7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونگے خبردادن "شهادت پدر" به پسر ڪوچڪش
امیرعلے گفت: باباے من قهرمان بود
موقع دیدن عڪس پدر، از دور پدرش را بوس مےڪرد.
#پیشنهاد_دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌹 #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﺳﻌﻴﺪاﺑﻮاﻻﺣﺮاﺭ #شهداےفارس #سالگردشهادت
🌷
✋ ۲۰ آبان سالروز شهادت شهید سعید ابوالاحرار
🌸خبر شهادت سعید آمده بود، جنازه اش نه. چند روز گذشت، خبری نشد. یک روز در بسیج نشسته بودم و به سعید فکر می کردم، دیدم بهتر است به جای دست روی دست گذاشتن پیگیر جنازه اش شوم. شماره معراج شهدای اهواز را پیدا کردم و زنگ زدم. تمام روز تلاش کردم تا بلاخره توانستم آنجا را بگیرم. گفتم: شهید ما چند روز است نیامده!
اسمش را پرسید. گفتم سعید ابوالاحرار.
محل و تاریخ شهادتش را گفتم. چند دقیقه ای دفترش را زیر و رو کرد و گفت: فلان روز فرستادیم تهران!
گفتم: تهران، چرا تهران.
گفت: خوب مربوط به منطقه شمال کشور بود!
با خودم گفتم: تهران برای چی؟
شماره معراج شهدای تهران را پیدا کردم و شروع به گرفتن شماره کردم. یک روز هم طول کشید تا بلاخره معراج شهدای تهران را گرفتم و با سختی جواب شنیدم جنازه رفته مشهد!
روز بعد متعجبانه شروع به گرفتن شماره معراج شهدا مشهد کردم. اینجا جواب دادند بعد از طواف حرف فرستادیم سبزوار!
تا اسم سبزوار آمد، تنم یخ کرد و خاطرات سعید در ذهنم زنده شد. برایم از سفری که با حبیب به سبزوار و مزینان رفته بود گفت. می گفت: دیدم گوشه به گوشه این شهر مسجد است و مردم بسیار متدینی دارد. می گفت: برای خرید به مغازه ای رفتم و جنسی را طلب کردم که قیمتش دو تومان بود. مغازه دار، پول خورد نداشت، بی آنکه پول آن جنس را از من طلب کند آن را به من داد. هر چه خواستم پس بدهم، قبول نکرد و به من گفت: ما مغازه را برای رفع حواج مردم باز می کنیم.
می گفت آن منطقه مردمان دینداری دارد و من حتماً باز سری به آنجا می زنم.
حالا دیگر خیالم راحت شده بود که جنازه سعید در سبزوار است. یکی دو روز به بنیاد شهید و سپاه مشهد زنگ می زدم تا سعید را برایم پیدا کنند. بلاخره پیدا شد. از روی رنگ جورابش، قد بلندش و سبیل های تراشیده و کوتاهش پیکر سعید را شناسایی کرده و بلاخره بعد از حدود ده روز تلفنی ایشان را به شیراز برگرداندم.
وقتی که تابوت سعید رسید. دیدم کسی که روی تابوت مشخصات سعید را نوشته، بسیار بد خط نوشته بود اعزامی از شیراز، به نحوی که شیراز به شکل سبزوار خوانده می شد. بعد از دو هفته هیچ آثار تعفن و ماندگی و سیاه شدگی در پیکر سعید که معمولاً در جنازه ها دیده می شد، نبود.
🌸🌷🌸
#ﺷﻬﻴﺪسعید ابوالاحرار
#شهداےفارس
🌺🍀🍀🍀🍀🌺
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_32804261.mp3
2.35M
🎼 پادكست "شب عاشقی"
🔹روايتي متفاوت از حاج حسین یکتا
#پیشنهاد_دانلود
🌹 #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
حسیــــــن وار جنگیدن
یعنے دست از همہ چیز ڪشیدن در زندگے ...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
#ﺭﻭﺯﺗﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻳﻲ🌺
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
1_34219710.mp3
5.43M
🎵رزق_ﺷﻬﺪاﻳﻲ
⁉️ #مرگ_میخوای_یا_شهادت
🎤🎤 #حاج_حسین_یکتا
🍃🌹🍃🌹
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﻮﺩﻓﻮﻻﺩﻱ #شهداےفارس
🌹🌹🌹🌹
پنج, شش سال از حضور در جبهه مي گذشت،
گفتم محمود این چه کاریه تو داری, منتظری خط را بشکنن, همه چی که تموم شد میری خاکریز میزنی!
بهش برخورد. از مهندسی رفت اطلاعات عملیات و شد غواص. شب اول کربلای ۵ بود. یکی از بچه ها گفت دیدم محمود رو زمین دراز کشیده, گفت پاهام رو بزار رو به قبله. این سرنیزه و ساعت غواصیم رو باز کن, ممکنه بره زیر دست و پای بچه ها یا دست دشمن بیافته, حیفه بیت الماله...
گفتم شوخی نکن. رفتم، برگشتم شهید شده بود.
#شهید_محمود_فولادی
#شهداي_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
دنیــازدہ ها را ببینید!
در سـادگـے
اخـلاص
ایـمان
شجاعت
غرق شدہ بودند!
#ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻳﻲ
🌷🌹🌷🌹🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz