eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.4هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🌷انتشار در آستانه سالگرد عروج ملکوتی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 📹لحظه شهادت حاج قاسم ع 🌹🍃🌹🍃🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🍃🍃🌹🍃🍃 مهـــدی جانـم از داغ غمت کمر خمیدھ‌ست بیا یکبار دگر جمعـه رسیدھ‌ست بیا ای باخبر از راز دل بیمارم تا عمر به آخر نرسیده ست بیا... 🌸🍃 @golzarshohadashiraz 🍃🍃🌹🍃🍃
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ «رفیق ماه» با نوای حاج صادق آهنگران 🔹به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار دلها 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * کاکا علی خاطرهای از حسین تعریف کرد و گفت: باحسین مین خنثی می کردیم اما از هم فاصله داشتیم.یک بار صدای انفجاری از همون جایی که حسین داشتم این خنثی می کرد با دود و گرد و خاک به هوا بلند شد.با ترس دویدم و دیدم حسین روی زمین دراز کشیده بلند شد نشست خندید و گفت:«یک مین ضد تانک تله شده بود از زمین بلندش کردم که خنثی کنم متوجه شدم تله شده.امانش ندادم پرتش کردم آسمون و خوابیدن روی زمین که بالای سرم منفجر شد. خدا حسین را حفظ کرده بود و آسیبی ندید. مینی که یک تانک را به هوا می فرسته کنارت منفجر بشه و آسیبی نبینی عجیبه.!! با تعجب گفتم: تو چطور سالم در رفتی؟! گفت: علی جان من اینطور ها شهید نمیشم من باید تکه تکه بشم .باید فقط تکه ای از بدنم پیدا بشه. خدا رحمت کنه حسین رو به آرزوش رسید همان طور که دوست داشت آخرش هم فقط قطعه ای از پاش پیدا شد.حسین آرزو داشت مثل امام حسین شهید بشه .من فکر می کنم به نوعی حسین به آرزوش رسید و تکه ای از بدنش در شهری در شد.حالا حسین یک قبر شش گوشه داره یعنی در شش قبر دفن شده تکه‌هایی از حسین همراه بدن حمید فرخی در آباده دفن شده .تکه هایی از او در جهرم در مزار جلال کوشا و عنایت الله روغنیان مدفونه. و تکه هایی همراه حاج محمود و کرامت رفیعی به فسا رفته. یک پا هم از او مانده که در بهشت زهرای تهران دفن شد.حسین دعا می کرد که در راه اسلام تکه پاره بشه که شد شادی روح سید حمیدرضا و حسین و دیگر شهدا صلوات بفرستید. ستون‌های محکم از گروه تخریب افتاده بودند.آدم‌های مهمی شهید شده بودند که ثمره زحمت های چند ساله گروه بودند.بچه‌های تخریب چی می گفتند تنها کسی که می تواند گروه را به روزهای اوجش برگرداندو این کشتی طوفان زده را به سلامت به ساحل برساند فقط ناخدا علی است. کاکاعلی بعد از شهادت حسین فرمانده واحد تخریب شد. او مدام دلش برای حسین و سید حمید و بچه‌ها تنگ می‌شد و شبها در خلوت خودش به یادشان گریه میکرد یادش نمی رفت که به مادر حسین نامه بدهد یا به او سر بزند. وقتی به قرچک ورامین به خانه حسین می‌رفت مادر حسین خوشحال می گفت:علی آقا وقتی که به خانه ما می آید انگار حسین آمده در خواب میبینم که حسین اومده خونه چند روز بعد تو می آیی. همیشه حسین از جبهه برام نامه میداد حالا که تو نامه میفرستی احساس می‌کنم نامه حسین .من قبول می‌کنم و خوشحال میشم تو هم پسرمی برام بوی حسینم را میدی. کاکاعلی جلوی دوستان خیلی صمیمی خودش را رها می‌کرد و در فراق حسین و سید حمیدرضا و بچه ها گریه میکرد. حاج کاظم شبیری می گوید:کاکا علی با شهید ایرلو و رضازاده علاقه خاصی به هم داشتند یک علاقه‌ای که شاید غیرقابل وصل باشد خصوصیات اخلاقی و روحیاتش آن زیاد به هم نزدیک بود و همین امر باعث می‌شود که اینها به همدیگر وصل باشند به نظرم این خلوص و اخلاص هر کدام از اینها بود که اینطور همدیگر را درک می کردند. در عملیات بدر کاکاعلی در فراغ شهید ایرلو و رضازاده آنقدر ناله و گریه کرد که چهره سرخ شده و صدایش گرفته بود.اینقدر دل شبها وقت و بی وقت برایشان گریه می کرد که از حال می رفت اما کسی نمی دانست فقط چند نفر شاهد سوختنش بودند. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
... 🔰سـال ۶۵ بود. محــسن تازه از جبهه برگشته بود. چند روزے مرخصـےداشـت. مـن را صـدا زد. گفـت: برادرم خانـه اے اجاره ڪرده، بـیا با هـم بریم قـبل اسبـاب ڪشـی آن را تمـیز ڪنیــم. صبـح زود با موتـور و یک دبه ۲۰ لیتری آب به دنبال مـن آمـد. گفتم: مگـه آن خـانه آب نداره؟ گفت چرا، آب ڪہ داره، اما برادرم از وقتی ساکن آن خانه شد شماره کنتور را می نویسد، تا آن روز حساب آب با مسـتأجر قبلے اسـت، من یک لیوان آب هم از آنجــا برنمےدارم 🔰هـر وقـت از جبهـه مےآمـد، سـرےبه برادرش در گلـزار شهـدا می زد. آن شـب سـاعت یازده دوازده بـود. گفـت دلم گـرفته بریم گلزار شهدا... مثـل همیـشہ دورےدر قبـور شهـدا زد، تا رسـید به قـبر برادرش... مےگفـت:ببـین ڪنار مهـدے یڪ جای خالےهـست، این جاے مـن است... کسےرا اینجا خاک نمی کنند، چـون سـندش را به اسم من زده اند. همین جـور هـم شد.وقتے در ڪربلاے ۴ شهیـد، جـنازه اش، همـان جا ڪه مےگفت دفــن شد.😭 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🔸بیست و دومین فراز از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹خطاب به مردم عزیز کرمان… عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفته‌ام. من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پاره‌تن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم. 🌷 ۱روزمانده تاسالروزعروج سرداردلها 💔 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زینب سلیمانی در گفتگو با شبکه المیادین: حضرت آقا حکم رگ گردن حاج قاسم را داشت و به ایشان حساس بود 🔸 مقام معظم رهبری را خیلی مظلوم می‌دانست و به من سفارش می‎کرد در دانشگاه اگر به من توهین کردند سکوت کن ولی در مقابل هر حرفی به حضرت آقا هیچ وقت سکوت نکن و مقابلشان بایست. 🏴🌹🏴🌹🏴 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔴 سردار دیگری رفت🏴🏴 در جمعه ای دوباره خورشید انوری رفت یک یار مهــــــربان و دلسوز رهبری رفت شد سالگـــرد سردار، داغی دوباره دیدیم در عرصه ی بصیرت ســردار دیگری رفت 🏴🏴🏴🏴 ﻋﺮﻭﺝ ﻋﺎﻟﻢ ﻓﺮﺯاﻧﻪ و ﺑﺼﻴﺮ و اﻧﻘﻼﺑﻲ ﺣﺠﺖ اﻻﺳﻼﻡ ﻣﺼﺒﺎﺡ, ﻳﺎﺭ ﻭﻻﻳﺖ, ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ و ﻣﺤﺒﻴﻦ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺭﻫﺒﺮ اﻧﻘﻼﺏ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺑﺎﺩ 🏴🏴🏴🏴🏴 ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
⭐️تو شدی ❣و دور💫 شهر ﺩﺭ ﺩﻳﺎﺭﻏﺮﺑﺖ چیده شدی ⭐️و من به خون شقایق🥀 قسم ❣ از حاشیه بر روی متن خواهم نوشتـ✍ ⭐️بر روی هرچه که ❣یاد تو💭 را کرده است .... 🌙 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🌹 صبح يعنے بہ نفس هاے تو پيوند شدن صبح يعنے پر از احساسِ خداوند شدن ای خوشا سر به سر زلف تو دلبند شدن 🤚 🍃 🌷🌹 @shohadaye_shiraz
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * کاکاعلی یک لباس خاکی داشت که چند جای سوراخ های ریزی شده بود و بعضی وقت ها آن را می پوشید. یکی از بچه ها یک بار با ناراحتی به او گفت: کاکا علی این لباس با این سوراخ ها در شان شما نیست.لب بجنبانید تا یک دست لباس تکاوری از اون عراقی‌های با حالش بیارم بپوشید .این چیه که میپوشی؟! کاکا علی چپ چپ نگاهش کرد و او ادامه داد:ببین کاکاعلی خیلیا از این لباس پلنگی عراقی یا پوشیدن چه عیبی داره تو هم یه دست بپوش دیگه .حروم که نیست .ماشالا بهت هم میاد» آهی کشید و گفت: این لباس خاکی سوراخ سوراخ رو با لباس ژنرال های دنیا هم عوضش نمیکنم. این برای من تقدس داره» و آرام با دستش لباس را نوازش کرد. طرف گفت: بابا تقدس مقدسش کجا بود!! یک گونی با چهار تا سوراخ» اخماش رو توی هم کشید و با ناراحتی گفت: «دیگه به این لباس نگو گونی ها!!. اصلا تو میدونی قضیه این لباس چیه؟ مال کیه؟ اصلا حکایتش چیه؟ این لباس برای من بوی بهشت می ده! بوی حسین میده! حسین ایرلو..» سکوت کرد و گوشه چشمانش خیس شد و آرام ادامه داد: «این لباس مال حسین آقاست .حسین آقای ایرلو. قبل از اینکه شهید بشه ,دادش به من. از حسین همین به من رسیده. برا تنم گشاد بود. دادم درستش کردن. اما گفتم به این سوراخهاش کاری نداشته باشند. اینا جای ترکش‌های که به بدن حسین خورده بود دلم که براش تنگ میشه لباسشو میارم و میپوشم آروم میکنه سبک میشم. 🌿🌿🌿🌿 بعد از هر عملیات به محض اینکه فرصت گیر می آورد وسیله‌ی دست و پا کرده می‌رفتند سرکشی از خانواده شهدای برازجان کازرون لامرد فسا جهرم شیراز... می گفت: بگذارید پدر و مادر شهدا حرف بزنند. اون های لیاقت داشتند که افتخار پدر و مادر شهید بودن را پیدا کردند به این دلیلی حرف‌هایی می‌زنند که خیلی به دردمون میخوره» بعد از انفجار پل بدر به شهادت بچه ها رفته بودن دیدار با خانواده شهیدان «محمود و حمیدرضا زنده باد »که حمیدرضا در عملیات انفجار پل به شهادت رسیده بود. کاکائو صحبت کرد و گفت :خداوند در زندگی بشر به دلیل طریقه خلقتی که کرده لازم است که بشر حتماً از جانب خداوند امتحان شود.این بنای امتحان در خلقت کل بشر بر اساس رابطه هر فرد با خداست .مثلا در کلاس درس هر فرد بر مبنای سطح سواد و درس خواندنش امتحان می شود.حال یک نفر که اهل درس نباشد چندان به امتحان اهمیت نمی‌دهد و این امتحان گرفته می‌شود که هر فرد برای خودش ثابت شود در چه سطحی است.شاگرد درسخوان و باهوش سعی می‌کند که امتحاناتش سخت تر گرفته شود تا آبدیده تر شود و فردا که وارد دانشگاه شد نمره اول شود.در زندگی هم همینطور از خداوند روز اول خلقت بشر همه چیز را بر مبنای لیاقت تقسیم کرده و این نعمتی است که از جانب خداوند که هرکس به او نزدیکتر است امتحانش سخت تر است» بعد از پدر شهیدان زنده باد صحبت کرد و جمله گفت که در تاریخ واحد تخریب ماندگار شد و همه انگشت به دهان ماندند.او گفت :«هر پدری دلش می خواد که آرزوی بچه هاشو براورده کنه،یکی خونه میخواد یکی شوق میخواد یکی زن و بچه ها.بچه های منم آرزوهاشون شهادت بود منم دعا کردم و کمک کردم که به آرزوشون برسن .خوشحالم خیلی هم خوشحالم الهی شکر..» بعد از خداحافظی با خانواده شهید در اتوبوس شروع کرد و تشکر از بچه ها و گفت: «این کار شما باعث شد که خانواده شهید تسکین پیدا کنند وقتی دیدن اینهمه رزمنده از جبهه بلند شدن برای دیدن اونها اومدن روحیشون عوض شد این سنت را حفظ کنید سرکشی و دید و بازدید ای که اسلام گفته همینه.تجدید روحیه میشه خانواده شهدا که جای خود دارند.اگر مادر بزرگ یکی از بچه های تخریبچی هم از دنیا رفت نگیرد یک پیرزن ای بوده و از دنیا رفته بریده خانه اون شخص و دلجویی کنید.این تسکین ارزش این خودش باعث بزرگی اون شخص در خانواده و فامیلش میشه به خانواده احساس می‌کنند که تنها نیست و دوستاش براش ارزش قائل اند. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