eitaa logo
شوخ طبعي‌ها و حكايات طلبگي
303 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
920 ویدیو
65 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بی خیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است قنبر امام علی (ع) غم‌‌بر است لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ؛ یعنی خدا دائم آنلاین است نوبت نمی خواد، پول زیر میزی نمی خواد و... @ghadiri313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا روزی همه کنه امام رضا (علیه السلام) إنّ العبدَ إذا اختارَهُ اللّهُ عزّ وجلّ لاُمورِ عبادِهِ شَرحَ صَدرَهُ لذلكَ ، وأودَعَ قلبَهُ يَنابِيعَ الحِكمةِ، وألْهَمهُ العِلمَ إلهاما ، فلَم يَعْيَ بعدَهُ بجوابٍ ولا يَحيرُ فيهِ عنِ الصّوابِ . هرگاه خداوند عز و جل بنده‌اى را براى [اداره ]امور بندگانش برگزيند براى اين امر به او شرح صدر عطا مى‌كند، چشمه‌هاى حكمت را در دلش جارى مى‌سازد و به او علم و دانش الهام مى‌فرمايد كه از آن پس، از پاسخ هيچ چيز درنمى‌ماند و در يافتن راه درست سرگردان نمى‌شود. الكافي : ج1ص202 ح1 ✍️
گاهی هم زبان سرخ می کند شکم را آباد 😉😂
آخوندشاد و آخوند افسرده امروز می خواهم درباره چند دسته از روحانیون و طلاب صحبت کنم. موافقید؟ کمربندها را محکم ببندید بستید؟ خب بزن بریم: 1️⃣ دسته ای از طلاب و روحانیون محضر دارند و همیشه با مجالس کل کشیدن و شادی و دست زدن و زبانم لال موسیقی لهوی و لباس های ژیگول مگول در ارتباط هستند. معمولا اینها خط افقی و عمودی لباهایشان طولانی تر و کشیده تر از بقیه است. لازم است کمک بدهیم که نهایت لبخند و خنده آنان در محدوده و حد متعارف تنظیم شود و رل و پلاک شود وگرنه گرفتار شل شدن نیش ها می شوند. 2️⃣ گروه زیادی ملاّها (ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ)، به قول شمالی های خونگرم مِلاّها، کارشان گره خورده به قبرستان و مجالس ختم این و آن. همیشه با گریه و اشک و داد و فریاد و غش کردن و کفن کردن میت به شکل شکلات ارتباط دارند. 3️⃣ شرذمه ای 😳(بعد فرهنگ لغت را ببینم خودم ی بار دیگه تلفظ کردم کلمه اش انگاری عجیب غریب شد) بله شرذمه ای از این حضرات هم پا در کفش متخصصان روان شناس کرده اند بد گمان نباشیم شاید علم لدنی دارند. بعضی از زن ها 😄گناه هستند 4️⃣گروهکی از ایشان واقعا تخصص روان شناسی دارند. گروه اول که خیلی خوش بحالشون است ازشون التماس دعا داریم حالی بهشون دست داد ما را هم یاد کنند پس تخصصا خارج هستند . 😉🙏 ولی سه دسته اخیر مورد بحثم هستند. اینان معمولا با ذهن های آشفته، خانواده های پریشان همچون زلف لیلی در برابر باد بیابان ها، افسردگی مراجعان و غم و غصه همراهان در ارتباط هستند. طبق قوانین حاکم بر ذهن هیجانات مسری هستند و همچون ویروس کرونا اینان حجم زیادی از حال گرفته دیگران را به خود جذب و جلب می کنند و مثل شبکه های هرمی به اطرافیان نشر می دهند. در محفل خود راه نده همچو منی را افسرده دل افسرده کند انجمنی را نمی دونم بگم یا نگم. جهنم و ضررش من سالی ی بار این موضوع را میگم امروزم سالگرد ان روز است و چون شما هم اصرار می کنید میگم: یکی از اساتید روان درمانگر می گفت: روان درمانی از جهتی خوردن دیگران است. برخی فکر می کنند در اتاق روان درمانی حلوا و شیرینی تقسیم می کنند و تشنه اند که بگویند روان درمان هستیم. حقیقت است میدان مین است. هر کسی نمی تواند وارد شود و جان سالم به در ببرد. در کشورهای شرقی که آموزش داده می شد. استاد بعد از آموزش های زیاد به هر شاگردی اجازه می داد ضمن تمرین هایی از طبیعت و درختان انرژی دریافت کنند و بعد متناسب با صلاحدید استاد و ظرفیت خود انرژی درمانی کند. این این قانون را رعایت نمی کرد طبق نظر انرژی درمانگران قدَر هم به خود آسیب می زنند هم به مراجعان. این شبه علم است و این قدر حساس بودند ایران نبوده که کلینک مثل هیات باشد و درش باز شود و ی لشکر را روان پزشک و یک گروهان را روان شناس ببیند. روان درمانگران و مشاوران حرفه ای مقید هستند بعد از مدتی کار طاقت فرسا از فضای کاری دور شوند تا تمدید قوا و اعصاب کنند. اینان خود با استقبال خویشتن را به روان درمانی متبحر عرضه می کنند تا با مشکلات و گره های مکانیزم های دفاعی و طرحواره های ناکارآمد خویش آشنا شوند و سموم انباشته شده هیجانی را دفع و دفن کنند. حوزویان دلشون مثل تایرهای ماشین من صفا است و بی عاج. اگر به قوانین حاکم بر روان دقت نکنند بعد از مدتی کار مشاوره ای و روان درمانی ضربه شدیدی می خورند و به اطرافیان می زنند. چرا که اینان مثل متخصصانی که آزاد کار می کنند ویزیت نمی کنند و هزینه دریافت نمی کنند از سویی دیگر به خاطر رسالت خود وظیفه خود می دانند شبانه روز اذن و گوش شنونده برای دردهای اقوام و همسایه ها و مردم باشند. نه نه اشتباه نشود نمی گویم خدمت نمی کنند می گویم اگر راننده ای هم بخواهد صلواتی کار کنند باید به موقع تعویض روغن و فیلتر کند. بنزین بزند و تنظیم باد کند و بیش از ظرفیت هم سوار نکند. پر حرفی نکنم حرفم تمام ولی درخواست تاملم همچنان باقی است😉 آخوند شاد آخوندناشاد استفراغ روانی سموم انباشته عاطفی سم زدایی تمدید اعصاب متافور راننده صلواتی شِرذِمه: گروه اندک اگر لبخند زدی بر متن زشتم به قران مجید تند تند نوشتم😉 ✍️ر.ک: شوخ طبعی های طلبگی، نشر جمال (دانلود رایگان: سایت کتابخانه قائمیه) ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نذر اربعین ممکن است ما به هر دلیلی نتوانیم زائر اربعین باشیم ولی می توانیم هر قدر در توان ماست به نیابت از زندگان و امواتمان، مشوق و حامی عاطفی و مادی زائران کوچک و بزرگ باشیم. کسی که باید ببیند می بیند نذر مادی🌸 نذر معنوی🌸 🕌✍️
