شهدای غریب شیراز
ﻣﺮاﺳﻢ ﺷﻬﺪا ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ
﷽
#ﻃــﺮﺡ_ﺁﻣـــﺎﺩﮔـےﺑــﺮاے_ﻣﻴﻬـﻤﺎنے_ﺷﻬـــﺪا
اﻳﻦ ﻫﻔﺘہ #قرائت ﺩﺳﺘــہ ﺟﻤﻌــے ﺫﻛــﺮ:
#ﺻﻠﻮاﺕ ﺑﺎ ﻭﻋﺠﻞ ﻓﺮﺟﻬﻢ
#هدیـــہ ﺑﻪ ائـــمہ اﻃﻬﺎﺭ(ع) و ﺑﺨﺼﻮﺹ اﺑﺎﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ اﻟﺤﺴﻴﻦ ع و #اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻱ (ع) و اﻣﺎﻡ ﺭاﺣﻞ(ﺭﻩ ) و ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ و
و #ﺷﻬﺪاﻱ_ﮔﻤﻨﺎﻡ و
اﻣــﻮاﺕ و ﮔﺬﺷﺘــﮕﺎﻥ و...
ﻫــﺮﻛﺲ ﺑہ ﻫﺮ ﺗﻌــﺪاﺩ ﺑﻪ مےﺗﻮاﻧـﺪ ﺩﺭ ﺧﺘــﻢ اﻳﻦ ﺫﻛﺮﺷــﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨــﺪ
👆👆👆
✨یا صاحب الزمان (عج)...
ما مشــــق غــــم #عشـــق_تـو را
خوش ننوشتیـم
امــا تو بکــش خـط به #خَطــای همه ما
گر #یادتو جرمی است غمی نیست که عشـقـ❤️ است
جــرمی که نوشـتندبه پای همه ی ما
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🍃🌹🍃
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﻮﺩ_ﺳﺘﻮﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
گزارشگرازحـاج محمود سوال كرد:اگر جنگ تمام شودشـماچه مےکنيد؟
حاج محمودگفـت:
اگرمادرجـنگ پيروز شويــم وعراق را ازدست بعـثيون آزاد كنيــم به سمـت هدف اصلےخود ميرويم،هدف مـا آزادے قدس اسـت و تا روزےكه زنده بـاشـيم به دنبـال آزادے قدس شـريف هستيـم.
#شهیدمحمودستــوده
#شهداےفارس
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻬﺪﻱ_ﺯاﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
رفتم کنار تخت و تابلو پائین آن خواندم دیدم نوشته است محمدحسین مهدی زاده سروستانی فرزند عبدالرضا. کنارش رفتم و ملاف را از روی صورتش کنار زدم. با تعجب گفتم دائی این چه کاریه می کنی. خوب چرا خبر ندادی که مجروح هستی!
با شرم گفت: ببین شغل پدر من کارگری هست. یک روز سر کار نرود زندگی اش می ماند. برادر هایم. دائی هایم. همه شغل های آزاد دارند. چرا مردم را به خاطر خودم از کار و زندگی بی اندازم و بخواهند هر روز این همه راه از سروستان به خاطر من به شیراز بیایند و برگردند.
#شهید_محمدحسین_مهدی_زاده
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
شهید احمد پناهی :
حجاب شما سنگری است ، آغشته به خون من! که اگر آن را حفظ نکنید ، به خون من خیانت کرده اید
حجاب خون بهای شهیدان
#حجابت
❣ #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
هرصبــح
چیـزے
قبـل از خورشـید
در مـا طلـوع مے ڪنـد
مے دانـم هنـــوز
تڪه اے از یــاد شـما
عطـر شـما
در مـا بـاقے سـت...
🌺
#صبحتون_شهدایی
#یادشهداباصلوات
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
🌸هفده سالش بود. همه کارهایش را کرده بود که به جبهه برود. خیلی دوستش داشتم. روزی که رفت، قبل از اینکه اعزام شود، کارت اعزامش را برداشتم و پنهان کردم. سراسیمه برگشت. همه خانه را زیر و رو کرد. زیر همه قالی ها و همه کابینت ها را گشت، پیدا نکرد. دست به دامنم شد. گفت: مادر، کارت من کجاست؟
گفتم: نمی دانم.
اشک در چشم هایم پیچید.
گفتم: مادر اگر شهید شدی، تکلیف من چیه؟
گفت: مادر هرچی قسمت باشه، راضی باش به رضای خدا.
دست گذاشت روی سینه اش، جلو ام خم شد و گفت: چشم، نمی روم، اما جواب حضرت فاطمه(س) با خودت.
من به اسم حضرت فاطمه(س) خیلی حساس هستم. اسم ایشان را که آورد. گفتم: برو پسرم!
کارت را گرفت و با عجله رفت.
🌸 علی هم بدن قویی داشت، هم هوش زیاد. در اولین مأموریتش به نیروهای شناسایی پیوسته بود.
به آخر مأموریت سه ماهه نزدیک می شدیم و منتظر برگشتش بودم. هیچ خبری از علی نداشتم. دلم شور می زد. شب متوسل شدم به امام زمان(عج). خوابم که برد، علی آمد. گفت: مادر ما پنج نفر بودیم، برای شناسایی رفته بودیم. ساعت 5 صبح برگشتیم، داشتیم وضو می گرفتیم که خمپاره 120 خورد کنار ما و همه زخمی و شهید شدیم.
از خواب پریدم. کل خوابم سه دقیقه بیشتر طول نکشیده بود. همان صبح خبر شهادتش را آوردند. بعد ها یکی از آن پنج نفر که زنده مانده و پاشنه پایش در همان جریان رفته بود، آمد عین همین خواب را برایم تعریف کرد.
🌸🌷🌸
#شهید علی دهخدا
#شهدای فارس
👇
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75