🌹 ﺑﻌﺪاﺯاﻳﻨﻜﻪ خبر شهادت دوست و هم کلاسش"عبدالکریم رنجبر" را شنید، به شدت بی تاب شد.ﻫﺮﺟﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺭاﻫﻲ ﺟﺒﻬﻪ ﺷﺪ.
پا بند جبهه شده بود، کمتر به مرخصی می آمد و بیشتر مواقع مجروح و زخمی بود. یک بار در منطقه هور العظیم به شدت از ناحیه فک و چشم مجروح شده بود. به حدی که فکش شکسته و ﺟﻨﺒﺶ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ. ﺑﻌﺪ اﺯ ﻣﺪاﻭا ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ, وقتی با آن حال به مرخصی آمد، پدر و مادر شاکی شدند که چرا خبر نداده است به ملاقاتش بروند، گفت: چیز مهمی نبود که شما را خبر کنند!
می خواست با همان وضعیت به جبهه برگردد، پزشکان و خانواده مانعش شدند.
گفت: دولت از پول بیت المال برای من خرج کرده و مرا درمان کرده است، من مدیون بیت المال هستم و باید به جبهه برگردم.
بار بعد، پایش روی مین رفته، بخشی از استخوان پاشنه اش کنده شده و پایش هم شکسته بود. این بار هم خیلی نماند و عصا به دست به جبهه برگشت تا در عملیات کربلای 4 شرکت کند. یکی از دوستانش می گفت به خاطر وضعیت پایش نمی توانست با لباس غواصی به منطقه برود، به زور سوار یکی از قایق ها شد و همراه رزمندگان به خط رفت، رفت و شهید شد و مفقود شد و برنگشت!
ﺷﻬﻴﺪ اﻳﻮﺏ ﺟﻤﺸﻴﺪﻱ ﻧﺸﺎﻥ ﺩاﺩ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﺩﻓﺎﻉ اﺯ اﺳﻼﻡ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺑﺎﻳﺪﻛﻮﺷﻴﺪ ...
💐🌷💐
#شهیدایوب_جمشیدی
#شهدایﻓﺎﺭﺱ
🌷🌹🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰بدنش واقعاً از ترکش و تیر انباشته بود.
گاه می شد مادر و خواهر به او می گفتند: «تو دیگر وظیفه خود را انجام داده ای، دیگر جبهه نرو!»
- «این حرف شما مثل این است که بگوئید تا امروز نماز می خوانده ای، وظیفه ات را انجام داده ای ، از امروز دیگر نخوان. جبهه رفتن برای من مثل نماز تکلیف است. چون من توان رفتن به جبهه را دارم و رفتن به جبهه نیز واجب کفایی است، پس مرا از رفتن به جبهه و وظیفه ام منع نکنید!»
🔰حتی وقتی در کربلای5 چشم هایش شیمیایی شده و ترکشی به رانش خورده بود، عصا زیر بغل به جبهه بازگشت.
🔰در کربلای 8، گلوله مستقیم کالیبر سر و دستش را کامل برده بود. جای سالمی نداشت که بخواهیم غسل و کفنش کنیم. با همان لباس بسیجی خونین به خاک سپردیمش.
برشی از کتاب بی نام و نشان
http://ketabefars.ir/product-34
#شهید نعمت الله رعیت پیشه
#شهدایﻓﺎﺭﺱ
سمت: معاون تعاون لشکر 19 فجر
🏴🌹🏴🌹🏴
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید