شهدای ملایر
شهید کمال #یونسی @shohadayemalayer
برخی از واژهها در عین سادگی، پیچیدهاند و در اوج خوشنامی مملو از گمنامی؛ «شهید» از این دست واژههاست، چه واژه قریب و غریبی! همان قدر نزدیک که دور؛ کهکشانی از عشق و عاشقی، مثنوی جاودانگی، غروبی پرطلوع و پایانی پرآغاز.
«شهید»...، واژهای که گیتی را غرق در غرور میکند و سپهر را غرق در سرور؛ نامش که بر زبانم مینشیند، هیاهویی از سکوت خدا را بر جانم مینشاند و دسته دسته شاپرکهای شعر و تغزل را بر شانهام؛
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
گزیدهای از زندگی یکی از ستارههای خاکنشین «شهید کمال #یونسی »
متولد نهم فروردین سال 1343 در روستای منگاوی شهرستان ملایر. پدرش کشاورز و مادر خانهدار بود، متأهل و صاحب یک فرزند دختر.
او از طرف سپاه به عنوان رزمنده به جبهه اعزام د و در تاریخ 24 آبان 65 در استان کردستان در شهر بانه توسط گروه ضد انقلاب با اصابت ترکش به شهادت رسید.
مزارش در گلزار شهدای روستای منگاوی است، یعنی در زادگاهش.
گزیدهای از وصیتنامه شهید:
«پدرجان همیشه امام را دعا کنید و نیز رزمندگان اسلام و ایران را؛ که در جبهههای حق علیه ظلمت میجنگند دعا کنید و برای من هرگز گریه نکنید و همیشه روح من را شاد کنید و اولین حرف من و آخرین حرف من این است که همیشه خدا را مد نظر داشته باشید». @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید کمال #یونسی @shohadayemalayer
شهید کمال #یونسی فرزند: حسین متولد : 1342 روستای منگاوی شهادت : 1365/8/24 محل شهادت : کردستان
درجه : پاسداروظیفه @shohadayemalayer
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
معشوقہ ٺویـــے...شعـر ٺویـــے...بغض منم من...
جولانِ #قلم پیشِ نگاهٺ عددے نیسٺ !
دیوانہ ٺراز قبل،
ڪمـــے خسٺہ ٺر از پیش...
مَردم بہ خدا عشـق دگر چیزِ بدے نیسٺ...
#شهیدحاج_حسن_تاجوک🌹
@Karbala_1365
هدایت شده از دین شناسی|عباس مریدی✍️
دست دراز کنید
که بهترین شفیع
روز قیامت
شهیـــ🌷ــد است..
📎 نباید تردید کنیم که شھـــدا مثل اولیای الھے دارای اعجازند . . .
💠 @ramzeamaliyat
شهدای ملایر
مراسم رونمائی از کتاب “عَزیز کَرده” زندگی نامه مستند “سردار شهید حاج حسن تاجوک” روز یکشنبه ۳ تیر م
شهید حاج حسن #تاجوک سال 1340 در شهر ملایر به دنیا آمد. کودکیاش در محیطی آکنده از معنویت سپری شد. در سال 1346 جهت تحصیل قدم در دبستان نهاد و این مرحله را از آغاز تا پایان باهوش و ذکاوتی که داشت به خوبی پشت سر گذاشت. حسن از همان ابتدا علاقهای وافری نسبت به سالار شهیدان حضرت حسین (ع) در دل داشت و در جلسات عزاداری مولایش با شور و شوق شرکت میکرد. در سال 54 وارد دبیرستان گردید و این هنگامی بود که ذهن فعال او و اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه را به خوبی درک میکرد. در جریانات انقلاب فعالانه شرکت داشت به نحوی که چندین مورد به دست عوامل ساواک شاه ملعون مورد ضرب و شتم قرار گرفت. وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، حسن با عشقی عجیب به دیدار محبوب خود در قم شتافت که در آنجا به خاطر شوق به این دیدار به زیر ماشین رفت. اما در کمال تعجب صدمهای به او نرسید. در آتشی که مزدوران ضد انقلاب در کردستان به پا کرده بودند جانانه حضور یافت و تا اوایل شروع جنگ تحمیلی در آنجا مشغول مبارزه با این نوکران استکبار جهانی بود. با زبانه کشیدن شعله جنگ به جبهه نبرد علیه کفار بعثی شتافت و اینگونه صفحهای دیگر از دفتر مبارزات خود را ورق زد. در فروردین ماه سال 60 جهت ازدواج به شهر آمد اما سریعاً پس از این امر خیر به جبهه برگشت و ماهها در آنجا ماند. در سال 61 حاج حسن به اتفاق تعدادی از فرماندهان جهت شناسایی منطقه جدید در سومار رفته بودند که با برخورد به کمین دشمن و درگیری، برادران، محمدآلپورحجازی و حسین جعفری به شهادت میرسند برادر حاج رضا مستجیری به اسارت در میآید و شهید حاج حسن تاجوک به شدت مجروح میشود و عراقیها به خیال آنکه او شهید شده رهایش میکنند و حاج حسن بعد از یکی دو روز توسط نیروهای خودی به عقب منتقل میگردد. سردار رشید حاج حسن تاجوک در حالی که جراحات بسیاری را در بدن داشت، زخم ماندن در این قفس تاب از کفش برده بود تا اینکه سرانجام پس از سالهای متمادی حضور در جبهه ها و ایثار و فداکاری های بیشمار در تاریخ اول تیرماه 67 نماز عشق را در محراب خون سلام گفت و به دیار معبود شتافت.
