eitaa logo
شوخ طبعي‌ها و حكايات طلبگي
306 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
927 ویدیو
65 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بی خیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است قنبر امام علی (ع) غم‌‌بر است لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ؛ یعنی خدا دائم آنلاین است نوبت نمی خواد، پول زیر میزی نمی خواد و... @ghadiri313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)🔹 وقتی خواستم بیایم قم، رفتم خدمت مرحوم آملی بزرگ. فرمودند: «قم جای با برکتی است. حرم مطهر و مدفن وجود مبارک حضرت فاطمه معصومه است» میرداماد در قبسات دارد که شاگردان ارسطو هر وقت مشکل علمی داشتند می‌رفتند کنار قبر ارسطو مباحثه می‌کردند و مشکل را حل می‌کردند. از قدیم همینطور بود که کنار قبور بزرگان می‌رفتند، بعداً در اسلام ابوحمزه ثمالی می‌رفته نجف کنار قبر حضرت امیرالمؤمنین. آنجا مباحثه می‌کرد.
ر.ک: مقاله ساختار و الگوی کیفیت زندگی اسلامی مبتنی بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی
در تمام شعرها می بوسمت اما نترس بوسه را ارشاد قبل از چاپ سانسور می کند 😁😘
هدایت شده از زندگي آرام
آنتی ویروس قبل از فرزندآوری می گویند زمان حضرت سلیمان اوراق تسخیر جن ها دست افرادی افتاده بود که از آن سوء استفاده می کردند و روابط بین زن و شوهر را ویران می کردند. .... خب اجازه دهید از اول شروع کنم: به عنوان روان شناسی که در شعاع زندگی و تجربه بالینی، روابط مردمی و روابط خانواده ها را رصد می کنم و تجربه مستمر مشاوره در فضای مجازی (کف جامعه ) را به آن می افزایم اصلا خبرهای خوبی از اوضاع روابط در بسیاری از خانواده ها حتی خانواده های مذهبی ندارم. هر چند در خانواده های مذهبی از جهاتی این آسیب ها کمتر است ولی کم آن هم زیاد است. گویی گردی در فضا منتشر شده یا نمی دانم ویروسی بدتر از کرونا به جان روابط افتاده است یا اوراق تسخیر جن دست ناکسان افتاده است و.... هر چه که هست حال خانواده ها خراب است. وقتی گهواره خانواده ثبات نداشته باشد چطور انتظار داشته باشیم نوزاد ثبات و آرامش داشته باشد؟! اعتدال در مسیر همان طور که سالهای متمادی از فرزندآوری، ناشیانه جلوگیری شد این نگرانی هست که فرزندآوری ناشیانه تری اتفاق بیفتند. ای کاش این تشویق مشروط می بود و این طور نبود که به هر والدینی تجویز فرزندآوری داده شود که هنرفرزندپروری است نه فرزندآوری. افراد بسیاری دلسوز آینده کشور هستند و چنین سخنی به مذاقشان خوش نمی آید ولی چه باید کرد که باید خانواده اتقان هم داشته باشد مهمانانی از ملکوت را دعوت نکنیم در خانواده های پریشان و متزلزل از نظر روانی و اقتصادی و ارتباطی و معنوی و اخلاقی. اگر مستاجر بودن فشار زیادی به ما بیاورد بالغانه نیست برای رفع این مشکل سریع دست به کار شویم و بدون فنداسیون و شناژ و نقشه ساختمان و نظر مهندس شروع به ساختن خانه کنیم با این توجیه که باید جلوی آسیب را بگیریم و فرصت نیست. آیا چنین ساختمانی که طرفه العینی ساخته می شود در برابر زلزله مقاوم است؟ خوشحال نشویم که مجلس طرح حمایت از فرزندآوری نابالغانه و مهندسی ناشده می ریزد تخصیص بودجه برای گهواره خانواده مجلس لازم است برای شروع کار، فرزندآوری را مشروط کند. قبل از هر چیز لازم است زوج ها با سبد فرهنگی و سلامت جسم و روان (کتب خودیاری رایانه ای، نرم افزارها، برنامه مخصوص ملتی مدیا و چند رسانه ای، کاهش هزینه مشاوره مخصوص فرزندآوری ) شوند ببینید : اولا رابطه زوجی خودشان به عنوان والدین آینده ثبات دارند؟ رابطه آنها مثل بیدی نیست که با هر بادی بلرزد و بجند. این زوج با یک یا دو فرزندی که دارند چه کرده اند و چه گلی به سرشان ریخته اند ، بعد به فکر بعدی باشند. اینجاست که فرزند بیشتر زندگی بهتر می شود. چه خوب بود مدتی فنداسیون خانواده ریخته می شد و بودجه تخصیص داده می شد به گهواره آرام و بعد دعوت مهمانانی معصوم از ملکوت. جاروب کن تو خانه، سپس میهمان طلب آری (ره) یک ملت بود، بهشتی شویم و بهشتی تربیت کنیم گر خطا گفتم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن م ح قدیری، کانال زندگی آرام 🙏🕌
گیج روان شناس بسیار مشهور؟!😂😁 اسعدالله ایامکم 🌸😁😂
بُزی در توالت برای تبلیغ به یکی از روستاهای فیروزآباد فارس رفتم. برای ما که در شهر بزرگ شده بودیم حضور در روستایی که گاز نداشت و جاده‌ها و کوچه‌ها آسفالت نبود و در برف و باران های زمستان گل و شل و لغزنده شده ‌بودند، سخت بود، به خصوص این که در محل سکونتم آب گرم هم نداشتم و باید گاهی با یک کتری آب گرم، غَسل و یا غُسل می‌کردم. منزلی که بودم حیاتش چیزی از دشت کمتر نبود، ته ته حیات دستشویی داشت بس بزرگ. شب‌ها داخل دستشویی یک بز می‌بستند. راستش هم شرم می‌کردم و هم می‌ترسیدم بنشینم و بز جاهل، ناغافل، شاخی به من بزند و از «حَیّز انتفاع» ساقطم کند. از بخت بد ما بز را هم پشت سر بسته بودند آیینه بغل هم نداشتم که پشت سرم را ببینم. با مکافاتی آفتابه‌ای پیدا کردم تا لااقل رو به دشمن باشم که اگر خواست حمله کند، یا دفاع کنم یا فرار. از نگاه حیوان هم شرم می‌کردم و مجبور بودم خودم را به قول طلبه‌ها «استتار واجب» کنم. منبع: محمد حسین قدیری، شوخ طبعی های طلبگی، ص138. برای دانلود کتاب شوخ طبعی طلبگی ر.ک: 👇👇 www.ghbook.ir/ میلاد امام علی (ع) و روز مرد و پدر مبارک کنیم و زودتر به ارحام، مرد و زن، تماس بگیریم و تبریک بگیم منتظر نمانیم 🙏🌸🕌🌼🌺❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زینب (علیها السلام) برخیز! ای گل بوستان ولایت! برخیز و بار دیگر علی وار (علیه السلام) بر زلف اندیشه و سخن شانه بزن و آتش خطبه هایت را نیز بر خرمن یزیدیان زمان ما بزن. ای مادر صبر و ای اساس عفاف! برخیز و به جان بی رمق مسلمانان، با گوارای کلام و عصاره پیامت، روحی تازه ببخش. زینب، «ای زبان علی در کام!» ای استمرار ناله های زهرا در بیت الاحزان هستی! برخیز و با ما سخن بگو ای قهرمان داستان کربلا! بر تن زخمی عدالت، مرهمی نِه و تیر نظم نوین جهانی را از پر و بال شکسته آزادی و انسانیت بیرون کش. ای خواهر «تنهاترین سردار»! می دانم که آسمان دلت در کنار حسن (علیه السلام)، خون گریه کرد؛ ای شاه بیت غزل عارفانه و عاشقانه نینوا! بخوان که: کربلا می مرد اگر زینب نبود! بگو که عصر عاشورا که تمام شد، «جلوه های ویژه صبر و پایداری زینب در عرصه عزت و افتخار حسینی شروع شد و بازگو که چگونه تن بیمار حقیقت را از دم دندان های تیز ظلم نجات دادی. بگو که چگونه کشتی نجات حسین(علیه السلام) را سکان دار بودی و هنوز هم در گرداب های تحیر و گردبادهای استعمار، به داد انسانیت می رسی؟ زینب، ای مادر دو شهید، ای همسر عبداللّه جعفر، ابوالمساکین، و ای مفسر غریب قرآن در کوفه! برخیز و اکنون طلوع زیبای خورشید حسینی را در قلب انسان های آزاد دنیا بنگر. ای امانت دار علم لدنی! بگو که از جام علم الهی و الهام او نوشیدی تا آن جایی که حضرت سجّاد (علیه السلام) با نگاه مهربانانه اش به تو گفت: شکر خدا عمه ام زینب یک شبه ره صد ساله رفته و به غمزه ای، مسأله آموز صد مدرّس گشته «اَنْتِ بِحَمْدِ اللّه ِ عالِمَهٌ غَیَرُ مُعَلَّمَه و...» ای مقرب ترین در بزم الهی! بگو که جام های بلا را در امتحان «توفان پر بلای کربلا»، «طشت خونین» «سرشکافته» و پهلوی «شکسته» چگونه بدون هیچ شکوه نوشیدی و محو جلوه های حق بودی. و جز خوبی ندیدی؛ «ما رَأَیْتُ إِلاّ جَمِیلاً.» 📕محمدحسین قدیری، موسیقی طبیعت ( مجموعه نثرهای ادبی)، ص9 دانلود کتاب:👇👇 https://www.ghbook.ir وفات شهادت گونه زینب کبری تسلیت باد
اعتکاف؛ گنج خلوت وقتی که آب دل، از گل و لای گناه، کدر می شود و گوش های جان، از عفونت معصیت سنگین، زمانی که چشم دل، در دود و دم نافرمانی خدا کم سو می شود و عشق، تنگی نفس می گیرد و گلوی روح می سوزد، هنگامی که دل در غروب حقایق، سخت می گیرد و می گرید و تن عقل، از گزند میکرب هوس در امان نیست و در عصری که گلبول های موعظه، زیر چکمه های غفلت و تهاجم فرهنگی له می شوند و گنج خلوت از کنج دل ها، تاراج برده می شود، طلوعِ خورشید معرفت در سرزمین اعتکاف، شاید بتواند خانه دل و روح را در مقابل بیماری ها ضد عفونی کند و با داروی شفا بخش ثقلین (قرآن و عترت)، ما را از درد پوچی نجات دهد. چرا که اعتکاف، سفر چند روزه به سرزمین صفا و صداقت و غوطه ور شدن در زلال معنی است. اعتکاف، بازدید از معراج قرب الهی با بُراق تیز پرواز خلوص است. گرچه اعتکاف، در کتب اعمال، در قفسه مستحبات جای دارد، اما در «فرهنگ انتظار»، تصفیه ناخالص های روحی، با آب توبه و آه فراق در پالایشگاه مسجد شرط وصال است. معتکف با ورود به لاله زار مسجد جامع، پاپوش تمنّیات و تعلق را از پای آرزوهایش در می آورد و جلوه های ربّانی را در کوه طور تفکر به تماشا می نشیند؛ ﴿فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُویً﴾ او در بزم خلوت نشینان، از جام های دعا و نماز، سرشار از شور و شعور می شود. اعتکاف، در آینه لغت، توقف چند روزه در ایستگاه مسجد جامع است؛ با زبان روزه و در قاموس اهل دل، حبس کرکس آمال و هوس و سبک بار و بال نمودن مرغ دل است برای سیر به آفاق و انفس. تا زمانی که کبوتر نفس، گیر دام تعلق ای مادی باشد، پرواز در آسمان کمال برایش مقدور نیست. و علی علیه السلام التهاب درون و شوق وصال معبودش را در کمیل شریف چنین می سراید: ای مهربان خدای! مرغ دل در پنجه های تیز و قوی هوس حبس گشته، وگرنه بال های ما تشنه پرواز در آسمان قُرب تواند. واصلان حق، این طبیبان روح، نسخه های خود را در شفا خانه اعتکاف، تقدیم انسانیت نموده اند؛ چرا که با اکسیر اعتکاف، مس دل به طلای حرم الهی تبدیل می شود و بهشت آرامش به دل های آسمانی ارزانی می شود. هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست جز به خلوتگاه حق آرام نیست 📕محمدحسین قدیری، موسیقی طبیعت ( مجموعه نثرهای ادبی)، ص9 دانلود کتاب:👇👇 https://www.ghbook.ir
📬 صندوق پیام حوزه‌های علميه ◻️ : لطفا بفرمایید فکری به حال طلاب به خصوص متأهلین بشه، نزدیک ایام عید که میشه زن و بچه‌هامون از ما سراغ لباس نو و مسافرت نوروزی و... رو میگیرن، و ما هر سال شرمنده زن و بچه‌ها میشیم چون توی هزینه خورد و خوراک و اجاره خونه و ... هم موندیم. خدا میدونه مهمونی‌ها رو به بهانه‌های مختلف کنسل میکنیم چون توان مالی رفت و آمد معمولی رو هم نداریم. تنبل هم نیستیم، بعضی مواقع مثل بقیه دوستان طلبه میریم کارگری، ولی این فقط باعث میشه از درس و بحث عقب بمونیم و مورد بازخواست مسئولین حوزه قرار بگیریم. چرا مسئولین این سالها فکری برای حل این موضوع نکردن؟ اینکه سخنرانی کنن و مشکلات طلبه ها رو به خودشون یادآوری کنن که مشکلی رو حل، و دردی رو دوا نمیکنه؟! ◻️ : همانطور که مستحضرید طلابی که بیمه تأمین اجتماعی هستند به عنوان خویش فرما حساب میشن و از اغلب مزایای بیمه از جمله عیدی عیدنوروز ، پاداش بازنشستگی و ... محروم هستند. با توجه به خبری که روزهای گذشته منتشر شد در خصوص تسهیلات جدید بیمه تأمین اجتماعی برای دانشجویان، انتظار داریم مسئول حوزه هم پیگیر اصلاح بیمه تأمین اجتماعی طلاب باشن. لطفا این مورد رو با جدیت پیگیری کنید.. ◻️ : علیرغم اعلام ستاد کرونا و قرمز شدن اکثر شهرها و غیرحضوری شدن دانشگاهها و مدارس، متاسفانه اکثر قریب به اتفاق حوزه‌ها با اصرار مدیران مدارس کماکان حضوری هستند. چرا وقتی حوزه‌ علمیه بستر آموزش مجازی به صورت کاملا رایگان رو داره، اصرار دارن که کلاس‌ها در این ایام حتما حضوری برگزار بشه؟؟؟ ◻️ : یکی از راهکارهای حل مشکلات معیشتی طلاب، احیای موقوفات هست. لطفا از مسئولین بخواید و همچنین یه مطالبه عمومی از اوقاف برای حل این موضوع کنید. در اصفهان بعضی از مغازه‌ها که وقف حوزه هستند هنوز با ریال اجاره میدن یعنی به جای اینکه چند میلیون اجاره بدن، بخاطر قراردادهای بلندمدت در سالهای گذشته، فقط چند ریال کرایه میدن قطعا موارد مشابه در کل کشور بسیار زیاده. در سالهای گذشته با پیگیری آقای اعرافی بخشی در مرکز مدیریت راه اندازی شد با نام موقوفات، ولی در عمل اتفاقی برای احیای این موقوفات نیفتاده. ------------- 🇮🇷 به كانال حوزه‌های علميه بپیوندید: 📡 @Howzehaa http://eitaa.com/joinchat/2146435072Ccfc2d26e89
شادكامي از منظر پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله كد: 1381 نويسنده: عباس پسنديده ناشر: كتاب طه دانلود https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=13561&lang=fa
🔸️گزارش تصویری۳ 🔸️ هفتمین دوره مسابقات فوتسال حوزه علمیه اصفهان(مدارس شهر اصفهان) @farhangihozeh
سویه اومیکرون این چندمین بار است که امشب مثل چند شب گذشته بیدار میشم. برای نماز شب؟ ای کاش چنین بود. ولی واقعیت اینه که کرونا در رفاقت کم نمیذاره و هر باری بهم سر میزنه ای یاوران بی وفا از کرونا بیاموزید وفا کرونا با هم بیگانگی گاهی به من سر می زند اومیکرون خیلی موذی است. سریع منتشر می شود و زود هم دلش نمی خواد برود انگار. دو سه هفته ای بود مجموعه ای از علائم را به طور تناوبی و جانشینی تجربه کردم. بعد حالم خوب شد و سه چهار روزی ی نفس راحتی کشیدم و باز سر و کله اش پیدا شد. نامرد حس نوستالوژیک بهم میده. یادش بخیر زاینده رود. تابستان ها ساعت ها در آن شنا می کردیم. گاهی افرادی که از دیگران قوی تر بودند می آمدند و یکی یکی بچه ها را می گرفتند یک دو سه می کردند و پرتابشان می کردند در آب. این تمام ماجرا نبود. بیچاره ها تا می خواستند سر از آب بیرون بیاورند و نفسی تازه کنند می رفتند سراغشان و بارها سرشان را زیر آب می کردند. ای کاش فرصتی می بود و می رفتم تحقیقی می کردم می دیدم آنها از نظر شخصیتی سالم هستند یا نه. به نظر نمی رسد فقط ی شوخی ساده باشه. همین طور که بدن ویروس بدخیم میگره اجتماع هم..... بگذریم خلاصه اومیکرون را ساده نگیرید هر چند که نمود و بقای آن در افراد متنوع است. مثلا فرزند خودم یک هفته ای درگیر شد و خوب شد. برای شفای همه اموات و رحمت همه مبتلایان به کرونا بخوانید فاتحه مع الصلوات😉😂 دو شبه دم صبح صدای خروس ها را می شنوم خیلی لذت بخش است ناخودآگاه این شعر تداعی میشه: هنگام سپیده دم خروس سحری دانی که چرا کند همی نوحه گری یعنی که نمودند در آینه صبح کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری 🙏🕌
شوخ طبعي‌ها و حكايات طلبگي
سویه اومیکرون این چندمین بار است که امشب مثل چند شب گذشته بیدار میشم. برای نماز شب؟ ای کاش چنین بود.
پیام یکی از دوستان سلام.ما هم‌بیداریم .سرفه های اومیکرون ی سمفونی بتهونی براه انداخته به طوری که اهل خانه را به شک و تردید انداخته 😂😁
دیشب در عالم مکاشفه با ناراحتی گفتم چرا من خوب نمیشم من که خیلی دعا می کنم؟!! جبرئیل خندید و گفت: والله ما شفات میدیم این خرت و پرت هایی که هر کسی ی نسخه اش را برات می پیچه به این روزت انداخته 😂😁
هدایت شده از Ali Sadeghi
. 😀 خنده دار و آموزنده 😄 یکی از بچه‌های مدرسه حقانی می‌گفت : ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز خونمون. رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم .🚌 صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه تُپل و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند .👶 اتوبوس راه افتاد. از قم ۱۴ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه تُپل و شیرین که صندلی جلو بود ؛ هِی به سمت من نگاه می‌کرد و می‌خندید . 😁 چندبار باهاش دالی بازی کردم و بچه کُلی خندید...😁 دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه کمی خندید..😁 کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین !!!! بالاخره کاکائو را خورد.☺️ دیدم پدر و مادرش خوشحالند ؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشند. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم کم از دست بچه ؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم می‌خندید .😁 مدتی بعد خسته شدم . چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهو اِی واییییی..😱 مُردم از دل پیچه..... دل و رودم اومد تو دهنم.. سرگیجه داشتم.. داشتم میترکیدم . 😱 دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غُرغُر 😏 تو یه کافه وایساد. عین سوپر من پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم. برگشتم واز راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که درددل شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم . از درد میخواستم داد بزنم‌ . چه دل پیچه وحشتناکی.. تموم بدنم را میکشیدند.. مُردم خدا....😭😱 دویدم پیش راننده و با عِزوالتماس وضعیتم را گفتم . . راننده اومد که اعتراض کنه ؛ حالت چهره منو دید ، 😰 راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس. تشکر کردم.. از درد داشتم میمُردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم . گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکائو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت : نه ؛ کاکائو براش بَده. اومدم بپرسم ، پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یوبوسَت داره. روی کاکائو ، مُسهل مالیدم تا شاید اِفاقه کنه ؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یِهو درد مجدداً اومد. میخاستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم .😱 😱 رفتم پیش راننده ؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه ؛ ماشین که شخصی نیست . برو بشین.😡 مونده بودم بین درد و خجالت. یه فکری کردم . برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یوبس هستم . میشه به من هم کاکائو بدید.. ۳ تا کاکائو مُسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم : 😅 عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم ؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره ؛ شما ناراحت نشو ؛ جون همه ما دست شماست. معذرت میخام . بیا و دهنت را شیرین کن‌.. راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود ؛ گفت : اِیوَل ؛ دَمِت گرم ؛ بامَرامی ؛ آخر مَردایِ عالمی خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سَرِ جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم . 😰 ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صِدام کردو گفت : داداش ؛ جون بَچَت چی به خورد من دادی؟؟ ترکیدم. داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم ساعت میزد کنار و می‌گفت : بریم رفیق.. مسافرها هم اعتراض که میکردند ، راننده می‌گفت : پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد ؛ تو جاده میخ ریختند ؛ تند تند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... ملت هم ساکت بودند و دعا به جون راننده می‌کردند .😌 😃 *این را عرض کردم که بدانید برای انجام هر کاری؛مسئولش باید همدرد باشه ؛ تا حِس کنه طرف چی میکشه . مسئول باید مثل آحاد جامعه ماهی بیشتر از ۴ الی۵ میلیون حقوق نداشته باشد* *آن وقت با خانه مستاجری، هزینه‌های سرسام آور زندگی... می‌فهمید درد مشترک یعنی چی!!!*
هدایت شده از از زبان مشاور
🌹 جنگ و صلح همسران (۱۱) 🖋 نویسنده و مشاور: علی‌اکبر مظاهری 🔸 از زبان مشاور 🔸 مشاورهٔ خانواده - اخلاق 💎 شوخی‌های شبیه لودگی امروز با دوستی قدیمی، مشاورهٔ تلفنی داشتیم. در پاسخ من که پرسیدم: رفاقت‌تان با همسرتان که خوب خوب خوب است؟ گفت: «بله. بچه‌ها همگی رفته‌اند سر زندگی‌هایشان. من مانده‌ام و خانم. بعضی از وقت‌ها کار بیرون از شهرمان دارم؛ از شهری به شهری. گاهی خانم را با خودم می‌برم که تنها نماند. گاهی هم که در خانه تنها می‌ماند، می‌گویم اگر همدم میخواهی، رضایت بده همدمی برایت بیاورم و عقدی بخوانیم که با من محرم شود.» می‌دانم که این آقا نه قصد گرفتن همسر دیگر دارد و نه دیگر توان زندگی دو همسری را دارد. کهن‌سال است. اما این شوخی را از نیاکانش میراث برده است. چندان از مردان دیگر، به‌شوخی، شنیده است که اصلاً به ذهنش نمی‌آید که خانمش از این شوخی می‌رنجد. همسرش را می‌شناسم. به‌شدت صبور و قانع است. اسوهٔ شکیبایی و بردباری و نیز آبروداری است. نیز به همسرش اخم و اعتراض نمی‌کند. در دل می‌ریزد. آقا هم متوجه نمی‌شود که سخنش قبیح است. چرا عاقل کند کاری...؟ چرا انسان خردمند، مزه‌ای بریزد که سبب رنجش دل همسرش شود؟ شما که قصد ازدواج دوباره؛ دائم و موقت، نداری، نیازی هم نداری، توانایی هم نداری، چرا دل همسر صبورت را می‌لرزانی؟! ⭕️ منطق ایشان برخی از چنین مردان، در پاسخ اعتراض و سوال من، می‌گویند: ۱. خواستیم جوّ را عوض کنیم. ۲. خواستیم شوخی‌ای کرده باشیم. ۳. خواستیم خودشیرینی کنیم. ۴. خواستیم خودمان را عزیز کنیم. ۵. خواستیم خانم را بخندانیم. و ... . به ایشان می‌گویم: از قضا سرکنگبین صفرا فزود! به هیچ کدام از این هدف‌های‌تان نمی‌رسید و هیچ‌یک از این خواسته‌های‌تان تٱمین نمی‌شود؛ بلکه نتیجهٔ معکوس می‌گیرید. کاری‌ است کاملاً بی‌فایده و کاملا ضرردار. خانم، اگرچه صد و سه‌ساله باشد، از این شوخی بدش می‌آید. شما که عاقلید، چرا سخنی می‌گویید که هیچ فایده‌ای ندارد و خیلی ضرر دارد؟ آنانشان که عاقل‌ترند، شرمنده می‌شوند و پاسخی ندارند، اما برخی‌شان که عقلشان کمتر است، می‌گویند: «ترک عادت، موجب مرض است. ما به این شوخی‌ها عادت کرده‌ایم. نمی‌توانیم ترک کنید.» 🌸 خبر خوب بنده کسان بسیاری را از این شوخی منصرف کرده‌ام. آنانی که نمی‌دانستند بد است و می‌پنداشتند خودشیرینی و تفریح است، زود پذیرفته‌اند و این «عمل قبیح» را زود ترک کرده‌اند. اما آنانی که می پنداشتند عادت کرده‌اند و ترک آن بیمارشان می‌کند، با اندکی پیگیری و تمرین، آن را ترک کرده‌اند. این از عادت‌هایی است که می‌شود با اندکی ریاضت و مراقبت، آن را ترک کرد. 🔻 سخن پایانی شمایانی که به این بلا مبتلایید، از اکنون عزمتان را بر ترک آن عزم کنید. دوهفته‌ای درمان می‌شوید. به امید خدا. ۳ اسفند ۱۴۰۰ برای دنبال‌کردن رسانه‌هايمان به لینک زیر مراجعه کنید: 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
اصلاح عيبجو با برخورد منطقى ‌ امام باقر (عليه‌السلام) بامردى مسيحى روبه روشد. او براى تحقيرآن حضرت گفت: «انتَ بَقَرٌ يعنى تو گاو هستى! حضرت با خويشتندارى فرمود: من باقر هستم نه بقر. مردگفت: تو فرزند زنى هستى كه آشپز بود. امام فرمود: اين كار براى او ننگ و عار نيست. گفت: مادرت سياه، بى‌شرم و بد زبان بود. حضرت فرمود: اگر اين نسبتها كه به مادرم مى‌دهى راست است، خداوند او را بيامرزد و از گناهش در گذرد و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه به او نسبت ناروا دادى.» گذشت و بردبارى امام باقر (ع)، او را دگرگون ساخت و آن مرد به اسلام روى آورده، به يگانگى خدا و بعثت رسول خدا (ص) اقرار كرد. «1»
آیت الله مصباح یزدی و سفرها و دیدارها لبنان سوریه اسپانیا و آمریکای لاتین https://mesbahyazdi.ir/search?query=%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1%DA %AF%D8%B1%DB%8C
ترجمه ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر جلد : 1 صفحه : 715 متن کتاب https://lib.eshia.ir/12676/1/715
تقوا: خواستن توانستن نکردن تلاوت: دیدن، خواندن و شدن 🌸
هدایت شده از ماند ه علی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🔴 پشت پرده کلیپ‌های پربازدید دختربچه اکراینی که فضای رسانه‌ای را تکان داد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا بروس لی اوس🙏 اعیاد شعبانیه مبارک البته شاید بهتر بود حاج آقا لباس را در می آورند و این حرکات نمایشی زیبا را انجام می دادند. 🌺🌸🌼
🌸 کار خوش‌ذوقانه مسئولان یک مدرسه🌸 🔹در اصفهان و در مدرسه‌ای که با رویکرد دینی اداره می‌شود، به دانش‌آموزان، پیاز گل نرگس داده‌‌اند و گفته‌اند وقتی پیازها گل کرد و قبل از این‌که خراب شود، گل‌ها را به بستگان و دوستانتان بفروشید. 🔹 قرار بعدی این است که در روز نیمه‌شعبان در گلزار شهدا جشن بگیرند و از درآمد فروش گل‌ها برای فقرا هدیه‌هایی فراهم کنند. گل نرگس فدای رنگ و بویت نصیبم کی شود دیدار رویت 🕌🌸 ☘️ ذوق سلیم ☘️ تربیت نامریی ☘️نه به تربیت عاریه‌ای ☘️نه به تربیت تزریقی ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ @SofreFarhangiReyhane ارسال عکس: صدرا کفاش 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ارتباط موثر
نامه مرحوم استاد سيد جعفر شهيدی به رئیس وقت بنیاد شهید تهران درباره یخچال اهدایی به خانواده شهدا بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای... پس از عرض سلام، چندی پیش یک دستگاه یخچال از سوی قسمت تدارکات بنیاد به خانۀ بنده تحویل شده است. درپی آن بودم که فرستنده کیست؟ وسفارش دهنده چه کسی؟ سرانجام معلوم شد توصیه کننده جناب عالی و دستور دهنده حضرت... هستند. با عرض تشکر از هر دو بزرگوار باید بگویم؛ این بنده زندگی خودرا طوری پی ریزی کرده‌است که با حداقل مَؤنِه بتواند ساخت. اگر این یخچال فروشی است، توانایی پرداخت بها را ندارم و اگر اهدایی است، به هیچ وجه خود را درگرفتن آن مستحق نمی‌دانم. به‌هرحال همانطور در صحن خانه معطل مانده‌است و می‌ترسم از تابش آفتاب آسیب ببیند. لطفاً دستور فرمایند آن را عودت دهند وگرنه باید هزینۀ بازگشت را هم خود بپردازم. والسلام علیکم ورحمة الله. ارادتمند، دکتر سیدجعفر شهیدی ۱۳۶۴/۱/۲۰ @ertebatmoaserdini .