🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷
نامه ای به
#همکلاسی_آسمانی
#یادت همیشه در خاطرمان می ماند
از #خاطرم نمی رود که چگونه رفتی
#شعله بر تن ...
#جان بر کف ...
#سلاح بر کمر...
بدون ذره ای #تردید ...
من اما امروز هزاران #تردید دارم برای کاری که می دانم ذره ای #خطر در آن وجود ندارد
وقتی می رفتی می خواهم بدانم به چه چیز #فکر میکردی ؟؟!
الفبای کدام #عشق را آموختی ؟؟!
که من نیاموخته ام !!
که نمی دانم !!
سر کدامین #کلاس نشستی ..؟!
کدامین #معلم تو را آموزنده بود ؟؟!!
که با #شهامت به جنگ با دشمن رفتی
تو این همه #شجاعت و #دلیری را به یکباره از کجا آورده ای که من ذره ای از آن را در #وجودم نمی یابم .
تو همانی که #امام_خمینی_ره در باره اش فرموده : #رهبر ما ...
آری تو #رهبری
کسی که اینگونه به جنگ دشمن می رود نفسش را #رهبری کرده
زندگیش را #رهبری کرده
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
🇮🇷 @shohadayekahrizsang
🌴💐🕊🥀🕊💐🌴
#دفاع_مقدس
#بانوان
#شجاعت
#اسيران_عراقي
حکایت چهار شيرزن كه هشت سرباز عراقي را به اسارت گرفته بودند
برادر يكي از اين زنان شجاع به #شهادت رسيده بود.
خواهر براي انتقام نقشه اي به اين صورت طرح مي كند، سه خواهر با سلاح پشت بوته اي پنهان مي شوند و خود با اسلحه اي در زير لباس به سمت سنگرهاي سربازان عراقي مي رود.
سربازان كه هشت نفر بودند او را مي بينند و با سلاح هاي آماده آتش به سويش مي گشايند، اين خواهر، تظاهر به ترس مي كند.
سربازان سلاح ها را غلاف كرده و به قصد تفريح به سمت او مي روند در همين لحظه او اسلحه اش را بيرون آورده سربازان را خلع سلاح مي كند و سه خواهر ديگر نيز آن ها را محاصره كرده و آن ها را به شهر مي آورند.
هيچ كس باورش نمي شد كه اين خواهران با اين همه جرأت و جسارت زير باران گلوله بروند و اسير بگيرند.
@shohadayekahrizsang