قسمتی از وصیتنامه
خدایا تو خود میدانی که چقدر من با خودم صحبت میکنم و خود را دلداری میدهم و میگویم خداوند کریم و رحیم است و حتماً شهادت را نصیب من میکند. خدایا دوستان همه رفتند رفقا همه رفتند دیگر از دوستانم باقی نمانده، عابدینیها، سلطانیها، اسلامجو، ترکاشوندها، حاتمی، فراهانی، کلیه عزیزان رفتند و من خجالت میکشم از منطقه سالم برگردم، خدایا تو خود میدانی که من این راه را آگاهانه انتخاب کردهام و کورکورانه نیست و میدانم که به چه راهی که همان لقای تو است میرود. خدایا تو خودت کمک کن. الهی من با تمام وجود ادراکت میکنم و این سخن زیبایت را خوب درک میکنم که «یحبهم و بحبونه» خدایا تو خود میدانی که این بنده حقیر به تو عشق میورزد و همیشه به یاد تو بوده و هستم. زیرا امید من و تکیهگاه من توئی و غیر از تو کس دیگر ندارم خدایا ای کاش من هفتاد بار زنده میشدم و دوباره در سنگر تکه تکه میشدم. مگر نه این که همیشه در زیارت وارث میخوانیم که «یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزاً عظیما» @shohadayemalayer
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹شهیدجانباز
#حاج_مصطفی_طالبی🌹
تاریخ ومحل تولد:
2/3/1339 ملایر
تاریخ ومحل شهادت:
31/4/1374بیمارستان آراد
رتبه:
#فرمانده_ستادی –مسئول طرح وبرنامه لشکر4بعثت
یگان محل خدمت:
لشکر4بعثت_نیروی زمینی سپاه
🌸
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #معرفی_شهدا..🌸
🌹 #سرداروجانبازشهید
#حاج_مصطفی_طالبی🌹
🌷 #مصطفی در سال 1339 در خانواده ای مذهبی در شهرستان #ملایر دیده به جهان گشود.
پدرش نانوا بود. مصطفی در شش سالگی وارد دبستان شد و در سن 10 سالگی با برادرش محسن هرروز بعداز مدرسه به نانوایی پدر می رفت وتمام آرد فردای نانوایی را الک می کرد نانوایی وتنور را تمیز می کرد و حدود ساعت 9 به خانه برمی گشت و به درس های خود می رسید، با تمام این مشکلات تحصیلات خودرا تا سطح دیپلم متوسطه ادامه داد.
درسال های قبل از پیروزیی انقلاب ، در جلسات مخفیانه مذهبی شرکت می کرد و در جریان انقلاب اسلامی در مبارزات خیابانی مشارکت فعال داشت وهمزمان با تشکیل #سپاه پاسداران وارد سپاه شد و با شروع غائله #کردستان به مبارزه با ضد انقلاب برخواست. با شروع جنگ به جبهه رفت و تمامی مدت هشت سال دفاع مقدس را در جبهه گذراند و در #عملیات های زیادی از جمله : مطلع الفجر، ثارالله، والفجرمقدماتی بدر، خیبر، رمضان، بیت المقدس، فتح المبین، والفجر2-4-5و8، #کربلای4و5 ، شرکت داشت.❣
🌸.....
@Karbala_1365