eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
حسين بن على (ع) فرمود: من كشته اشكم. هيچ مؤمنى مرا ياد نمی كند مگر آن كه به خاطر مصيبتهايم گريه می كند. (منبع :بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۷۹) 🗓۴روز تا آغاز ماه محرم الحرام باقیست. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
امام صادق علیه السلام فرمودند: جد ما حسین علیه السلام هنگامی که به گریه کنندگان خود نگاه می کند برای آنان استغفار می کند و از جد و پدر و مادر و برادر خویش می خواهد که آنها هم برای گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزای او استغفار کنند . (منبع: کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب) 🗓 ۳ روز تا آغاز ماه محرم الحرام باقیست. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمت های بهشتی مژده داده می شود . ( منبع: بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳) 🗓 ۲ روز تا آغاز ماه محرم الحرام باقیست. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
امام رضا علیه السلام فرمودند: هرگاه ماه محرم فرا میرسید، پدرم موسی بن جعفر دیگر خندان دیده نمیشد و غم و افسردگی براو غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که میشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود . (منبع: امالی صدوق، ص ۱۱۱) 🗓 ۱ روز تا آغاز ماه محرم الحرام باقیست. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
وقتی #عقل عاشق❤، شود عشق #عاقل میشود!!! آنگاه #شهید میشوی🌷 #شهید_مصطفی_چمران #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍀شهيد به قلبت نگاه ميكند اگر جايی برايش گذاشته باشی مي آيد مي ماند لانه ميكند تا #شهيدت كند .... 🌷و مَنْ عَشْقْتَهُ قَتلَتَهُ🌷 💖🍃 #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهید #گمنام نیست ما پیدایمان نیست...!!! . پنج شنبه ها به خودمان سر بزنیم!!! . #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❤ *هر کس در شب جمعه را یاد کند.* *شهدا هم او را نزد ابا عبدالله یاد میکنند!!* را یاد کنید ولو با یک ذکر صلوات ☘🌷☘🌷☘  http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*خدايا مرا ببخش!* به خاطر همه لحظه هايي که به ياد تو نبوده ام!🌹 به خاطر همه سجده هايي که زود سر از مهر برداشتم .🌹 به خاطر همه درهايي که کوبيده ام و خانه تو نبوده اند .🌹 به خاطر همه حاجاتي که از غير تو خواسته ام .🌹 #شبتون—شهدایے #کانال_شهدای_غریب_شیراز 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای بازگشایی کربلا به ما رسید آقا مهدی!👆👆 خیلی ها روی مین و سیم خاردار  خوابیدن تا راه باز بشه..😥 زیارت اربعین رو مدیون خون‌ شهدا هستیم 😔 ⭐شادے روح شہدا صلوات⭐ #شبتون_شهدایے #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75   #رسانه_معرفے_شهدا_باشید ──┅═ঊঈ🍃🌹🍃ঊঈ═┅──
༻﷽༺ #صلےالله_علیڪ_یاسیدالشهدا🌷 بال وپرم بہ شوق حرم بازمےشود یعنے دوباره لحظہ اعجازمےشود روبہ ضریح حضرٺ آقاے ڪربلا بایڪ سلام صبح من آغازمےشود #بہ_نیابت_از_شهدا #السلام_شاه_ڪربلا❤️ #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75   #رسانه_معرفے_شهدا_باشید ──┅═ঊঈ🍃🌹🍃ঊঈ═┅──
وقتی گلزار شهدا میرفتیم ، دقایقی از او جدا می شدم تا با عموی شهیدش تنها صحبت کند. از او می پرسیدم که با عمو چه می گویی؟ می گفت: « این رازی است بین خودم و عمو که در آینده خواهی فهمید…». عشق شهادت در سر داشت. حسرت این را داشت که چرا در زمان جنگ نبوده تا خودش را فدا کند.آنقدر پای قبور شهدا نشست که بالاخره شهید شد❤❤ #شهید_محمدکاظم_توفیقی #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75   #رسانه_معرفے_شهدا_باشید ──┅═ঊঈ🍃🌹🍃ঊঈ═┅──
