فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹بینید....
+ بابا! فقط مواظب باشیا!
- که چی؟
+ که.....
#روز_دختر مبارک🌸
#شهید جاویدالاثر سید مصطفی صادقی
🌷🌹🌷🌹
یاد همه دخترای شهدایی که به خاطر امنیت ما یتیم شدند....😭
🌹🌹🌹
یادمان باشد این روزها نگاه شهدا به حضور و انتخاب آگاهانه ما در پای صندوق های رای هست ....
🍃🌷🍃🌷
#ڪانال_شهدا
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود
#روایت_عشــق🌹
در کربلاے۴ ، ترکشـی به شانه اش نشـست.
او را به بیمارستانی در قم منتقل کردند، چند روز بعد هم به شیراز منتقل شد. زخمـش عمیق بود و باید استراحت می کرد.
اما تا شنیـد عملـیاتے جدیـد در پیش است آمـاده شـد ڪه به جبهــه برگردد.هیچ وقت بدون اجازه من و پدرش نمی رفت.
گفت: مادر، خواب #حضرت_معـصومه (س)را دیدم، به من مژده داد این بار به آرزویـت می رسی و پیش ما میآیـی!
وقتی التـماس های او را دیدم.
گفـتم :عزیـزم باشه، برو!
توی کوچه چرخید و باز نگاهم کرد، باز خواب حضرت معصومه (س)را یادآوری کرد و برای آخرین بار هم خداحافظی کرد!
کربلاے ۵، حسینے شد ...
#شهیـد فرهاد (مجتبی )اجرایی
#شهداےفارس
🍃🌹🍃🌹
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌷زمستان سردی بود. گردان حضرت ابوالفضل(ع) در خط پدافندی آبادان مستقر بود. با یکی از
دوستان در محل استراحت بودیم.
صبح که بیدار شدم، چشمم به گوشه اتاق افتاد. یک نفر یک پتو را پهن کرده و بقیه پتو را روی خودش کشیده و به خواب رفته بود. از سرمای زیاد، زیر همان پتو در خودش جمع شده بود. به دوستم گفتم: بگیری زیر همین پتو بپیچی کتکش بزنی!
پتو کنار رفت. آقا منصور بود، فرمانده گردان. گفت: می خواهی من را بزنی؟
خجالت کشیدم. به گوشه اتاق که چندین پتو روی هم گذاشته شده بود اشاره کردم و گفتم: آخه این همه پتو، چرا در این سرما اینجور خوابیدید!
خندید و گفت: برادر، من اگه جای گرم و نرم بخوابم، چه طور می تونم حال بسیجی که به دستور من الان توی این سرما، توی سنگر کمین جلو دشمن نشسته را بفهمم!
راوی: صدرالله کشاورز
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
❣شهید ابراهیم هادی
🍃🌷🍃به فکر مثل شهدا مردن نباش ...
🍃🌷🍃به فکر ...
🍃🌷🍃مثل شهدا زندگی کردن باش ... ❤️
#شهیدابراهیم_هادی
#شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
📎نگاهشان به انتخاب ماست
دستشان بسته شد ،
تا امروز دستمان در انتخاب باز باشد
دِین بزرگی به گردن داریم ،
شهدا را میگویم ...🥀🥀🕊️🥀🥀
🥀قواص شهید🕊️منصور مهدوی نیاکی
#صبحتون_شهدایی
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷@golzarshohadashiraz
🔰مثل شهیدان
✅شهید رجایی که یک رئیس جمهور مکتبی است. آن زمان شعارهای اسلامی و انقلابی، خدامحوری، خداباوری و خدابینی را مدنظر قرار داده بود.
ایشان با شعاری قریب به این مضمون که: *«من و کابینه آیندهام نیامدهایم که شاه گونه باشیم. شام خوردن، رفتار و گفتار ما باید خدا گونه باشد.»* وارد این عرصه شده بود.
ایشان همهچیز را خدا میدانست و سعی داشت همه افعالش را به خدا متصل کند. مردم باید با این نگاه به انتخاب دست بزنند.
