eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹یک خانم با دخترش به مسجد آمد، به سید رسول گفت: فلانی به دخترم متلک گفته و مزاحمش شده! کسی که می گفت یکی از قلدرهای محله شیشه گری بود. سید رسول تنها رفت و او را کشان کشان به مسجد آورد.آن مرد با قلدری گفت: تقصیر دختر این خانمه که ... هنوز حرفش تمام نشده بود که سید رسول محکم توی گوشش کشید. یک لحظه همه ساکت شدند. برای آن مردخیلی اُفت داشت از کسی با هیکل و جثه سید رسول سیلی بخورد، اما نمی دانم چه چیز در سید رسول دید که مثل موش به لرز افتاد و حتی دست بلند نکرد که جواب سیلی که خورده بود را بدهد. با صدایی که می لرزید گفت: اشکال از دخترها ... سید رسول حرفش را قطع کرد و با عصبانیت گفت: حقت هست همین جا، جلو مسجد شلاقت بزنم! مرد قلدر سرش را پائین انداخت و گفت: ببخشید! تا آن زن و دخترش رضایت ندادند سید رسول کوتاه نیامد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری سردار مهدوی از عملیات قدس ۳⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بابا؛ توی آسمونا دنبالت می‌گشتم» مرثیه سرایی حاج محمود کریمی برای شهادت حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
♥️ بودن عشق تو در سینہ از الزاماٺ اسٺ پاے تفسیر غمٺ عقل جهانے، ماٺ اسٺ اے خیال حرمٺ علٺ شاعر شدنم نام شش گوشہ‌ے تو منبع الهاماٺ اسٺ 💚 ♥️ 🌙کربلا می خواهم... 🏴🏴🏴 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 ▪️بر پا شده حسینیه گریه ها بیا بر روی چشم های تر از اشک ما بیا... ▪️شال عزای تو به عزایم نشانده است وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
.... 🏴یادشهدای حسینی ... 🌷حاج شير علي سلطانی خاطره اي را از حضورش با حاج خسرو بيان مي کند: شبي حاج خسرو نگهبان بودیم. سنگر مادرمحلي بود که مثل نقل و نبات خمپاره، روي سرمان ريخته مي شد. ترکش هااز بغل گوش ما رد مي شدند، اما چيزي از آنها نصيب ما نمي شد. حاج خسرو شروع کرد به خواند (س) در آن دل شب، هر دو تا توانستيم گريه کرديم.😭 همان شب با حاج خسرو با خدا عهد بستيم. گفتيم خدايا، ما به عهدمان وفا مي کنيم تو هم به عهدت وفا کن و ما را به آرزويمان برسان. آن شب سپري شد... وقتي براي نماز بيدار شديم، حاج خسرو گفت من ديشب خواب عجيبي ديدم، من هم خواب عجيبي ديده بودم، خواب هايي که نويد هايي بودبراي شهادت ما... 🍃🌷🍃🌷 حاج خسرو آزادی حاج شیر سلطانی (س) 🌱🍃🌷🍃🌷🌱 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت زهره غازی در حالی که خانه ی ما کاملاً محاصره بود، یکی از آجانها که سرکرده ی آنها به نظر می آمد جلو آمد و سرنیزه را گذاشت زیرگلوی شمس. - مگه نگفتم کسی حق بیرون رفتن نداره؟ میخوای بگی خیلی شجاعی؟ حالا کدوم گوری میری؟ _میرم دفتر بخرم _گم شو ولی حق نداری برگردی. همین طور که راه افتاد برود ,زد زیر دست فرمانده و با حالت غضبناک گفت : بر می گردم خوبم برمیگردم اینجا خونه ی ماست .باید برگردم. فرماندهی یگان ضربت راست گفت. واقعاً شمس شجاع بود در آن اوضاع و احوال که مردم زیادی به ویژه کسانی که سابقه ای در مبارزه و خرابکاری علیه رژیم شاه داشتند و پاسگاه اردکان گزارش آنها را داده بود به خانه ی ما پناه آورده بودند، این شمس بود که تک و تنها و در عین جوانی و کم سن و سالی آن هم از راه پنجره از خانه بیرون زد و صاف از جلو آجانها رد شد تا ببیند چه کاره اند. وقتی هم که برگشت بهش گفتم :چی شد ؟! گفت:هیچی،جرأت ندارند کاری بکنند اینها مترسکی بیشتر نیستند. پرسیدم :حالا واقعاً رفتی دفتر بخری؟ گفت: نه بابا رفتم باروت تهیه کنم برای شب. سپیدان و اردکان در آن سالها شهر کوچکی بود و حضور گروه ضربت در آن حساسیت دستگاه و خطرناک بودن موقعیت را میرساند و آنها هم یک راست آمده بودند سراغ خانه ما .روحانی بودن جدمان که از همکلاسیها و هم مباحثه ای پدر شهید سید عبدالحسین دستغیب بود، دلیل عمده ی این کار به حساب می آمد .از طرف دیگر مرحوم ،پدرم سابقه ی مبارزه ی سیاسی داشت و در کودتای ۲۸ مرداد و ماجرای دکتر محمد مصدق، تیرخورده بود و به نوعی جانباز انقلاب اسلامی محسوب میشد این بود که گروه ضربت به محض ورود به اردکان خانه ما را محاصره کرد معمول هم این بود که هر گاه حادثه ای واقعه ای یا موضوع مهمی پیش می آمد، مردم به خانه ی ما می آمدند و به نوعی مرکز تجمع به حساب میآمد . در حوادث انقلاب هم این گونه بود و تعداد قابل توجهی از مردم از همسایه ها و اقوام گرفته تا جوانان انقلابی و نیز کسانی که از تیر و تفنگ و آجان و این جور چیزها میترسیدند به خانه ی ما پناه میآوردند و اعتقاد داشتند خانه ی «آقا» که هم سید است و هم نواده امامزاده محل امن است و امنیه ها جرأت جسارت به آن را ندارند در حالی که منزل ما پر بود از عکس و نوار و کتاب . شاید هیچ کس در آن زمان عکس امام خمینی را نداشت؛ ولی پدر من عکس و رساله ی امام داشت. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
اسطوره و قهرمان ملی ایرانی ، امیر عباس دوران گرامی باد 🌹هدیه به شهید
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 روایت یک اسطوره شهید.... 🎙 :اگر ماجراى شهيد دوران را در كتاب‌ها خوانده بوديم يا امروز هر كس مى‌خواند، احتمال مى‌داد كه افسانه باشد... 🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دق کردن دختر شهید مدافع حرم از خبر نحوه شهادت پدر 😔 🏴 بمیرم برات رقیه جان.... 👆 ( س) ﺷﻬﺪاﻳﻴﻢ... 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا