هدایت شده از یه حــــسِ خـــوب🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
میگن آرزوهای خوب
برای دیگران
به خودمون هم برمیگرده
برای هم آرزو کنیم
روزایی پر از عشق و مـحبت
روزایى پر ازموفقيت و شادى
روزایى پر ازخنده و دلخوشی
روزایی پراز سلامتی و عاقبت بخیری
#حال خوب
**یـــــــه حــــسِ خــوبــــــ👇ـــ
🆔@yee_hese_khob♥️**
هدایت شده از شهدای ماه
🌺هوالشهید
با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد💫🌹🌹
🌸امام خامنه ای
سلام بر همه دوستان گرامی
یادگاران گران قدر دوران شور و شیدایی
به فضل الهی و با استمداد از ارواح مطهرشهیدان، فارغ از همه خطوط و جناح بندی و رنگ و لعاب ها برآنیم هر ماه تحت بیرق شهدا گردهم آییم و یاد و خاطره دوستان و یاران شهیدمان رادر ماه شهادت یاولادتشان گرامی بداریم.
بدان امید که از راه و رسم و سیره و منش آن اسوه های بی بدیل ، الگو برگیریم ،دل رابایادشان جلادهیم و تاسی به رفتاروگفتارشان راره توشه دنیا و آخرتمان سازیم.
در این مسیر، دست یاری به سوی یکایک شما بزرگواران و سروران گرامی دراز می کنیم.
❤️همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
سلام بریکایک اعضای محترم🌹
همراهان گرامی کانال شهدای ماه🥀🥀🥀
دوروزدیگر تابرگزاری چهارمین جلسه
🌷🌷🌷 شهدای ماه
هدایت شده از ایثار کاشمر
🔷 یادواره ۱۳ شهید دانشجوی و ۳ شهید خوشنام(گمنام) آرمیده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشمر با روایتگری رزمنده،جانباز و راوی دفاع مقدس علیرضا دلبریان، اجرای سرود دانشآموزی، مداحی و اجرای کلیپ، شب گذشته در دانشگاه آزاد اسلامی کاشمر برگزار گردید.
🕊࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐🕊 🕊شادی ارواح طیبه شهداء صلوات راه شهــــ🌹ــــیدان ادامه دارد... ┄┅═✧☫#ایثار_رضوی☫✧═┅┄ 🌷@isaar_razavi 🌷@bonyad_shahid_khorasan_razavi
هدایت شده از محسن طاهریان
سلام
از طریق لینک ذیل به گروه شهدای ماه 🌙 ترشیز بزرگ وارد و عضو شوید.🌹🌹🌹🌹👇
https://eitaa.com/shohadaye_torshiz
سلام برهمه یاران وهمسنگران عزیز🌹🌹🌹
لطفادوستان وآشنایانتان راهم به کانال شهدای ماه☝️☝️☝️
دعوت فرمایید🌷🌷🌷
هدایت شده از محسن طاهریان
🌹🥀شهيد ماه آذر🥀🌹
🥀بسیجی شهیدمهدی لطفی
🌺محل شهادت:بستان عملیات طریق القدس
♻️تاریخ شهادت:۶۰/۹/۹
💐گلزار: روستای قدس(فرگ)
🥀 دوفراز از نامه های شهید:
🌸 امیدوارم هرچه زودتر با تایید خداوند متعال، تحت رهبری پیامبر گونه امام عزیزمان، نیروهای اسلام بر کفر جهانی پیروز گردند و پرچم پر افتخار اسلام بر فراز شهرهای مقدس عراق که، سفاکان و جلادان غاصب به رهبری صدام تکریتی آن ها راتحت سلطه دارند، بر افراشته شود.
☑️ به آمریکا و دیگر دشمنان پلید اسلام نشان می دهیم که تا هنگامی که ملت غیور ما، به خاطر خدا به حفظ انقلاب خود ادامه دهد، هیچ نیرویی نمی تواند در مقابل آن ایستادگی نماید.
❤️روحش شاد و راهش مستدام
🥀🌸🥀🌼🥀🌺🥀🌸
هدایت شده از شهدای ماه
🌺شهید 🌙 آذر 🥀🥀
🥀🌹🌸🌺🌼🥀🌹🌼
🌹شهید غلامرضا علییون فرگی
🌼متولد ۱۳۴۵ در روستای فرگ
🥀 این شهید عزیز از همان دوران نوجوانی به کشاورزی و قالی بافی پرداخت و تا پايان دوره تکمیلی نهضت کسب تحصیل نمود.
🌺اهل نماز و دعا و قاری قرآن بود،صوت زیبایی داشت و قرآن را با صدای رسا و خوش تلاوت می کرد.
♻️با رسیدن به سن ۱۸ سالگی سپاه را برای خدمت وظیفه انتخاب نمودو پس طی دوره آموزشی در نیشابور عازم منطقه جنگی جنوب شد و مدتی در منطقه شلمچه خدمت و دفاع نمود که سرانجام در ۱۳۶۵/۹/۱۱ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت نائل آمد.
💐پیکر مطهرش در کاشمر تشییع و در مزار شهدای زادگاهش روستای قدس(فرگ) به خاک سپرده شد.
🥀شادی روح پاکش الفاتحه مع الصلوات.
هدایت شده از محسن طاهریان
🌺شهید 🌙 آذر 🥀🥀
🥀🌹🌸🌺🌼🥀🌹🌼
🥀خلاصه ای از زندگی نامه
🌸بسیجی شهید:
غلامرضا عبدی
🌼متولد ۱۳۲۳ در روستای انصاریه)فروتقه از توابع شهرستان کاشمر دیده به جهان گشود.
🥀 این شهید عزیز در خانواده ای زحمتکش ،کشاور، دیندار و ایمانی پرورش یافت.هشت ساله بود که از نعمت پدر محروم شد.پس از پایان دوره ابتدایی به حرفه قالیبافی رو آورد.قبل از انقلاب خدمت سربازی را انجام داد.
🌸خوش اخلاق، متواضع و مردم دار بود.
♻️در دوره انقلاب هم پای دیگر مردم در راهپیمایی ها بر علیه رژیم پهلوی فعالانه شرکت میکرد.
💥اوایل شروع جنگ تحميلي و با ادامه تجاوز مزدوران بعثی به میهن اسلامی،در سال ۶۰ پس از طی دوره آموزش عمومی بسیج عازم مناطق جنگی جنوب شد که بلافاصله به منطقه عملیاتی بستان رفت و در ۱۳۶۰/۹/۸ در عملیات طریق القدس و آزادی بستان شرکت و به درجه شهادت نائل آمد.
💐پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از تشییع در شهر کاشمر در گلزار شهدای روستای فروتقه، کنار دیگر شهدای روستا به خاک سپرده شد.
🥀شادی روح پاکش الفاتحه مع الصلوات🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از شهدای ماه
🥀گزیده ای از وصیتنامه بسیجی شهید غلامرضا عبدی
🌺به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان با درود و سلام بر روان پاك شهيدان كه چنين عاشقانه با كاروان ابا عبدالله حركت كرده و با ايثارگري هاى فراوان به لقاء الله پيوستند و با درود و سلام به رزمندگان اسلام و رهروان راه اين شهيدان و با درود بر لشكر حق كه چنين جانبازانه به سوى پيروزى گام بر مىدارند و براى اين هدف كه اين لشكر كه من يكى از اعضاى اين لشكر هستم براى رفتن به اين هدف، وصيت نامه خود را ارسال مىدارم. مادر عزيز، از شما عاجزانه درخواست مىكنم كه اگر من به اين راهى كه قدم برداشتهام، اگر شهيد گشتم هرگز برايم گريه منما چون گريه شما باعث شادى دشمنان است ولى به خاطر من گريه نكنيد كه دوست و دشمن شادى كنند.
💐شادی روحش صلوات 💐
هدایت شده از محسن طاهریان
🌺شهید 🌙 آذر 🥀🥀
🥀🌹🌸🌺🌼🥀🌹🌼
🥀خلاصه ای از زندگی نامه
🌸بسیجی شهید:
🌹محمد اولیایی فدافن
🌼متولد ۱۳۲۱ در روستای فدافن
🥀 این شهید عزیز در خانواده ای کارگر و زحمتکش ؛دیندار ،با تقوا و ایمانی پرورش یافت و فردی خوش اخلاق و متدين و کاسب بازار بود
♻️در دوره انقلاب هم پای دیگر مردم در راهپیمایی ها فعالانه شرکت میکرد.
💥به محض شروع جنگ تحميلي و تجاوز مزدوران بعثی به میهن اسلامی، پس از طی دوره آموزش عمومی بسیج عازم مناطق جنگی جنوب شد و پس از مدتی به منطقه عملیاتی سوسنگرد رفت. سرانجام در ۱۳۵۹/۹/۲۶ به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
💐پیکر پاک این شهید بزرگوار پس از تشییع در آرامگاه شهید مدرس در کنار دیگر شهدا به خاک سپرده شد.
🥀شادی روح پاکش الفاتحه مع الصلوات
هدایت شده از محسن طاهریان
🥀 ذکر خاطره ای از سردارشهید علیرضا عاصمی در خصوص شهید عزیز محمد اولیایی :
🌸روزها که برای دیده بانی می رفتیم برادر اولیایی چون مقداری سنشان بالابود،او را با خود نمی بردیم.یک روز که برگشتیم او را نديدم.بچهها ها گفتند رفته اهواز پیش برادر رستمی تا از تو شکایت کند که چرا مرا جلو نمیبرند،به برادر رستمی گفتم خوب او نمی تواند تند بدود و یا مجروح حمل کند و بعد قبول کردم که گاهی او را هم با خود جلو ببریم.
🌺این برادر همه کارها را انجام می داد از جارو سنگر،واکس زدن کفشها و پرکردن قمقمه ها گرفته تا....
🌸یک شب گفت که اگر شهید شدم،خودم سنگ لوح قبرم را نوشتم و داخل صندوق زیر زمین منزل است،ما به او خندیدیم.
همیشه نماز شب را میخواند.حتی سرپست نگهبانی همیشه می گفت کی باشد تیری به قلبم بخورد.
🌹او با یک ترکش بزرگ که به صورتش خورده بود به شهادت رسید.
🌸بعد شهادت سنگ لوح او را از زیر زمین بیرون آوردند و تاریخی که روی آن سنگ حک شده بود مربوط به سه ماه بعد شهادتش بود.❗️🥀🌹
♻️نقل از شهید علیرضا عاصمی(نگین تخریب )
هدایت شده از شهدای ماه
🌺خلاصه ای از زندگی نامه سردار شهید محمدعلی خورشاهی
🌹شهيد محمّدعلي خورشاهي فرزنـد اسماعـيل، سـال ۱۳۴۲ه ـش در روستاي انصـــاريه (فروتقه) کاشمر به دنيا آمد.
تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش به اتمام رساند و براي ادامه ی تحصيل به شهر كاشمر نقل مكان كرد.وی مدّتی دركارگاه سيم پيچی و تعميرگاه خودرو مشغول بهكار شد.با شروع انقلاب،در صحنههای مختلفي همچون تظاهرات،پخش اعلاميّه و…حضوري فعّال داشت. بعد از پيروزي انقلاب، وارد سپاه پاسداران شد و با شروع جنگ تحميلي، به جبههها اعزام گرديد. پس از چندي ازدواج كرد و سه فرزند از خود به يادگار گذاشت.
سردارخورشاهي در عمليّاتهاي مختلفي شركت كرد. تا اين كه سرانجام در تاريخ ۱۳۶۶/۹/۱ در عمليّات نصر ۸ به عنوان معاون گردان كوثر حضور يافت و بر اثر تركش خمپاره در منطقه ماؤوت به شهادت رسيد و در زادگاهش به خاك سپرده شد.
♻️گرد آوری: گروه دین و اندیشه گرفته شده از سایت تبیان زنجان
🌺سرداران_دیار_ترشیز کهن
🌹❤️سالروز شهادت سردار شهید محمدعلی خورشاهی گرامی باد.🌺🌸🌼🌺🌸🌼
هدایت شده از شهدای ماه
🌷 چندخاطره درخصوص سردار شهید محمدعلی خورشاهی جانشین گردان کوثر لشکر ۲۱ امام رضا علیه السلام
🌷تاریخ شهادت۶۶/۹/۱
💥عملیات نصر ۸
♻️خاطره اول🌺 نحوه شهادت
🌴درزمان عملیات نصر۸ شهیدمرتضی حسین زاده وبرادران: آسوده،داروغه عارفی و لشکری با چند نفر دیگر از بچه ها درون سنگر جمع شده بودند و محمد علی خورشاهی با حسین توانگر در بیرون سنگر بودند که ناگهان خمپاره ای بین این دوبرادربه زمین خورد و حسین توانگر را به ته دره پرتاب کرد و محمد علی در همان لحظه به شهادت رسید.جنازه ایشان را که دیدم پاهایش قطع وبدن ایشان تکه تکه شده بود . پلاستیک های جیره غذایی مان را برداشتم مغز شهید خورشاهی و پاهای قطع شده را به همراه قرآن و کارت شناسایی آنها را داخل آن گذاشتم همان طور که قطعات بدن محمد علی را جمع می کردم اشکم سرازیر شده بود چون بر اثر اصابت خمپاره بدن ایشان قابل تشخیص نبود .با هلی کوپتر پیکر تکه تکه شده محمد علی خورشاهی را به عقب بردیم.
✍راوی: مرحوم حسن کاظمی همرزم شهید
♻️خاطره ی دوم:
🌷محمد علی خوشاهی می گفت:
اگر من شهید شدم و بدنم خاکستر شد، دوست دارم برای من گریه نکنیدچون که خون من از شهدای گمنام و خون امام حسین (ع) که برتر نیست.
🌸راوی: همسر شهید
♻️خاطره سوم :
🔷وقتی که محمدعلی برای آخرین بار به جبهه می رفت، صورت فرزندانش (مهدی و زهرا) را بوسید و به مهدی گفت: باباجان چه چیزی می خواهی که برایت سوغاتی بیاورم؟ مهدی در جواب گفت: بابا برای من یک لودر بیاور تا خانه صدام را خراب کنم. بعد مهدی گفت: بابا دیشب خواب دیدم که امام خمینی (ره) گریه کردند و به من گفتند: پدرت کجاست؟ من گفتم: پدرم شهید شده. من بابا ندارم. محمدعلی می دانست که آخرین مرتبه است با فرزندان و خانواده خود خداحافظی می کند.
راوی: همسرشهید
❤️روحش شاد و راهش مستدام