#شهید_محمدعلی_رجایی🌷
#مشارکت_حداکثری
#به_نیابت_از_شهدا_رای_میدهیم
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت*
* #شهید_جلال_کوشا*
* #نویسنده_فاطمه_ملاحت(کوشا)*
* #قسمت_سی_و_ششم*
✅ به روایت کاظم حقیقت
صبح همراه جلال و رسول از اهواز برمیگشتیم پادگان امیدیه.
جلال سرش را تیغ زده بود. ساعتی بعد رسیدیم . تویوتا را کنار در پارک کردیم و آمدیم توی سالن .
در اتاق ادوات باز بود . ولی خبری از حاج میرزا نبود . جلال سرکی توی اتاق کشید و پاورچین پاورچین رفت داخل . جلوی در کشیک می دادم . نمیدانستم دنبال چه می گردد . سرش را می برد نزدیک صندوقها و آنها را بو می کرد . یک مرتبه نگاهش روی یکی از صندوقها ثابت ماند . خندید آن را بلند کرد و آورد اتاق خودمان .
کنجکاو شده بودم که توش چیه ؟! صندوق را که باز کردیم چشم من افتاد به حلب های خرمای رنگینک. ...
خیلی رنگینک دوست داشتم .جلال وقتی از جهرم می آمد اولین چیزی که می گذاشت جلوی بچه ها ، ظرف رنگین کیا صندوق میوه بود .
جلال سر می زد توی اتاقهای دیگر .
_بچه ها بیاین مادرم از جهرم برام رنگینک داده .. آتیش زده به مالش !!
خلاصه همه را جمع کرد توی اتاق و آنها را تشویق میکرد که بخورید . با جلال نوبتی کشیک می دادیم .
_آهای جلال بیا نوبت تو هست!
بیچاره حاج میرزا در به در دنبال صندوق میگشت . خودش حدس می زد که کار جلال باشد . یک مرتبه هم در اتاق ما را زد . بچه ها ساکت شده بودند . فکر کرد کسی توی اتاق نیست و رفت . در اتاق که بسته بودیم بچه ها آهسته از پنجره می آمدند بالا رنگینک می خوردند و صدای دهانشان به هوا می رفت .
از خوردن رنگینک سیر شدیم ، مانده بودیم با بقیه رنگینک ها چه کار کنیم . فکری به ذهنم رسید گفتم : صندوق را میبریم انبار تدارکات مبارز !
چهار چشمی حواسمان به حاج میرزا بود که هنوز توی سالن پرسه میزد . من و رسول از پنجره پریدیم پایین و آهسته رفتیم طرف ماشین .
استارت را که زدیم جلال با دو صندوق را آورد و گذاشت عقب ماشین . شیشه ها را بالا کشیده و توی حرکت بودیم یکباره حاج میرزا از آخر سالن ما را دید !
میدوید طرفمان و داد میزد : من میدونستم کار ، کار این کله کچله !
بچه ها دست گذاشته بودند روی دلشان حالا نخند کی بخند!
ادامه_دارد ...
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در ایتا
@shohadaye_shiraz
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
. ساعاتی از شروع عملیات می گذشت، خورشید گویی در گرماگرم آن همه جنوب، تنها داغستان شروه هایش را نثار زمین کرده بود. از آسمان و زمین آتش می بارید و بچه ها در طول مسیر عطش قمقمه هایشان را جرعه جرعه سر می کشیدند سید حال و هوای دیگری داشت و چشمان خسته و بی فروغش را به دور دستها دوخته و پا به پای نیروهای خود به پیش می رفت. لبهای خشکیده و تبدار خود را در طاقت سوز عطش، پشت لبخندهایی مهربان پنهان ساخته و با تکرار نام مقدس آقا ابا عبدالله(ع) به بچه ها روحیه می داد.
فردای عملیات، گرمای هوا به اوج خود رسیده و قمقمه ها از تشنگی در سایة فانسقه ها خزیده بودند. خوب که گوش می دادی صدای تلاطم آب را از قمقمة سیّد می شنیدی؛ از تمام هفت دریا گویی تنها در مشک خالی او ته جرعه ای آب مانده بود. او همان مقدار اندک را برای بچه ها گذاشته بود و در صبوری آن همه نیاز، عطش آنها ار اگر چه با لب تر کردنی فرو می نشاند .
...و آن روز شاید به شکرانة همین دستهای بارانی، ملایک آسمان کام عطشناک او را با جرعه ای از زلال سرخ شهادت فرو نشاندند و سیّد با لبانی تشنه به خیل عاشوراییان هشت سال دفاع مقدس پیوست...
#ﺷﻬﻴﺪﺗﺸﻨﻪ_ﻟﺐ
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﺪﺗﻘﻲ_ﻣﻮﺳﻮﻱ
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
#ﺳﺎﻟﮕﺮﺩﺷﻬﺎﺩﺕ🌹
🌷🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
💫کلامی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫
🌾ای عزیز ملاک در مقطع کنونی انجام وظیفه است و فردا هم هر چه پیش آید خوش آید. ملاک زندگی انسان های شیعه علی همین زندگی مبارزه ای است. شناخت حق و مبارزه و جهاد در راه حاکمیت حق.
... ملاک انجام وظیفه است و این راهی بس سخت و مشکل است و لیکن ارزش دارد. قدم گذاشتن به وادی تربیت خود و جامعه و طی طریق بسوی خالق متعال کمر شکن است و در این راه باید از همت ائمه اطهار و اولیاء و پیامبران و شهدا مدد بجوئیم و به آنها اقتدا کنیم .
زیارت مداوم امامزاده ها و سید علاء الدین حسین و شاهچراغ و سید میر محمد و فراموش نگردد. دوستدار تو خادم صادق.
همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🛑 #گــزارش 🛑
#کمک_مومنانه
#طرح_قربانی_اشتراکی
♦️ذبح قربانی روز اول ذی القعده و روز ولادت حضرت معصومه س🎊🎊🎊
🔹جهت سلامتی و ظهور امام عصر عج🔹
#ﺑﻪ_ﻧﻴﺎﺑﺖ_اﻣﺎﻡﺯﻣﺎﻥﻋﺞ و ﺷﻬﺪا
➖🔻➖🔻➖
ﺑﻪ ﺣﻤﺪاﻟﻠﻪ و ﺑﺎ ﻋﻨـﺎﻳﺖ صاحب الزمان عج , رسم ماهانه ﺗﻌﺪاﺩ ۳ ﺭاﺱ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺫﺑﺢ و توسط خادمین شهدا در مناطق فقیرنشین جنوبی شیراز در ﺑﻴﻦ ۱۱۰ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨــﺪ ، در روز ۲۳ خرداد ماه ،توزیع گردید
انشاءالله خداوند این امر خیر ، سبب سلامتی و ظهور منجی موعود امامـ زمان عج و رفع بلا و مصیبت و بیماری از همه عالم شود و این انتخابات را با حضور حداکثری و انتخاب اصلح سبب خیر برای مردم ایران قرار دهد
شادے روح امام و شهدا و اموات بانیان خیر #صلوات
🌷▫️🌷▫️
#ﻫﻴﻴﺖﺷﻬــﺪاےﮔﻤﻨﺎﻡ_ﺷﻴــﺮاﺯ
#مرکز_نیکوکاری_شهدای_گمنام شیراز
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
👈 هم رأی دادند ، هم خون دادند ، تا ذره ای دل ما نلرزد ‼️
الان هم از بالا نظاره گر ما هستند
از ما چه میخواهند ⁉️🤔
✅ نخواهیم گذاشت پرچم شهدا به زمین بیوفتد ، ما هم مدافع وطن و انقلاب هستیم ✌️🇮🇷✌️🇮🇷
#صبحتون_شهدایی
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🔰مثل شهیدان
از شهدای غواص دست بستهای بود که در سال 1394 تفحص شدند
برای گرم کردن تنور انتخابات و کمک به انتخاب درست از سوی مردم، بهطور خودجوش وارد صحنه میشد و یک بلندگو روی ماشین شخصیاش نصب میکرد و روستا به روستا میرفت و مردم را به #شرکت_در_انتخابات و انتخاب گزینهای که فکر میکرده #اصلح است دعوت میکرد.
طلبه شهید محمد شیخ شعاعی🌷
شهدای کرمان
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb