eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.4هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3هزار ویدیو
43 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷سید محمد شعاعی دانشجو بود، تازه از مجروحیت برگشته بود، تک فرزند بود، خودش بود و مادرش، برای همین مانع می شدیم به خط برود. اما آن شب جمعه اصرار و اصرار که من باید امشب در خط باشم، می گفت حاج منصور توی خط هست و می‌خواهم برای دعای کمیل برم پیش حاج منصور. می گفت دعای کمیل منصور فرق دارد، روضه خوانی اش فرق دارد، وقتی روضه می خواند، انگار خودش در کربلا بوده و دیده... می گفت یک بار ‌حاج منصور دم یازهرا گرفته بود،‌که چراغ سنگر خاموش شد و نوری دیگر آمد...آنقدر التماس کرد که حاج نبی،‌فرمانده لشکر راضی شدو گفت برو...رفت،‌اما بیست دقیقه نشد پیکر غرقه به خونش را آوردند... راوی حاج مجید فائضی 35 🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: @shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷همیشه می گفت، نکند جنگ تمام شود و ما جز خانواده شهدا نباشیم. اصلاً زشت است که خانواده ما یک شهید نداشته باشد. آنقدر چهره اش نور داشت که گاهی در نور چهره اش غرق می شدم. مدتی بود که می خواستم حرفی به خیرالله بزنم و چیزی از او بخواهم اما نمی توانستم. روزی با ماشین از یکی جاده های مرودشت عبور می کردیم، صحبت های ما از جنگ بود و شهدا. دل به دریا زدم و به خیرالله گفتم: «خیرالله می دانم که تو شهید می شوی، دوست دارم مرا نصیحتی کنی که همیشه از شما برایم یادگار بماند.» خندید و گفت: «خدا از زبانت بشنود که من شهید شوم. اما نصیحت: اول :نمازت راترک نکن، اگر نمازت را بخوانی خود به خود تمام اعمالت درست می شود دوم: در انتخاب دوست خیلی دقت کن!» آخرین روزهای جنگ بود، تیرماه سال 67 که در جزیره مجنون، پس از سال ها جهاد به آرزویش رسید... 🌸🌷🌸 👇 سمت: فرمانده گردان شهادت: 4/4/1367 – جزیره مجنون 🌺🌷🌺🌷🌺🌷 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ 🌱🌱🌷🌱🌱 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹میخ تابوت شهید مفقودالاثر، چادر مادرش را گرفت! 🌹🍀🌹شهید مجید صنعتی کوهپایه به دنیای مادی پشت کرد وشهادت رادر آغوش گرفت. ❣❣❣❣❣ 🍃🌷🍃🌷 ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨گزارش🚨 عج و عج 🔹🌹🔹🌹 با توجه اینکه دو خانواده تحت پوشش خیریه ، فاقد کولر بودند و در این گرمای تابستان در وضعیتی نامناسب زندگی مي کردند ، به حمدالله در طرح خرید کولر ، به لطف حضرت زهرا (س) و همت خیرین تعداد دو عدد کولر به مبلغ ۵ میلیون و ۸۵۰ خریداری و در منزل این عزیزان نصب گردید 🔻🔻🔻🔻 انشاالله در ایام دهه کرامت، دعای خیر این خانواده ها خیرات اموات بانیان و سبب تعجیل در امر فرج مولایمان گردد ➖💢➖💢➖ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
نفس ❤️ مے کشم هوای یادت🌸 را... 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 3⃣ 3️⃣ روز تـا عیدالله الاکبـــر، عیـد بـــزرگ غدیـــر باقــی مانده است... ✅ اَلا اِنَّهُ لا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ غَیْرُ اَخى هذا، اَلا لاتَحِلُّ اِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدى لِاَحَدٍ غَیْرِهِ. ✅ هان بدانیــد، هرگـز به جـز این برادرم (امام علی ع)، کســی نبایــد امیرالمؤمنیــن خوانده شــود، هشــدار که پس از من امارت مؤمنــان برای کســی جـــز او روا نباشــد . 📚فرازی از بخش سوم خطابه غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
