eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🏴روح بلند و ملکوتی سردار مخلص و جانباز و یادگار شهدا ، سردار حاج محمد باقر به یاران شهیدش پیوست.... ◾️زائر الحسین( ع) پس از زیارت ارباب بی کفن ، دوری یاران شهیدش را برنتابید و دل مجروح خود را در سالروز رحلت پیامبر اعظم و امام مجتبی ع ، به وصال رساند.... 🏴این ضایعه را به همه رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس و خادمین و محبین شهدا تسلیت عرض می نماییم ... بی شک خاطرات حضور ایشان در مراسمات شهدا و دلگرمی های این عزیز در جمع خادمین شهدا از ذهن اعضای هیئت، پاک نخواهد..😔 ▪️◾️▪️◾️▪️◾️ https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🚨هر کس دارد هوس بسم الله ... 〽️ جذب خادم الشهید با تخصص عکاس📸 و فیلمبردار 🎥 حرفه ای 💪 در ♨️عزیزانی که تخصص و مهارت حرفه ای در بحث عکاسی و فیلمبرداری و همچنین تخصص های وابسته مانند تدوین و کلیپ سازی و... دارند و تمایل دارند به عنوان به صورت افتخاری فعالیت کنند ، لطفا در به شماره های زیر پیام دهید 👇👇 برادران : 09177021462 خواهران: 09369084096 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت تیمور مصطفی پور با آن که عارضه ،داشت با آن که نارسایی ریه داشت و البته از همگان پنهان داشته بود. هم این که باید گفت در بحث تخریب جزو افراد منحصر به فرد بود. آن هم نه برای مجموعه ی ما یا مثلاً شیراز و فارس بحث از اینها فراتر بود و او برای پشتیبانی کل سپاه یک پشتوانه به حساب میآمد و یک نیروی قابل اعتماد و اتکا روشن است که در کار تخریب ،چاشنی کشی و خنثی سازی بمبها علاوه بر این که کار سخت و و حرفه ای و رازدار و مطمئن هم نیاز است که حساسی است به فردی امین جمع این صفات در جناب آقای غازی جمع بود. ایشان بیش از آن که در مجموعه باشد و در مسئولیت خودش که همانا فرماندهی مرکز پشتیبانی فرماندهی موشکی بود در مأموریتهای حساس سپاه برای امر تخریب و خنثی سازی حضور داشت و هر مجموعه ای از سپاه که کاری از این قماش داشت گزینه ی اول او بود تا برود و کار را شایسته انجام دهد. جالب این که حالا فردی با این ویژگیها و با این صفات که در این راه فشار و زحمات طاقت فرسایی را نیز تحمل میکرد باید فردی خشن و زبر عبوس و تند خشک و بی انعطاف میبود؛ ولی این گونه ،نبود بلکه او خیلی عاطفی و خیلی با احساس بود او شاعری لطیف طبع بود که افقهای دور را میدید و در فرصتی اگر بود دفترش را بیرون میآورد یا از شعرهای خودش جلسه ها هم میخواند یا از یادداشتهایش و یا از شعرهایی که حفظ داشت و گاه میشد که بغض در گلو از ادامه مطلب باز میماند یا چشمهایش پر از اشک میشد و این برای خود من خیلی جالب بود که سختی و نرمی در او جمع بود از خاطرات و بلکه از کارهای به یاد ماندنی شهید شمس الدین غازی یکی هم این است که وقتی سردار شیخ زاده در مینی بوس سپاه که منافقان آن را در سه راه باسکول نادر شیراز به گلوله بسته ،بودند مجروح میشود و به بیمارستان سعدی میبرندش کادر پزشکی ناامید از حیات از عمل او سرباز میزنند؛ ولی غازی با اصرار و الحاح بلکه با دعوا و تهدید پزشکان، شیخ زاده را به اتاق عمل میفرستد و سردار از این ماجرا جان به در میبرد. .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🔰در منطقه، بستان گلو درد شديدي گرفته بودم. از خدا خواستم که در اين شهر غريب زود شفا پيدا کنم و زمين گير نشوم. همان شب، در خواب (ص) را ديدم، گويي حضرت انتظار مرا مي کشيد. يک نفر مرا به مسجدي دعوت کرد و گفت حضرت منتظر شما هستند. وارد شدم و گفتم کجا هستند، گفت آنجا دارند مي آيند. پيغمبر يک جمال نوراني داشت که در وصف من نمي گنجد. يادم است شال و عمامه اي سبز به سر و گردن انداخته بود. به پاي حضرت افتادم تا پاي ايشان را ببوسم که حضرت نشستند و مانع من شدند. نا خودآگاه گريه مي کردم، چيزي يادم نبود، نه شهادت، نه جنگ و نه پيروزي! گفتم يا رسول الله روز قيامت من را شفاعت مي کنيد! فرمودند اگر خودت را به من برساني من تو را شفاعت مي کنم... از خواب پريدم، براي يکي از دوستان خوابم را تعريف کردم، گفت تو در اين عمليات شهيد مي شوي! ☝️وصیت نامه صوتی حاج شیرعلی سلطانی 🌱🍃🌱🍃 شيرعلي سلطاني شيرازي https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید حاج موسی رضا زاده⭐️ 🌹حاج موسی ارادت و توسلات خاصی به امام زمان عج داشت. روز جمعه ای بود. همسر برادرش را جهت وضع حمل به بیمارستان نورآباد بردیم. وضعش خراب بود، چند ساعت در اتاق عمل بود، اما بچه به دنیا نمی آمد. دکتر نا امید گفت کاری از دست ما ساخته نیست به شیراز منتقلش کنید! برادر حاج موسی رفت تا کارهای انتقال را انجام دهد. رو به حاج موسی گفتم تا شیراز چند ساعت راه است، خدایی نکرده ممکن است در این جاده ها برای مادر یا بچه اش اتفاقی بیافتد! حاج موسی سرش پائین بود. سرخ شده بود. سرش را بالا آورد و محکم گفت: یا صاحب الزمان، نگذار ما این روز جمعه آواره جاده ها شویم! چند دقیقه نگذشته، پرستاری از اتاق عمل آمد و خبر به دنیا آمدن بچه را به ما داد! باز توسلش جواب داده بود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹🍃 آخرِ صفراست وعزای ثامن الحُجج سینه بزن وبگو اللهم عجل لوليك الفرج یاصاحب الزّمان(عج)شده بیت الاحزان کل کشور ایران مولاجان یا رضا جان ⚜️ (ع)🍂🖤 🥀 🏴🏴🏴🏴
💢 (ع)کہ_پیکہ_مطهرش_بہ_زیارت_حضـرت_رفت🌹 مےگفت :می ترسـم آخر عقـب بمانیم و به خیل این شهـدا نرسیم . می ترسـم فردا فرمـانده گـردان امام رضا(ع)ﺷﺮﻣﻨـﺪﻩ ﺧـﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺷﻬﺪا ﺑﺸﻮﺩ 😔 . آه رضا جان قـربان غریبیـت آقا ....😭 وبعدبغـض غریبےکردوقطـره اے اشـک برگـونه هایـش غلتیـد. ازیک طرف چشم به عملیات فردا دوخته بودوازطرف دیگردل وجانش درزیرگنـبدطلایـی امام رضا(ع) پرپرمیزد. فرداےعملیات اولین خبرےکہ مثـل موج انفجارتوےمنطقـہ پیچیـد،خبر ابراهیـم بود. تلاش بچه هابرای پیـدا کردن پیکرمطهرش بےنتیجه ماند . بہ گمانم بازمثل دفعه پیش پلاکش را دورانداخته بود . امـاچنـدروزبعـدهمه چیزتمام شد. خبر ابراهیـم را از آوردند .... باورش سخت بود... بچه های ستاد معراج هم باورشان نمی شد که تابوت فرمانده گردان امام رضا «ع» را باشهدای مشهدمقدس اشتباه بگیرند . به هر حال اشتباه یا درست پیکر چاک چاک ابراهیم به مشهد رسیده و ضریح مطهرآقارا هفت بار طواف کرده بود و اگرپیگیرے بچه های لشکر نبوداو برای همیشه درجوار قبرآقاومولامون امام رضا «ع» آرام مِےگرفت . 