چقدر تو خنگی؟! با برادر استاد تاریخ، رسول جعفریان، در مرکز ........ همکارم بودیم. متاسفانه الان فامیل این همکار را فراموش کرده ام. شاید به دلیل اختلاف نظر در برخی تحلیل های تاریخی است که با برادرشان دارم یا شاید هم به دلیل ضعیف بودن حافظه تاریخی من باشد یا... . زیاد مهم نیست میوه را باید خورد چه کار داریم به درختش 😂. البته در طنز ویراژهایی جایز است که در گفتگوی عادی لایجوز. وگرنه ارادت بنده به هر دو بزرگوار باقی است. المرض... ببخشید.. الغرض، او در بخش اخلاق آن مرکز بود آمد و گفت: آقای..... یک مُراجع اصفهانی پشت خط است دختری است سؤالش روان شناختی است ارجاع بدهم؟ گفتم: ارجاع بدهید. چند قدم رفتم. تامل کردی و عقب گرد کرد و آمد نزدم و گفت: عذر میخوام لازمه ی نکته درباره او اشاره کنم ایشان مانند بسیاری از اصفهانی ها رک است؛ ولی ایشان رک متمایل به بی ادب. به هر حال با خود گفتم دو اصفهانی از پس هم بر می آیند ژست مقتدارنه گرفتم و گفتم: مشکلی نیست. ارجاعشان بدهید. من فراموش کرده بودم خود آقای جعفریان اگر بچه ناب و ناف اصفهان نباشد بچه شرق نزدیک اصفهان است؛ تقریبا چیزی چسبیده به ناف. آقا چشمتون روز بعد نبیند. مشکلش را توضیح داد. بخشی از سخنش نامفهوم بودم خواستم از فنون و اصول مشاوره مانند سؤال باز ... کمک بگیرم. گفتم: این قسمت سخنتان را بیشتری توضیح بدهید متوجه نشدم با تعجب و لهجه بسیار بسیار بسیار بازم بسیار غلیظ اصفهانی گفت: متوجه نشدی؟!!!! گفتم: بله گفت: ای بابا تو دیگه چقدر خنگی!!! 💢💢💢💢💢💢 💢و خَلَقنَاکُم جُوروَاجُوراً😉 💢خاطرات و خطرات روان شناختی🥴 💢مراجع خیلی ویژه Very Very Important Person) VVIP) 😂😉 ✍️ نیز ر.ک: شوخ طبعی های طلبگی، نشر جمال (دانلود رایگان: سایت کتابخانه قائمیه) ✍️
پیج یکی از دوستان فعال قصه خوانی و قصه گویی تربیت نامرئی تربیت طبیعی اسماعیل آذرنژاد https://www.instagram.com/p/ChnBmsWFdRO/ .
کاش منم زن بودم روان شناسی بلد بودم و سیاست داشتم 💢ی جا از سوسکی بسیار ریز می ترسیدم ی جا دیگه می گفتم سگ و گربه حیوان نجیبی اند و آنها را که مرد می ترسد یک متریشان برود سخت تو بغلم می گرفتم. نوازششون می کردم 💢ی جا چندشم میشد زباله ها را ببرم دم در بذارم ی جا دیگه مثل رستم مقابل همسر لحن مردانه داشتم و صدامو براش بلند می کردم 💢ی جا روز زنی کادوی گران قیمت می خواستم ی جا دیگه روز مردی را فراموش می کردم و چیزی نمی خریدم یا اصلا یادم می رفت. 💢ی جا سربازی نمی رفتم و مهریه و نفقه (غذا و مسکن و پوشاک و درمان) می خواستم ی جا دیگه می گفتم خوش به حال پسرها و مردها چقدر راحتند ی جا............ اگر به شرح وظایف و حقوقی که خداوند هستی بخش، خالق زن و مرد، تن ندهیم بگومگوی مرد و زن تسلسل پایان نایافتنی دارد 😂😄
برخی تحقیقات: ۶۵ حیوان می‌توانند مثل انسان بخندند 😁😂
هدایت شده از مرکز مشاوره ماوا
🏴 شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)، کریم اهلبیت، بر شما همراهان گرامی تسلیت باد. 💢 مرکز مشاوره مأوا 💢 🔰 @moshaveremava
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملا نصرالدین از جلو غاری می گذشت، مرتاضی را در حال مراقبه دید و از او پرسید دنبال چه می گردد. مرتاض گفت:" بر حیوانات مطالعه می کنم، از آن ها درس های زیادی می گیرم که می تواند زندگی آدم را زیر و رو کند." ملا نصرالدین پاسخ داد:" بله، قبل از این، یک ماهی جان مرا نجات داده. اگر هرچه را که می دانی به من بگویی، من هم ماجرای ماهی را برایت می گویم." مرتاض از جا پرید:" این اتفاق فقط می توانست برای یک قدیس رخ بدهد." بنابراین هرچه را که می دانست به او گفت. -" حالا که همه چیز را به تو گفتم، خوشحال می شوم که بدانم چگونه یک ماهی جان شما را نجات داد؟!" ملا نصرالدین پاسخ داد:" خیلی ساده! موقع قحطی داشتم از گرسنگی می مردم و به لطف آن ماهی توانستم سه روز دیگر دوام بیاورم"
تا حالا دیدید مرغ بریان بخندد؟ من دیدم کی؟ وقتی که از مریدان تکنوکرات های لائیک، خودشان مذهبی هستندو به فقیر صدقه می دهند ولی نمی دانند هواداری از تکنوکرات لیبرال یعنی دفع و دفن فقیر و چاق و چله کردن ثروتمند کاربلد. ⛔️👈
هدایت شده از زندگي آرام
بالاخره آیا می دانستید بالاخره واژه ای است اصفهانی؟ اصفهانیان وقتی می خواهند نتیجه گیری کنند می گویند بالا خره؛ خره یعنی عزیزم. یعنی عزیزم به سخنانی که گفتم توجه کن با توجه به آنها..... 😄😉
هدایت شده از زندگي آرام
زن ایده آل از ملا نصرالدين پرسيدند زن ايده ال بايد چطور باشه؟ گفت: بايد سه خصلت داشته باشه؛ اول از همه بايد نجيب باشه. گفتن: يعنى به تو وفادار باشه؟ گفت: اون که بله، ولی منظور اینه که با جيب من كارى نداشته باشه. دوم اينكه بايد خانه دار باشه. گفتن: يعنى همه كارهاى خونه را خوب بلد باشه؟ گفت: اون که باید باشه ولی مقصود اینه که از خودش خونه داشته باشه! سوم بايد مثل ماه باشه گفتن: يعنى مثل ماه خيلى زيبا باشه؟ گفت: اون که صد در صد ولی اینجا منظورم اینه که مثل ماه، شب پیش من پیداش بشه و روز نامحرم نبیندش. البته مشکل پسند افراطی، آخرش هم پشکل پسند میشه. 😄😂😉 💢
هدایت شده از زندگي آرام
ذوق مرگ نشو اگر مردی دید زنی با شوق زیاد حاضر است زن دومش شود ذوق مرگ نشود. به احتمال قوی ایشان اختلال دو قطبی، افسردگی یا اختلال شخصیت (نمایشی، خودشیفته، مرزی یا ضداجتماعی ) دارد. البته هرگز رد نمی کنم که در موارد خاصی هم ممکن است شرایط سخت زندگی و یا باورهای عمیق دینی ممکن است دخیل باشد. ولی به قول علماء النادر کالمعدوم. استثنا را روش حساب نکنید. بنابراین با طناب پوشیده درخواست کسی در چاه تنگ و تاریک اختلافات و اختلالات وارد نشوید. با روان شناسی بالینی مشورت کنید. هوو زن دوم شوق مؤکد سراب حباب ✍️ر.ک: م ح قدیری، زخم ها و مرهم های سایبری، نشر مهرستان کانال زندگی آرام @zendegiearam 💢✍️
💢مجالس اهل بیت (ع) = شور + شعور 💢منبرهای سنتی = شعور (احکام، اخلاق و عقاید) + شعور (توسل و روضه) 💢تمثیل ماشین: چراغ (شعور) + موتور (شور) 💢حسین (ع) کشتی نجات (شور) + چراغ هدایت(شعور) سُلَیمی مُنذُ حَلّتْ بِالعِراق ألاقی مِنْ نَواها ما اُلاقِی الا ای ساروان منزل دوست الی رَکَبانِکُمْ طالَ اشتیاقی رَبیعُ العُمرِ فی مَرعی حِماکُم حَماکَ اللهُ یا عَهدَ التّلاقِی بیا ساقی بده رطل گرانم سَقاک اللهِ مِنّ کَأسٍ دهاقِ مِی باقی بده تا مست و خوشدل به یاران برفشانم عمر باقی درونم خون شد از نادیدن دوست اَلا تَعساً لِأیّامِ الفِراق دُمُوعی بَعدَکُم لا تَحقِروُها فَکُمْ بَحرٍ عمیقِ مِنْ سَواقی دمی با نیکخواهان مُتّفق باش غنیمت دان امور اتّفاقی بساز ای مطرب خوشخوان خوشگو به شعر فارسی صوت عراقی 🌸التماس ویژه از زائران اربعین🙏🕌 ✍️
هدایت شده از خبرگزاری فارس
اینترنت کودک رونمایی شد 🔹امروز طرح اینترنت کودک توسط وزیر ارتباطات معرفی شد. در سایتی که با عنوان اینترنت کودک معرفی شده، والدین با استفاده از چند روش می‌توانند دسترسی فرزندان خود را به سایت‌های مختلف اینترنت مدیریت کنند. 🔹در بخشی دیگری هم لیست سایت‌های مناسب کودکان و نوجوانان را نشان می‌دهد. @Farsna
بازگشت مکرر افکار مزاحم وقتی نوجوان بودم در یک مهمانی خانوادگی از یک روحانی سنتی دعوت شده بود. او به هیچ بنی بشری رحم نمی کرد. پیر و جوان و زن و مرد و کودک می بایست حمد و سوره خود را به ترتیب می خواندند. او هم بنا نداشت به صغیر و کبیر رحم کند دهان را باز می کردند بسم الله بگویند سه ایراد می گرفت که مثلا لبها این جا باید این شکل باشد در واوِ والضالین باید غنچه شود. گاهی افرادی که تحصیلات کمی داشتند برخی از حروف را درست تلفظ نمی کردند مثلا به جای قل هو الله احد می گفتند قفل و الله احد. این جا بود که هر قدر به خود فشار می آوردم باز بمب های خنده یکی پس از دیگری منفجر می شدند. خنده و اشک در میدان صورتم همدیگر را سخت در آغوش می گرفتند. یکی از اقوام مرا صدا زد و توصیه های اخلاقی لازم را کرد. گفتم دست خودم نیست. یا باید از جلسه بروم یا باید بخندم. با آن توصیه ها و تکنیک ویژه انصراف توجه، به جای خود بازگشتم و موقعی که سوژه خنده داری پیش می آمد روی ناخنهای دستانم تمرکز می کردم. بالاخره آن سوژه بارها و بارها می آمد پشت دروازه زبان و دندان ها و لبهایم، بلکه با این سه سد سیل خنده را مهار کنم. بیچاه نوک زبانم زیر دندان هایم دست و پا می زد. سر انجام همه خنده ها پشت سد جمع می شدند و یک دفعه سد خنده را می شکستند و صدای انفجار خنده در فضای اتاق می پیچید و بهانه ای می شد برای انفجار خنده افرادی که منتظر جرقه بودند. یکی از کابوس هایی که من سالها می دیدم مجلس آزمون حمد و سوره زیر نظر آخوندهای سنتی بود🥴. ظهر تابستانی بعد از خوردن آب دوغ خیار، سردی غلبه کرد و خلسه و مکاشفه ای دست داد. دیدم قیامت شده. با خود گفتم حتما سخت تر از آزمون آن روحانی است و اشهدم را خواندم که دوباره بمیرم. لختی گذشت همچون زمانی که مفسدان فولاد خور در اصفهان بتوانند فولادها را ببلعند. نوبت من شد فرشتگان الهی آمدند از من آزمون بگیرند. دهانم را که باز کردم با مهربانی گفتند بیست برو که قبولی. با حالتی بین تعجب و لبخند وقتم ولی من هنوز جرفی نزدم؟!! با تبسم جوابم دادند: بله، ولی از حالت لبهایت مشخص است. بلدی. ناخودآگاه لبانم با این ذکر مترنم شد: یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ ؛ ای کسی که لطف و رحمت فراگیرش از قهر و خشمش پیشی گرفته.