🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔅 شهادت یک واژه و راهِ ...
تمام نشدنی است ...
و آنقدر دست یافتنی است که
هرکس میتواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل ، که حتما به آن دست خواهد یافت ...
و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ...
جان دادن در راه #خدا ، آدم شدن میخواهد
خالص شدن میخواهد ...
سختی و درد کشیدن می خواهد !
و همه ی اینها ...
#رفاقت با امام زمان را میخواهد!
و زیر قول ، نزدن هایمان را میخواهد !!
📌 برای #خدا کار کنید...
@shohadayekahrizsang
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید خدا را ديد
اما من ! هوا را....
#شهید عاشقي كرد و پرواز نمود
اما من ! هوس بازي كردم و در جا ماندم
#شهید برنده شد از رفتنش
و من شرمنده از بودنم
#شهدا به خون پاک تان قسم تان
میدم ! که دعا کنید
راه را ؛ به اسم شما
اشتباه طی نکنیم
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا چه قدر قشـنگ میگه:
"واللهُ یَعْلَمُ ما في قُلوبِكُمْ"
حواسم هست چی تو دلت میگذره♡
@shohadayekahrizsang
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيد_والامقام
#احمد_صالحی
فرزند : کریم
#طلوع :
🗓 ۱۴۴۶/۰۸/۰۴ 🗓
محل تولد : کهریزسنگ
وضعیت تاهل : مجرد
شغل : آزاد
#عروج :
🗓 ۱۳۶۶/۰۱/۲۳ 🗓
مسئولیت : سرباز ارتش
محل #شهادت : قصر شیرین
نام عملیات : کربلای ۹
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_کهریزسنگ
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
شهدا ...
خــــاکــــی
بودند ، شدند ، رفتند ...
رزمنده لشکر31عاشورا
عملیات بیت المقدس2
منطقه ماووت-دیماه 1366
#عکاس : حسین باقرزاده
#همراه_شهدا
@shohadayekahrizsang
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#شهیدانه
#سفر
رفته بودم سفرى، سمت ديار #شهدا
كه طوافى بكنم گرد مزار #شهدا
به اميدى كه دل خسته هوايى بخورد
متبرك شود از گرد و غبار #شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه چشم
شرمگينم كه نشد اشك ، نثار #شهدا
خشكى چشم عطش خورده ، از آنجاست كه من
آبيارى نشدم، فصل بهار #شهدا
چون نشد شمع كه سوزد دل سنگم شب عشق
كاش می شد كه شود سنگ مزار #شهدا
آخرين خط وصاياى دل من اين است
كه به خاكم بسپاريد كنار #شهدا
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@shohadayekahrizsang
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#عاشقانه_های_شهدا
#مادران_شهدا
#سیم_خاردار
یک نفر باید #داوطلب میشد که روی سیم #خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن #رد شوند .
یک #جوان فورا با شکم روی سیم #خاردار خوابید ، همه #رد شدند جز یک #پیرمرد
گفتند : #بیا !
گفت: نه ...
شما برید ...
من باید وایسم بدن #پسرم رو ببرم برای #مادرش ...
#مادرش منتظره ...
چسبیدن به #سیم_خاردار کجا
چسبیدن به #میز_ریاست کجا
#تفکر
#تأمل
@shohadayekahrizsang