🏴🏴 (ع)🌹 :کازرون 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت رسیده‌ام برسانی مرا به میقاتت مرا بِبَر ملکوتت بِبَر ملاقاتت 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ اﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ع) ﺭﻓﺖ... 🏴🏴 شهید عبدالصمد فخار علاقه و عشق عجیبی به حضرت امام رضا (ع) داشت . یکی از آرزوهای او این بود که پس از شهادت بدنش حول حرم مطهر ثامن الحجج طواف داده شود . پس از شهادت شهید فخار، به علت اشتباهی که به خواست خداوند در تقسیم شهدا پیش آمده بود بدن مطهر او را به عنوان یکی از شهدای دیار خراسان به مشهد مقدس فرستادند، تنها زمانی این اشتباه کشف شد که طی سنت دیرینه او را به دور قبله دل و مزار امام طواف داده بودند . بدن ﻣﻂﻬﺮ شهید, به مشهد رفت و پس اززیارت امام رضا (ع) به کازرون بازگشت و به خاک سپرده شد. 🏴🏴 ﺻﻤﺪ ﻓﺨﺎﺭ🌹 🍃🌷🍃🌷 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت سعید افسریان همه ی بچه ها آمدند به جز ناصر .هر مربی را برای کاری انتخاب کرده تا عملیات رزمی فتح تپه به خوبی انجام شود دو نفر هم مسئول انفجار ضدتانک بودند که حساس ترین کار بود . ناصر و سیدمهدی برای این کار در دو نقطه ی مختلف در نظر گرفته شده بودند این کار باید در آغاز رزمایش صورت میگرفت و بعد بچه ها خودشان را به بالای تپه میرساندند کار انفجار صورت گرفت. سیدمهدی رضوی به بالای تپه آمد ،ولی ناصر نیامد. من خودم از اول بالای تپه مستقر بودم بلافاصله پیجور ناصر شدم. اضطراب و دغدغه ای ناخوش تمام وجودم را گرفت و با همه ی اهمیت اردوی عملیات باد رزمی پایان دوره که محل آزمون آموزشهای ما بود دست از ادامه ی کار کشیدم و سراسیمه به پایین تپه آمدم محل انفجار را تنها من میدانستم که البته از روز قبل پیش بینی کرده بودیم و برای ایجاد وحشت در بین نیروها و ا آشناشدن آنها با سروصداهای مهیب و وضع و حال جنگ واقعی لازم بود چندین ترقه اتفاق بیفتد با آن که شب بود و فضا تاریک، پیش از نزدیک شدن به محل کاشت مین ،میتوانستم حدس بزنم که چه اتفاقی افتاده است. مین منفجر شده بود و از ناصر نیم تنه ای بیشتر باقی نمانده بود که آن هم در خون غرقه بود. حالم نگفتنی بود شاید فریادهای من که با ضجه و آه و افسوس همراه بود تعدادی از نیروها را متوجه حادثه کرد و صحنه ی دلخراش تکه تکه شدن ناصر را در زیر نور کم رمق ماه هرچه دلگزاتر به چشمشان آورد خیلی زود دست به کار شدند و لخته لخته پاره های بدن ناصر را فراهم آوردند؛ جوان برومند شیرازی که از بیست بالا نداشت و برای خودش یک مربی تخریب بود. ناصر جبهه بود و به عنوان تخریب چی فعالیت میکرد تا این که مشکل برایش پیش میآید و با نامه ی سید شمس الدین غازی به پادگان آموزشی که فرماندهی آن را سردار اسماعیل شیخ زاده به عهده داشت معرفی میشود .شیخ زاده هم ناصر را به من سپرد و تأکید کرد به دلیل مشکلات خانوادگی باید چندماهی را در شیراز و در کنار مادرش .باشد .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*