🙏🕌 تمرین1: درباره دنیل وگنر و خرس سفید تحقیق کنید. تمرین 2: به شگفتی های آفرینش (در اقیانوس ها، کهکشان ها، مغز بشر، گیاهان) فکر نکنید. دنیل وگنر توجه برگردانی سرکوبی افکار اثر بازگشت ✍️پ ن استاد فاطمی نیا: رمالان رند دعا به مردم می دادند می گفتند موقع خواندن یا چال کردن این دعا خرگوش سفید به ذهن خطور نکند که اثر نمی کند. با این حقه شیطانی پول می گرفتند و سبب می شد مردم خودشان را مانع رسیدن به خواسته های خود بدانند نه رمال را. کانال زندگی آرام ✍️ نیز ر.ک: شوخ طبعی های طلبگی، نشر جمال، (دانلود از سایت کتابخانه قائمیه) 🥴😁
و فاش بگویم هیچکس جز آنان که دل به خدا سپرده اند رسم دوست داشتن نمی داند. شهید آوینی 💢
دانیال کَنمن Daniel Kahneman به ما آموخت که ما آن موجودات منطق محوری که خود را مرکز درک و منطق عالم می‌دیدیم نیستیم. معرفی کتاب: تفکر سریع و کند Thinking Fast and Slow .
امشب دلم به مأذنه اینگونه داد اَذان “عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحبَ الزّمان” 🕌🙏
میهمان پسرش شد خدا رحمت کند همه اموات و شهدا را. امشب مراسم هفته مادر طلبه جوان و شهید، حسین قدیری بود. این مادر و فرزند از اقوام دور ما بودند. این طلبه جوان که تازه داماد شده بود با شروع جنگ در دفاع مقدس حاضر شد. بعد خبر شهادت و مفقود الجسد بودنش آمد. چند سال قبل یکی از روحانیون نقل می کرد که مادر این شهید می گوید با گذشت بیش از سی سال هنوز وقتی از اتاقم بیرون می آیم دم در اتاق فرزندم را می بینیم که آیا آمده و کفش هایش هست. یه پلاک که بیرون زده از دل خاک روی اون اسمیه از یه جوون یه پلاک از دل خاک یه پوتین فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین استخون یه کلاه با یه عکس وصیت نامه ی غرق خون یه جوون که پدر شد و پر زد و دخترکش را ندید دختری که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید یه پدر بیست و چند ساله چند ماهه چشماشو دوخته به در مادری منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر یه پلاک از دل خاک عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک عشق یعنی یه شهید با لبای تشنه سینه چاک عشق یعنی یه جوون یه جوون بی نام و نشون عشق یعنی یه نماز با وضو گرفتن توی خون عشق یعنی انتظار تو دل مادر بیقرار چشمای مونده به در واسه ی نشونه یه مزار عشق یعنی یه پدر که شبو بیداره تا سحر عشق یعنی یه خبر ، خبر یه مفقودالاثر یه پلاک که بیرون زده از دل خاک روی اون اسمیه از یه جوون بشنوید https://webahang.ir/single-tracks/amir-teymoori-called-ye-pelak طلبه شهید عمری انتظار مادرانه حسین قدیری روستای نکوآباد 🕌🌸
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 علی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صلاةً 🌷 🌷كثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 متَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 🕌🙏