🌷 در خط زبیدات، توی سنگر نشسته بودیم. مرتضی گفت: من می خواهم برم مشهد.
خداحافظی کرد و به مقرتاکتیکی رفت.
روز بعد دیدم مرتضی کنار در سنگر ایستاده است. گفتم تو مگه دیروز نمی خواستی بری مشهد؟
گفت: چرا دیروز، دیروز بود و امروز امروز. تا اندیمشک رفتم، اما انگار توی دلم چیزی شد و برگشتم.
چند ساعت بعد شهید شد!
بعد شهادتش عکسش را کنار عکس شهدای دیگر اطلاعات زدیم تو واحد.
یکی از عالمان و عارفان شهر شیراز را به واحد دعوت کرده بودیم. قبل از اینکه بنشیند، ایستاده تمثال شهدا را نگاه معنا داری کرد و رو به عکس مرتضی کرد و گفت: این نوجوان قبل از شهادت به عین الیقین رسیده و جایگاهش را در آن دنیا دیده بود!
این درحالی بود که اصلا مرتضی را نمی شناخت. کمی راجع به حالات و مناجات های مرتضی گفتیم. شروع به گریه کرد و گفت: تا زنده اید به شهدا متوسل شوید، خاصه به این شهید که همتون را شفاعت می کند!
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#شهیدمرتضی_اقلیدی_نژاد
#شهدای_فارس
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75