شوخ طبعيها و حكايات طلبگي
سویه اومیکرون این چندمین بار است که امشب مثل چند شب گذشته بیدار میشم. برای نماز شب؟ ای کاش چنین بود.
پیام یکی از دوستان
سلام.ما همبیداریم .سرفه های اومیکرون ی سمفونی بتهونی براه انداخته به طوری که اهل خانه را به شک و تردید انداخته
😂😁
دیشب در عالم مکاشفه با ناراحتی گفتم چرا من خوب نمیشم من که خیلی دعا می کنم؟!!
جبرئیل خندید و گفت: والله ما شفات میدیم این خرت و پرت هایی که هر کسی ی نسخه اش را برات می پیچه به این روزت انداخته
😂😁
هدایت شده از Ali Sadeghi
. 😀 خنده دار و آموزنده 😄
یکی از بچههای مدرسه حقانی میگفت :
۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز خونمون.
رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .🚌
صندلی جلوم زن و شوهری
بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند .👶
اتوبوس راه افتاد.
از قم ۱۴ ساعت راه بود.
طی راه ؛ بچه تُپل و شیرین که صندلی جلو بود ؛ هِی به سمت من نگاه میکرد و میخندید . 😁
چندبار باهاش دالی بازی کردم و
بچه کُلی خندید...😁
دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش .
تو دالی بازی ؛
یهو یه گاز از
کاکائو بچه زدم .
بچه کمی خندید..😁
کمی بعد مادر بچه با خوشحالی
به شوهرش گفت:
ببین !!!!
بالاخره کاکائو را خورد.☺️
دیدم پدر و مادرش خوشحالند ؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند.
خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه ؛ یواشکی گاز زدم و
بچه هم میخندید .😁
مدتی بعد خسته شدم .
چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو اِی واییییی..😱
مُردم از دل پیچه.....
دل و رودم اومد تو دهنم.. سرگیجه داشتم..
داشتم میترکیدم . 😱
دویدم رفتم جلو و به راننده
وضعیت اورژانسی
خودم را گفتم.
راننده با غُرغُر 😏
تو یه کافه وایساد.
عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم.
برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی.
اتوبوس راه افتاد.
هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد.
طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم .
از درد میخواستم داد بزنم .
چه دل پیچه وحشتناکی..
تموم بدنم را میکشیدند..
مُردم خدا....😭😱
دویدم پیش راننده و با عِزوالتماس وضعیتم را گفتم .
.
راننده اومد که اعتراض کنه ؛ حالت چهره منو دید ، 😰
راننده زد بغل جاده و گفت:
بدو داداش
پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس.
تشکر کردم..
از درد داشتم میمُردم.
دهنم خشک بود
و چشام سیاهی میرفت.
رفتم روی صندلی نشستم .
گفتم چرا اینجوری شدم.
غذای فاسد که نخورده بودم.
دیدم دست بچه باز کاکائو هست.
از پدر بچه پرسیدم :
بچتون کاکائو خیلی میخوره؟
پدرش گفت :
نه ؛ کاکائو براش بَده.
اومدم بپرسم ،
پس چرا کاکائو بهش میدی؟
که مادرش گفت:
حقیقت بچمون یوبوسَت داره.
روی کاکائو ، مُسهل مالیدم تا شاید اِفاقه کنه ؛
تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده.
من بدبخت خواستم
ادامه بدم که یِهو درد مجدداً اومد.
میخاستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم .😱 😱
رفتم پیش راننده ؛
راننده با خشونت گفت :
خجالت بکش ؛ وسط بیابونه ؛ ماشین که شخصی نیست .
برو بشین.😡
مونده بودم بین درد و خجالت.
یه فکری کردم .
برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم :
منم یوبس هستم .
میشه به من هم کاکائو بدید..
۳ تا کاکائو مُسهلی گرفتم
و رفتم پیش راننده عصبی
و با ترس و خنده گفتم : 😅
عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم ؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره ؛ شما ناراحت نشو ؛ جون همه ما دست شماست.
معذرت میخام .
بیا و دهنت را شیرین کن..
راننده هم که سیبیل کلفت
و لوطی بود ؛ گفت :
اِیوَل ؛ دَمِت گرم ؛ بامَرامی ؛ آخر مَردایِ عالمی
خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سَرِ جام نشستم
و از درد عین مار به خودم پیچیدم . 😰
۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صِدام کردو گفت :
داداش ؛ جون بَچَت چی به خورد من دادی؟؟ ترکیدم.
داستان کاکائو و بچه را براش گفتم.
راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین.
خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و میگفت :
بریم رفیق..
مسافرها هم اعتراض که میکردند ، راننده میگفت :
پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد ؛ تو جاده میخ ریختند ؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره...
ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند .😌 😃
*این را عرض کردم که بدانید برای انجام هر کاری؛مسئولش باید همدرد باشه ؛ تا حِس کنه طرف چی میکشه . مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۴ الی۵ میلیون حقوق نداشته باشد*
*آن وقت با خانه مستاجری، هزینههای سرسام آور زندگی... میفهمید درد مشترک یعنی چی!!!*
هدایت شده از از زبان مشاور
🌹 جنگ و صلح همسران (۱۱)
🖋 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
🔸 از زبان مشاور
🔸 مشاورهٔ خانواده - اخلاق
💎 شوخیهای شبیه لودگی
امروز با دوستی قدیمی، مشاورهٔ تلفنی داشتیم. در پاسخ من که پرسیدم: رفاقتتان با همسرتان که خوب خوب خوب است؟ گفت: «بله. بچهها همگی رفتهاند سر زندگیهایشان. من ماندهام و خانم. بعضی از وقتها کار بیرون از شهرمان دارم؛ از شهری به شهری. گاهی خانم را با خودم میبرم که تنها نماند. گاهی هم که در خانه تنها میماند، میگویم اگر همدم میخواهی، رضایت بده همدمی برایت بیاورم و عقدی بخوانیم که با من محرم شود.»
میدانم که این آقا نه قصد گرفتن همسر دیگر دارد و نه دیگر توان زندگی دو همسری را دارد. کهنسال است. اما این شوخی را از نیاکانش میراث برده است. چندان از مردان دیگر، بهشوخی، شنیده است که اصلاً به ذهنش نمیآید که خانمش از این شوخی میرنجد.
همسرش را میشناسم. بهشدت صبور و قانع است. اسوهٔ شکیبایی و بردباری و نیز آبروداری است. نیز به همسرش اخم و اعتراض نمیکند. در دل میریزد. آقا هم متوجه نمیشود که سخنش قبیح است.
چرا عاقل کند کاری...؟
چرا انسان خردمند، مزهای بریزد که سبب رنجش دل همسرش شود؟
شما که قصد ازدواج دوباره؛ دائم و موقت، نداری، نیازی هم نداری، توانایی هم نداری، چرا دل همسر صبورت را میلرزانی؟!
⭕️ منطق ایشان
برخی از چنین مردان، در پاسخ اعتراض و سوال من، میگویند:
۱. خواستیم جوّ را عوض کنیم.
۲. خواستیم شوخیای کرده باشیم.
۳. خواستیم خودشیرینی کنیم.
۴. خواستیم خودمان را عزیز کنیم.
۵. خواستیم خانم را بخندانیم.
و ... .
به ایشان میگویم:
از قضا سرکنگبین صفرا فزود! به هیچ کدام از این هدفهایتان نمیرسید و هیچیک از این خواستههایتان تٱمین نمیشود؛ بلکه نتیجهٔ معکوس میگیرید. کاری است کاملاً بیفایده و کاملا ضرردار.
خانم، اگرچه صد و سهساله باشد، از این شوخی بدش میآید. شما که عاقلید، چرا سخنی میگویید که هیچ فایدهای ندارد و خیلی ضرر دارد؟
آنانشان که عاقلترند، شرمنده میشوند و پاسخی ندارند، اما برخیشان که عقلشان کمتر است، میگویند: «ترک عادت، موجب مرض است. ما به این شوخیها عادت کردهایم. نمیتوانیم ترک کنید.»
🌸 خبر خوب
بنده کسان بسیاری را از این شوخی منصرف کردهام. آنانی که نمیدانستند بد است و میپنداشتند خودشیرینی و تفریح است، زود پذیرفتهاند و این «عمل قبیح» را زود ترک کردهاند. اما آنانی که می پنداشتند عادت کردهاند و ترک آن بیمارشان میکند، با اندکی پیگیری و تمرین، آن را ترک کردهاند.
این از عادتهایی است که میشود با اندکی ریاضت و مراقبت، آن را ترک کرد.
🔻 سخن پایانی
شمایانی که به این بلا مبتلایید، از اکنون عزمتان را بر ترک آن عزم کنید. دوهفتهای درمان میشوید.
به امید خدا.
۳ اسفند ۱۴۰۰
برای دنبالکردن رسانههايمان به لینک زیر مراجعه کنید:
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
اصلاح عيبجو با برخورد منطقى
امام باقر (عليهالسلام) بامردى مسيحى روبه روشد. او براى تحقيرآن حضرت گفت:
«انتَ بَقَرٌ يعنى تو گاو هستى! حضرت با خويشتندارى فرمود: من باقر هستم نه بقر. مردگفت:
تو فرزند زنى هستى كه آشپز بود. امام فرمود: اين كار براى او ننگ و عار نيست. گفت: مادرت سياه، بىشرم و بد زبان بود. حضرت فرمود: اگر اين نسبتها كه به مادرم مىدهى راست است، خداوند او را بيامرزد و از گناهش در گذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه به او نسبت ناروا دادى.» گذشت و بردبارى امام باقر (ع)، او را دگرگون ساخت و آن مرد به اسلام روى آورده، به يگانگى خدا و بعثت رسول خدا (ص) اقرار كرد. «1»
آیت الله مصباح یزدی و سفرها و دیدارها
لبنان
سوریه
اسپانیا و آمریکای لاتین
https://mesbahyazdi.ir/search?query=%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%DA
%AF%D8%B1%DB%8C
کتابخانه ائمه اطهار
http://www.aviny.com/Library/ahlebeyt/INDEX.aspx
ترجمه ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شيخ صدوق
نویسنده : غفاري، علي اکبر
جلد : 1 صفحه : 715
متن کتاب
https://lib.eshia.ir/12676/1/715
هدایت شده از ماند ه علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🔴
پشت پرده کلیپهای پربازدید دختربچه اکراینی که فضای رسانهای را تکان داد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا بروس لی
اوس🙏
اعیاد شعبانیه مبارک
البته شاید بهتر بود حاج آقا لباس را در می آورند و این حرکات نمایشی زیبا را انجام می دادند.
🌺🌸🌼
#تربیت
🌸 کار خوشذوقانه مسئولان یک مدرسه🌸
🔹در اصفهان و در مدرسهای که با رویکرد دینی اداره میشود، به دانشآموزان، پیاز گل نرگس دادهاند و گفتهاند وقتی پیازها گل کرد و قبل از اینکه خراب شود، گلها را به بستگان و دوستانتان بفروشید.
🔹 قرار بعدی این است که در روز نیمهشعبان در گلزار شهدا جشن بگیرند و از درآمد فروش گلها برای فقرا هدیههایی فراهم کنند.
گل نرگس فدای رنگ و بویت
نصیبم کی شود دیدار رویت
🕌🌸
☘️ ذوق سلیم
☘️ تربیت نامریی
☘️نه به تربیت عاریهای
☘️نه به تربیت تزریقی
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
@SofreFarhangiReyhane
ارسال عکس: صدرا کفاش
🌸
هدایت شده از ارتباط موثر
نامه مرحوم استاد سيد جعفر شهيدی
به رئیس وقت بنیاد شهید تهران درباره یخچال اهدایی به خانواده شهدا
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای...
پس از عرض سلام، چندی پیش یک دستگاه یخچال از سوی قسمت تدارکات بنیاد به خانۀ بنده تحویل شده است. درپی آن بودم که فرستنده کیست؟ وسفارش دهنده چه کسی؟ سرانجام معلوم شد توصیه کننده جناب عالی و دستور دهنده حضرت... هستند.
با عرض تشکر از هر دو بزرگوار باید بگویم؛ این بنده زندگی خودرا طوری پی ریزی کردهاست که با حداقل مَؤنِه بتواند ساخت.
اگر این یخچال فروشی است، توانایی پرداخت بها را ندارم و اگر اهدایی است، به هیچ وجه خود را درگرفتن آن مستحق نمیدانم. بههرحال همانطور در صحن خانه معطل ماندهاست و میترسم از تابش آفتاب آسیب ببیند. لطفاً دستور فرمایند آن را عودت دهند وگرنه باید هزینۀ بازگشت را هم خود بپردازم.
والسلام علیکم ورحمة الله.
ارادتمند، دکتر سیدجعفر شهیدی
۱۳۶۴/۱/۲۰
@ertebatmoaserdini
#اخلاق_کاربردی
#قناعت
#عزت_نفس
#خدمت
.
مشمول نفرین ننه شده ایم یا...!!
در کتاب شوخ طبعی های طلبگی ... کدام صفحه؟....صفحه اش زیاد مهم نیست شما میوه را بخورید چکار به درختش دارید..... بگذریم😂😁 روان شناسی ی کار پژوهشی به شاگردانش داد. گفت بروید و بدترین نفرین مادرانه را تحقیق کنید بیابید. روز موعد فرا رسید در جلسه ای هر دانشجو گزارشی از تحقیق خود داد. استاد بعد از بررسی تحقیقات، یکی از آنها را به عنوان تحقیق برتر معرفی کرد: الهی ننه هر جا باشی فکرت ی جا دیگه باشه!😔
شاگردان بودا بهش گفتند عرفا کراماتی دارند یکی تو هوا راه میره یکی روی آب دیگری طی الارض داره و آخری با اراده خودش اشیا را به حرکت در میاره یا از حرکت می اندازه هنر شما چیه استاد؟
استاد گفت: من مثل خیلی ها نیستم که توی wc فکر کنم و موقع فکر کردن کارهای مربوط به wc را گلاب به روتون انجام بدهم. وقتی غذا می خورم فقط غذا می خورم وقتی دوش می گیرم فقط دوش می گیرم و...
کدام مادر به ما جمعیت ایرانی نفرین کرده که در انبارهای ما کشکولی از کارهای نیمه کار است. قلاب ماهی گیری و سه تار و اسکیت و وسائل باغبانی و پرینتر و پایه بوم نقاشی و... .
کدام مادر ما را نفرین کرده که ذوق ادبی داریم ریاضی می رویم و هنر عکاسی داریم با زور رشته تجربی ثبت نام می کنیم و استعداد گرافیکی داریم رشته پرستاری می رویم و فارغ التحصیل عمران می شویم و ابتدایی تدریس می کنیم و .... .
✍️آیا این نفرین مادرانه شامل حال ما بوده یا گروهی از مسؤولان ما مشمول این نفرین بوده اند و پس لرزه های نفرین آنها ما را هم می لرزاند؟
خدایا قرار بود یک شیطان تا قیامت زنده باشد این همه سوداگران شیطان صفت و کج فهم در حوزه وزارت آموزش و کار و... چرا؟
البته شاید از دید ما کج فهمی باشد ولی از دید افرادی که پشت این سیستم معیوب مرغ و ماهی تو رگ می زنند عین فهم و درایت باشه.
گفت انگیزه شما از پریدن از آبشار نیاگارا چی بود ؟ گفت مگه دستم به اون عوضی که منو هل داد نیفته
کدام فکر عوضی بر آموزش این دیار حاکم شده که این همه جمعیت را یکی یکی از آبشار پیشرفت پایین می اندازد؟
دعا کنیم یکی اون عوضی ها یا افکار رسوبی آن عوضی ها را از این ملت ننه مرده بگیره
👌🌺سد زدن برای جلوگیری از هدر رفتن وقت عزیز و طلایی مردم این دیار، کمتر از مبارزه با کرونا نیست. به امید این که به زودی ستاد ملی مقابله با هدر رفتن وقت طلایی ایرانیان تأسیس شود.
الها!
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن🍷
م ح قدیری، روان شناس
🙏✍️
مناظره👎
دکتر سید مجید حسینی (استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)
و دکتر محمدرضا احمدی سنگری (دبیر کمیسیون آموزش تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی)
در برنامه * آن ایر *،
🌼با مجری گری سید حسین حسینی
🌼موضوع «کیفیت و عدالت در نظام آموزشی کشور»
yun.ir/cko7l4
روز جانباز را به دوست گرامی نوید جانباز تبریک عرض می کنم
ارادتمند خاکباز
😂😁🌸
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴عبدالله یافعی و مهماننوازی قمیها
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عبدالله یافعی(۶۹۸-۷۶۸ق) از فقیهان و صوفیان و زاهدان مشهور قرن هشتم هجری که بیشتر در مکه و مدینه سکنی داشت، به اطراف و اکناف ممالک اسلامی هم مسافرت میکرد. ظاهراً سفری نیز به شهر #قم داشته است و داستان جالبی درباره مهماننوازی و علمدوستی قمیها بیان میکند:
همین که کاروان ما به چهار فرسنگی قم رسید، صدها نفر از مردان مجلل با اسب و قاطر و گاری به استقبال ما آمدند و برای پذیرایی از ما به رقابتی جدی با هم پرداختند و هر کسی سعی میکرد رضایت ما را جلب کند تا به منزل او برویم. در نهایت ما همراه مردی شدیم که بیش از دیگران سر و جان نثار ما میکرد و معلوم بود که قدر اهل علم را بیش از دیگران میداند. در مدت یک شبانه روز که در منزل او مهمان بودیم از هیچ مهربانی و لطفی در حق ما کوتاهی نکرد. من به همراهان خود گفتم «بنگرید این مردم چگونه اهل فضل و کمال را حرمت مینهند؛ این است مفهوم حقیقی مسلمانی و مردمی.»
چون میخواستیم از قم روانه شویم «میزبان را طلبیده شکرها گفتم و تأکید نمودم هرگاه گذرش به خطه حجاز و شهر مدینه افتاد خانه امام محمد یافعی را بپرسد و مرا سرافراز کند. میزبان صورتی از مخارج در جواب من عرضه داشت که عقیده ما را در این باره به کلی تغییر داد.»
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
عدالت در شهریه
عدالتی که در شهریه دادن طلاب اجرا میشه امام علی (علیه السلام) هم قادر نبودند اجرا کنند😉. چون امام علی فرق می گذاشتند بین عدالت و تساوی.
سنتوات طلبگی، سنوات تدریس و تبلیغ و تعداد فرزند در شهریه مثلا رتبه سوم که بیش از ده سال حوزه درس خوانده اند، فرق ندارد ؛ همگی حدودا 1400 یک میلیون چهار صد هزار تومان #شهریه می گیرند. البته تساوی در فحش خوردن هم هست یعنی افرادی زیادی بر اثر شبهات تصور می کنند نون طلاب در روغن است و به همگی یک جا ناسزا می گویند. توش خودشونو کشته و بیرونش دیگرونو!
مولوی میگوید :
عدل چبود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چبود؟ وضع در ناموضعش
🌸
اگر در صید و شکار تذکرات شرعی رعایت نشود کار حرام و نماز مسافر تمام است. درباره حیوانات و پرندگان اهلی واقعا حق داریم بی رویه مصرف کنیم؟
آنها را پرورش بدهیم از فرزندانشان جدا کنیم. با کلک شیر زیاد بدوشیم. با فریب، کاری کنیم مرغ بیشتر تخم بگذارد؟ این کار اخلاقی و شرعی است؟
موضوع پیشنهادی پایان نامه فقهی🌸
تفریط در خوردن گوشت و ماهی (وجترینها)
افراط در خوردن گوشت و ماهی
تعادل
.
هدایت شده از در محضر استاد شجاعی
54.mp3
4.61M
#شادی_و_نشاط
در پرتوی #انسان_شناسی
😍 چه کسی شادی پایدار در دنیا دارد؟
🏃♂️ چطور می شود یک شبه، ۲۰ سال جلو افتاد؟
😇 چطور می شود حُرّ زمانمان بشویم؟
#استاد_شجاعی
@jalasate_ostad
پدر سوخته بازی
یکی به ی آخوندی گفت: شما چند واحد پدر سوخته بازی در حوزه می خونید؟
گفت: هیچی ما از روش یادگیری مشاهده ای بندورا استفاده می کنیم. گفت: این که گفتی یعنی چی؟
گفت: ما پدر سوخته هایی مثل شما را که می بینیم نیازی به پودمانی و کارگاه و ... نداریم
📕ر.ک شوخ طبعی های طلبگی، نشر جمال
🔭😉😂
تأثیر زبان بدن بر گرفتن #مرخصی😂
با دوستم می خواستیم از #مدیر_مدرسه معصومیه که سخت گیر بود مرخصی بگیریم. تو حیاط وقتی چشمش از پنجره اتاق مدیر به او افتاد گفت: هوا پسه برگردیم که محاله مرخصی بده؛ ببین چهره اش چقدر عبوس و درهمه!!
با ناراحتی مشغول قدم زدن دور حیاط مدرسه شدیم. هنگامی که رسیدم مقابله پنجره مدیر نگاهی به اتاق مدیر انداخت و دستم را گرفت و گفت: بدو بدو که الان وقتشه؟
با تعجب گفتم: چی شده؟
گفت: مدیر مدرسه چهره اش گشاده است داره میخنده.
وقتی وارد اتاق مدیر شدیم متوجه شدیم که دوست قدیمی او به دیدنش آمده بود و داشتند گل می گفتند و گل می شنفتند. وقتی ما درخواست مرخصی دادیم در همان خندیدن امضا انداخت پای برگه مرخصی.
👎این دوست قالتاقم 😂با اون شم روان شناختی و پلیسی که داشت سالهاست که در قوه قضائیه مشغول به خدمت است. خدا رحم کنه کسی که بخواد ایشونو دور بزنه. دوستم خودش دوریه!!😄😉
📕ر.ک شوخ طبعی های طلبگی، نشر جمال
#روان_شناسی_کاربردی
#زبان_بدن
#قالتاق
🕌😂😁
هدایت شده از سفره فرهنگى ريحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتظار
🔹چرا باید غم های زندگی خودمان را تغییر دهیم؟ چطور به یک شادی مستمر و آرامشی هدفمند می رسیم؟
🎙استاد شجاعی
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
@SofreFarhangiReyhane