❤️اواخر پاییز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ اماده می شدیم. سراغ محمدعلی را گرفتم. گفتند گردان اسلامی نسب است. رفتم انجا, به تپه ای اشاره کردند. گفتند هر روز تنها می رود انجا. رفتم سراغش. دیگر ان شلوغی و شیطنت همیشگی را نداشت. ارام شده بود. تنها لبخند زیبا و ملیحی بر صورت داشت😊.چهره ای با وقار داشت, انگار نه انگار که یک نوجوان ۱۶ ساله است! اصلا از بعد از شهادت شهید جعفر رنجبران که هم مباحثه اش بود, رفتارش عوض شده بود. گفت خواب جعفر را دیدم, می خواست من را با خود ببرد. مطمینم عملیات بعد, جعفر من را می برد. چیزی برای خوردن به او تعارف کردم. نگرفت. گفت روزه ام! گفتم روزه, اینجا؟ با همان لبخند زیبا گفت:شش روز, روزه نذر کردم که در این عملیات شهید شوم! چند روز بعد در کربلای ۴ به جعفر دست داد! 🌹 محمد علی سبحانی 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به یاد سردار شهید محمد غیبی🌹 #کانال_شهدای_غریب_شیراز http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
از 16 سالگــے وارد بســیج شـــد و 4 بار به جبــهه اعـــزام شد.✅ بار آخـــرے که قـــرار بود اعـــزام شود از ایشان خواستیم که نرود.....😔 محکم گـــفت: "مــن با عهـــد بستـــم. اگر نروم جــلوے بچه های شـــهدا شرمـــنده میشم...😔 مـــن که مــجردم . اما آنــها با داشتن زن و فرزنـــد، این راه را رفـــته اند و از جانـــشان دریغ نکــردند. او رفت و دیگر هرگز طنین صدایش در خانه نپیـــچید.... 🌷🌷🌷 🌹راوی خواهر شــهید 💓شهید مفقودالاثر عبدالقادر تابع بردبار 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
....😭 🌷🌷🌷 از مادر شهید ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: هنوز هم بعد از این همه سال به یادش می افتید؟ چشمان منتظرش را به قابی که در دست داﺷﺖ ﺩﻭﺧﺖ ... با گوشه روسری غبار احتمالی را از روی عکس پاک ﻛﺮﺩ ... اشک توی چشمانش موج می‌زد...😓 و زمزمه میﻛﺮﺩ... 💔بچه ام خیلی خوب بود... همه اش با خودم میگم، معلوم نیست بچه ام روی کدوم زمین افتاده؟! کجا جون داده؟ الان کجاست! ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﭼﺸﻢ اﻧﺘﻆﺎﺭﺷﻢ .... 🌹 عبدالقادر تابع بردبار🌹 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
✍ﻣﺎﺩﺭاﻧﻪ: 🔅💞💓 عبدالکریم اومد گفت: +مامان میشه برام دعا کنی🙏 -گفتم چه دعایی؟ +دعا کن برم زیارت... -چه اشکالی داره مامان ان شاءالله بری حرم امام رضا(ع)،امام حسین(ع) +نه مامان حرم حضرت زینب(س). زیارت امام حسین(ع)و امام رضا(ع)همه میرن. حضرت زینب(س) واقعا مظلومه💔 🔸 ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻢ ﺭاﻫﻲ ﺳﻔﺮ ﻋﺸﻖ ﺷﺪ وخود را فدایی حضرت زینب(س) کرد🌹 ﻋﺒﺪاﻟﻜﺮﻳﻢ ﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭ ﻭﻻﺩﺕ 💐🎉🎊 🌹🌷🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷 🔰اواخر پاییــز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ اماده می شدیم. سـراغ محمدعلے را گرفتــم. گفتنــد :گردان اسلامے نسب است. رفتـم آنجــا, به تـپہ اے اشــاره ڪردند. گفـتند: هـر روز تـنها مےرود آنـجا. رفــتم سراغش... دیگر آن شلوغے و شیطنـت همیشگے را نداشــت. آرام شــده بود. تنها لبخـند زیبا و ملیحے بر صــورت داشــت😊. چهــره اے با وقــار داشــت... انگار نه انگار که یڪ نوجوان ۱۶ ساله است! گفت:خـواب جعفر(دوسـت شهیدش) را دیـدم, مے خواسـت مـن را با خــود ببــرد. مطمینــم عملیات بعد, جعفر من را مےبرد. چیزے برای خـوردن به او تعـارف ڪردم.... نگرفت...گفــت روزه ام! گفتم روزه, اینجــا؟ با همان لبخند زیـبا گفت:شش روز, روزه نـذر کردم ڪه در این عمــلیات شهــید شــوم! چند روز بعــد در ڪربلاے۴ به جعــفر دســت داد! طلبه محمد علے سبحانے 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷در بازار رضا دنبال کفن بود کفن را که خرید. باز کرد گفت اقا این که کوچیکه! فروشنده نگاهی به قامت رشید رضا کرد و گفت:ان شالله پیر می شی, چروکیده می شی, کوچیک می شی اندازت میشه! رضا خندید و گفت اقا من کفن برای جوونیم می خوام! روز بعد کفن را برد حرم. وقتی برگشت شوخی و جدی گفت کفنم متبرک شد بت دست اقام امام رضا(ع) وصیت کرد مرا با این کفن بپوشید تا نشانی از غلامی من باشد نسبد به ثامن الحجج... 🌷اعزام اخرش بود. گفت بابا من این بار از امام رضا اجازه گرفتم! گفتم اجازه چی؟ سرش را پایین انداخت. گفتم اجازه برای شهادت؟ گفت:اره! گفتم وقتی اقا اجازه داده و برات شهادت, من چی کارم مانعت شوم، برو به سلامت! 🌸هدیه به شهید رضا پورخسروانی صلوات,, 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
وقتی گلزار شهدا میرفتیم ، دقایقی از او جدا می شدم تا با عموی شهیدش تنها صحبت کند. از او می پرسیدم که با عمو چه می گویی؟ می گفت: « این رازی است بین خودم و عمو که در آینده خواهی فهمید…». عشق شهادت در سر داشت. حسرت این را داشت که چرا در زمان جنگ نبوده تا خودش را فدا کند.آنقدر پای قبور شهدا نشست که بالاخره شهید شد❤❤ 🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75   ──┅═ঊঈ🍃🌹🍃ঊঈ═┅──
🌷در بازار رضا دنبال کفن بود کفن را که خرید. باز کرد گفت اقا این که کوچیکه! فروشنده نگاهی به قامت رشید رضا کرد و گفت:ان شالله پیر می شی, چروکیده می شی, کوچیک می شی اندازت میشه! رضا خندید و گفت اقا من کفن برای جوونیم می خوام! روز بعد کفن را برد حرم. وقتی برگشت شوخی و جدی گفت کفنم متبرک شد بت دست اقام امام رضا(ع) وصیت کرد مرا با این کفن بپوشید تا نشانی از غلامی من باشد نسبد به ثامن الحجج... 🌷اعزام اخرش بود. گفت بابا من این بار از امام رضا اجازه گرفتم! گفتم اجازه چی؟ سرش را پایین انداخت. گفتم اجازه برای شهادت؟ گفت:اره! گفتم وقتی اقا اجازه داده و برات شهادت, من چی کارم مانعت شوم، برو به سلامت! 🌸هدیه به شهید رضا پورخسروانی صلوات,, 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
گرما بیداد می کرد. موتور سوار چفیه دورسر پیچیده و دنبال ما می آمد. یه کمپوت خنک به سمتش انداختم و گفتم: «برادر بخور خنک شی!» به مقر که رسیدیم، دیدم موتور سوار آمد به سمتم، کمپوت را دستم داد و گفت: «حمیدو این حق کی بود که به من دادی!» چفیه را که باز کرد، دیدم باقر، فرمانده گردان است. خندید و گفت: «وقتی به همه بچه ها رسید حق منو هم بدید!» 🥀🕊 سمت: فرمانده گردان حضرت زينب(س) شهادت: 22/11/1364 - منطقه فاو، عملیات والفجر 8 درایتا: http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یاد شهدازنده شود.اجر شهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان تا جوینده خدا نباشد او را نمیشناسد. و تا او را نشناسد دوست دار او نمیشود. و تا محبوب او نشود عاشق نمی شود و تا عاشق نباشد شهید نمیشود. https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
گرما بیداد می کرد. موتور سوار چفیه دورسر پیچیده و دنبال ما می آمد. یه کمپوت خنک به سمتش انداختم و گفتم: «برادر بخور خنک شی!» به مقر که رسیدیم، دیدم موتور سوار آمد به سمتم، کمپوت را دستم داد و گفت: «حمیدو این حق کی بود که به من دادی!» چفیه را که باز کرد، دیدم باقر، فرمانده گردان است. خندید و گفت: «وقتی به همه بچه ها رسید حق منو هم بدید!» 🥀🕊 سمت: فرمانده گردان حضرت زينب(س) شهادت: 22/11/1364 - منطقه فاو، عملیات والفجر 8 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یاد شهدازنده شود.اجر شهادت ببرید
🌷در بازار رضا دنبال کفن بود کفن را که خرید. باز کرد گفت اقا این که کوچیکه! فروشنده نگاهی به قامت رشید رضا کرد و گفت:ان شالله پیر می شی, چروکیده می شی, کوچیک می شی اندازت میشه! رضا خندید و گفت اقا من کفن برای جوونیم می خوام! روز بعد کفن را برد حرم. وقتی برگشت شوخی و جدی گفت کفنم متبرک شد بت دست اقام امام رضا(ع) وصیت کرد مرا با این کفن بپوشید تا نشانی از غلامی من باشد نسبد به ثامن الحجج... 🌷اعزام اخرش بود. گفت بابا من این بار از امام رضا اجازه گرفتم! گفتم اجازه چی؟ سرش را پایین انداخت. گفتم اجازه برای شهادت؟ گفت:اره! گفتم وقتی اقا اجازه داده و برات شهادت, من چی کارم مانعت شوم، برو به سلامت! 🌸هدیه به شهید رضا پورخسروانی صلوات,, 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz عضوشوید⬆️⬆️