🌷🕊🍃
امروز میخواهم
به تـو اقتدا کنـم ...
تو با سلاحت به پیش برو
من با دلم پُشتِ سرت خواهم آمد
امروز تو فرماندهام باش
امروز به اندازهی تو
بزرگ خواهم شد ...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻رهبر انقلاب اسلامی:
بسیج نگاه میکند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن می ایستد.
🇮🇷 پنجم آذرماه، سالروز تشکیل بسیج مستضعفان گرامی باد.
#بسیج
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#استفتا
🔸 ایام عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها
⁉️ چه روزهایی مناسب است به عنوان ایام فاطمیه (سلام الله علیها) رعایت شود؟
✅ مناسب است علاوه بر روز شهادت (۱۳ جمادی الاول و ۳ جمادی الثانی) چند روز از ایام متصل به آن را به حسب عرف منطقه به عنوان ایام حزن و عزای صدیقه کبری (سلام الله علیها) مراعات کنند.
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_بیست_هشتم
خیلی زود حرکت آنها به ستون یک آغاز شد .از ورودی یک کانال داخل شدیم. کانال متعلق به عراقیها بود .فرماندهان در تشریح عملیات گفته بودند که باید هشت کیلومتر در این کانال پیاده روی کنیم تا به هدف برسیم.
کانال شب گذشته توسط گردانهای غواص به تصرف درآمده بود .عرض کانال حدود یک متر بود و ارتفاع آن با احتساب لبه ی خاکریز به بیش از سه متر میرسید به طوری که به هیچ وجه در دید دشمن قرار نمیگرفتیم .الحق عراقیها از امکانات پدافندی خوبی برخوردار بودند .اگر
آن امکانات در اختیار ایرانیها بود یقین هیچ نیرویی توان تصرف آن را نداشت.
مسافت کمی را در کانال پیش رفتیم شدت آتش دشمن بیشتر شد. گاهی خمپاره ها مستقیم به کانال برخورد میکرد و تلفات میگرفت. در جایی که مسافتی از کانال سرپوشیده بود؛ با انفجار خمپاره الواری آتش گرفته بود یک جسد عراقی زیر الوار افتاده بود و آتش روی بدنش میریخت و بوی کباب بلند میشد.
بچه ها جسد عراقی را از آنجا دور کردند .مقداری جلوتر رفتیم حرکت به کندی صورت میگرفت. گاهی برای این که مجروحان به عقب انتقال بدهند ناچار بودیم به دیوار کانال بچسبیم تا برانکاردهای حمل مجروح به راحتی عبور کنند گاهی مجروحانی را میدیدیم که پای پیاده و لنگان لنگان به عقب باز میگردند .آنها مربوط به گروهانهایی بودند که جلوتر از ما درگیر بودند یکی از زخمیها تیر به ماهیچه پایش خورده بود با اسلحه ی خود عصا میزد و به سختی راه میرفت آن قدر خون از بدنش رفته بود که نای حرف زدن نداشت. بچه ها میخواستند دلداریش بدهند اما او پیش دستی کرد و گفت:
- بچه ها فکر نکنید که زخمی شدن خیلی سخته بی شرفها تیرشان هم که به آدم
می خورد درد ندارد.
در آن لحظه من مات و مبهوت نگاهش میکردم .
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سربند یازهرا
🏴میدونید فاطمیه رو کیا تو کشور رونق دادن⁉️
🖤۲۰۰هزار شهید، شهید شده در ایام فاطمیه جنگ😭
🎤 حجت الاسلام پناهیان
💔حالا می فهمم چرا دعوا سر سربند یا فاطمه بود😭
#فاطمیه
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرضا سجادیان⭐️
🌹بارزترین ویژگی سید رضا مهربانیاش بود که در گفتار و رفتارش نمود داشت. یک روز به منزل یکی از آشنایان رفتیم. برای پذیرایی شربت آورد. از شکل و شمایلش معلوم بود، مزه خوبی ندارد. ما چند نفر یک جرعه خوردیم، دیگر نتوانستیم بخوریم و زمین گذاشتیم؛ اما سید رضا تا آخر شربتش را خورد. میزبان گفت: آقا رضا باز هم بیاورم!
سید رضا گفت: حتماً.
یک لیوان پر دیگر برایش شربت آورد. باز سید رضا تا آخر شربت را خورد. وقتی بیرون آمدیم، گفتم: رضا مگر این شربت خوشمزه بود؟
- نه!
- پس چرا تا ته خوردی، آن هم دو بار!
- این بنده خدا تنها پذیرایی که داشت، همین شربت بود، اگر من هم نمیخوردم، دلش میشکست!
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#ما_منتظر_منتقم_فـاطـمـــه_هستیم
آن فـرقـه کـه تـیـشــه بـه نـخـل فــــدک زدنـد
بـر قـلــــب پـاک خـتــم رســولان نـمــک زدنـد
مــهــــدیۜ بـیـا ز قـاتـل مــــادر ســوال کــن
زهرا چه کرده بود که او را کتک زدند؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💔
#ایام_فاطمیه🥀 مادر سادات #سیدة_نساء_العالمین🥀 تسلیت 🏴
#هییت_شهداےگمنام_شیــراز
🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این خوی وحشیگری صهیونیستها!
این حقیقت دشمن است...
این خوی وحشیگری که هیچ گاه عوض نشده است و تغییر نکرده است...
این حقیقت، جوهره و ماهیت این رژیم است،
توحش، برتریجویی، استکبار، خونریزی
و در عمق تاریخ، کشتن پیامبران
و هیچ چیز تغییر نکرده است!
#غزه
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
🌱🌷🍃🌷🌱🌷
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃
فاطمیه یعنی؛
پای #ولایت بمانیم تا #شهادت
همچون حضرت مادر فاطمه زهرا سلامالله علیها....💔🥀
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#سیره_شهدا
📌نزدیک یک هفته بود که #سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به #فاطمه و #ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...
📌یه شب رفتیم توی خانه هایی که #خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ #دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث #پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون #پتو و ملحفه توی #سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...
📌شبها #نماز_شب می خوند. اولین نفر بود که بلند میشد #اذان می گفت و نماز جماعت برگزار می کرد. استاد قرانمون بود. شبها می یومد و می گفت بیایم سوره #ذاریات بخونیم...
#مدافع_حرم شهید علیرضا قلی پور
#سالروز_شهادت
#شهدای_فارس
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_بیست_نهم
می دانست که برای ادامه عملیات میرویم و حقا که حرفهایش امید بخش و تقویت کننده بود.
مسیر دادیم را ادامه دادیم ، در یک آن در نزدیکی ما انفجار مهیبی رخ داد. گلوله مستقیم وسط کانال منفجر
شد. تعدادی مجروح و چند نفری شهید شدند. از جمله هادی طبیبی که با همین انفجار به شهادت رسید. با صدای موج انفجار محکم به زمین خوردم. زبیر هم پشت سرم نقش
بر زمین شد.
وقتی بلند شدیم متوجه شدم که کلاه آهنی ام گم شده. به زبیر گفتم:
_کلاهم گم شده.
گفت:
- اسلحه ی من هم نیست؟
گفتم:
- آن اسلحه مال تو نیست؟
گفت:
_نه اسلحه من خشاب چهل تیری داشت.
در هر حال پیدا کردن اسلحه و کلاه آهنی از هر کاری ساده تر بود به سراغ یک کلاه عراقی رفتیم کلاه سبز کائوچویی بود وقتی آن را برداشتم تا سر بگذارم، متوجه شدم پر از خون است آن را دور انداختم و کلاه دیگری پیدا کردم و سر گذاشتم. در توقف کوتاهی که داشتیم متوجه شدم قلی محمودی از گروهان سوم از نیروهای دسته عقب افتاده آنی او را دیدم که با وسواس و عجله از پله های سنگری که در آن به کانال باز می شد بالا می آید. پرسیدم:چی شده؟
- رفتم داخل این سنگر ببینم چه خبر است؟ داخل سنگر تاریک بود یک دفعه حواسم نبود پا روی یک جسد عراقی گذاشتم .صدایی از آن خارج شد ،خیلی بدم آمد.
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*