گردان میروم جلو شما خودتان زحمتش را بکشید .آقای سلطان آبادی که هست آقای غیب پرور هم که هست . اصرار نکردم فهمیدم که این پرنده هم رفتنی است .غم عجیبی در دلم نشست .اما هیچکس با تقدیر الهی نمی تواند مقابله کند. ناخودآگاه استرجاع کردم« انا لله و انا الیه راجعون » فجر روز بیست و هشتم اسفند نزده بود که لشکر فردا داشته باشد. شمشیر لشکر شکست ایشان معاون عملیاتی لشکر ۱۹ فجر بود که به شهادت رسید. گفتم در تشیع اش بگویید لشکر معاون عملیاتی اش را از دست داد. بگویید لشکر بزرگ فارس، بار دیگر یکی از سرداران ش را از دست یکی از شجاع ترین دلاورانش را. چند نفر از برادران راهم فرستادیم شیراز برای اینکه در مراسم تشییع باشند. چند روز به بهار مانده بود ارتفاعات ریشه و سه تپان فتح شده بود و به آسمان نزدیک . سنگر نیمه ویرانی بر بلندی بوی بهشت می داد بوی حاج مجید. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین تصاویر توقیف نفتکش‌های یونانی 🔵 صدا و سیمای ایران، در قالب گزارشی اولین تصاویر توقیف نفت‌کش‌های یونانی را به نمایش گذاشت. 🔹 در این تصاویر نیروهای ویژه سپاه پاسداران به واسطه هلی‌‌برن بر روی کشتی‌ یونانی پیاده شده و آن را توقیف می‌کنند. 💢 یاد شهید حاج عبدالله رودکی، اسطوره نیروی دریایی سپاه 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫 🌷روز اول ورود حاج محمد به مخابرات تیپ امام سجاد(ع) بود. گفت سید برنامه امروزمان چیه؟ گفتم: آموزش مخابرات و ارتباطات به بسیجی ها! گفت: منم میام. در بین راه گفت شما نیمه اول کلاس را درس بدید، من نیمه دوم. با اینکه هیچ شناختی از ایشان نداشتم، قبول کردم. آموزش بخش اول ارتباطات که تمام شد، بعد از کمی استراحت گفتم آقای ابراهیمی درس را ادامه می دهند! حاج محمد جلو ایستاد. لبخند زیبایی زد و رو به بسیجی ها گفت: سلام. همه این چیزهایی که سید گفت، هیچی‌اش به درد نمی‌خورد، اگر وقت شروع کار بسم‌الله نگید. اگر نیتتان باخدا نباشد. اگر در کارتان صدق و راستی نباشد، اگر در این بی‌سیم‌ها یک دروغ بگید، اگر دنبال این نباشید که کارتان نتیجه‌ای و اثری داشته باشد، این صحبت‌ها فایده‌ای ندارد. خلاصه کلام اگر این مطالب فنی ارتباطات در کنار ارتباط باخدا نباشد، آن‌وقت همش کشکِ، دل‌خوش کُنَکِه! خندید و گفت: والسلام. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹سردار شهید عباس کریمی🌹 🌹🌹🌹 تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می‏شد و به قامت می‏ ایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده‏ اید؟ من همیشه جلوی تو بلند می‏شوم. امروز خسته‏ ام. به زانو ایستادم». می‏دانستم اگر سالم بود بلند می‏شد و می ‏ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمی‏توانم روی پاهایم بایستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت. این اتفاق به من نشان داد که حاج عباس کریمی از بندگان خاص خداوند است. 🌹همسر سردار شهید عباس کریمی🌹 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75