نوروز ۶۶خبر دادن حاجی زخمی و تهران بستریه. رفتیم ملاقاتش..... ترکش خمپاره ۶۰ بدنش را چاک چاک کرده بود. به خصوص ترکشی که زیر زبانش بود و تکلم را از او گرفته بود...😔 روی کاغذ نوشت؛ اصلاً نگران نباشید این هم از طرف خداوند است و من به این حال و درد افتخار می کنم که حال که شهید نشده ام حداقل این طور مجروح شده ام. برای من یک قران و چند کتاب دیگر بیاورید!😳 بیست روز طول کشید تا ترکش را خارج کردند و تکلمش برگشت. با همان زبان بی زبانش، با قلم و کاغذ کل پرستار های بخش را تخت تاثیر قرار داده و به انها درس زندگی می اموخت....👌 🌿🌷🌿🌷 : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌹🌹🌹🌹🌹: *داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * (کوشا)* * * ✅به روایت مادر شهید شب خسته از کار روزانه ، کنار بخاری نشسته بودم که در خانه کوبیده شد . چادر به سر کشیدم و رفتم دم در ‌ . پسر همسایه بود . _سلام حاج خانوم آقا جلال پشت تلفن هستند. در خانه را بستم و با پسر همسایه رفتم . گوشی را که برداشتم صدای آرام و دلنشین جلال خستگی را از تنم بیرون کرد . _ننه کجایی ؟! کی میایی؟! گفت : دعامون کنید از همه برام حلالیت بطلبید و خداحافظی کرد. چند روزی مانده بود به پایان سال . توی اتاق نزی من نشسته بودم که صدای زنگ خانه آمد . رفتم دم در . مادر یکی از بسیجی ها بود آمد توی خانه . _حاج خانم از بچه ها خبری ندارین؟! _جلال چند سال پیش تلفن زد اگر خبری شد به شما هم میگیم. فردا صبح زن همسایه هام دنبال عروسم. _پشت تلفن کارت دارن. _کیه؟! _نمیدونم فقط گفت بهتون بگم بیایین. عروسم چادر سر انداخت و همراه زن همسایه رفت. چند دقیقه بعد آمد. حرف توی چشمانش جمع شده بود. پریشان در چهره اش باریک شدم. حالتش می گفت اتفاقی افتاده. _کی بود ننه؟ _خواهرم. _اتفاقی افتاده که گریه کردی؟! تند اشک هایش را پاک کرد. هیچی گریه نکردم ! رفت توی اتاق و چادر مشکی اش را سر کشید. _یک سر میرم خونه خواهرم و برمیگردم. 🍃بعد از ظهر کنار سجاده گرد شده بودم توی خودم . تسبیح به دست برای سلامتی جلال دعا میکردم. به جای پردیسان ها دم کرده بود و دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. _خدایا بچم الان کجاست؟! داره چیکار میکنه؟! یک مرتبه در خانه باز شد و خواهرم باحالی پریشان آمد توی حیاط. اشک پهنای صورتش را پوشانده بود. قلبم تیر کشید. عروسم دوید طرفش. در میان صدای گریه اسم جلال به گوشم خورد. چشمانم سیاهی رفت و افتادم روی سجاده و دیگر چیزی نفهمیدم. .. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
13.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹کاش هزاران بار شهید می‌شدیم ... ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﻱ ﺳﺮﺩاﺭ شهید حاج محمد باصری اﺯ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﺳﭙﺎﻩ اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺱ 🌹 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج منصور خادم صادق💫 🌷عراقی ها پاتک سنگینی برای بازپس گیری فاو زده بودند، انبار مهمات منفجر شده بود و اتش سنگینی روی خط بود. بچه ها را سازماندهی کردم، دنبال منصور بودم. گفتند: توی سنگر خوابه! با تعجب به سمت سنگر دویدم، دیدم درون سنگر بی‌هوش و بی حال افتاده است. بعد از مجروجیت سرش در خیبر گاهی این طور بی هوش می شد. چند بار به صورتش زدم،‌فايده نداشت. لبم را بردم كنار گوشش و گفتم: منصور، تو رو به ابوالفضل بلند شو،‌دشمن داره مياد،‌الان بهت نيازه! ناگهان تمام قامت،‌محكم ايستاد،‌انگار نه انگار بي هوش بود. سريع رفتيم،‌با كمك منصور و بچه ها دشمن را عقب زديم. كار كه تمام شد، ‌دوباره بي جان و بي حال افتاد... راوي سردار احمد عبدالله ز اده 36 🌿🌷🌿🌷 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⚠️گاهی فقط یک نگاه حرام می تواند خیلی چیزها را از ما بگیرد ... ‼️مراقب چشمامون باشیم چون مثل گوگل نیست هر چی رو که نگاه کردیم سابقه شو پاک کنیم .... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌱خنده هایت را باید، معجزه ای دیگر خواند ... زمانی که رخ می دهد، 🌸گلستان می کند دلِ پر آشوبم را ... شهید صادق عدالت اکبرے💚 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz