از #فوبیای_سوسک تا #نوازش_سگ
From cockroach phobia to dog petting
تو صف عابر بانک بودیم خانمی بدحجاب از گرد راه رسید و رفت طرف مقابل ایستاد. آقایی بهش گفت: خانم! صف این طرفه هااا! برگرد برو ته صف!
خانم با ناراحتی گفت: مگه ی زن نیست ی مرد؟ مگه صف خانم ها جدا نیست؟
آقا با تعجب گفت: جدااااااااااا! مگه حمومه که زنانه مردانه داشته باشه؟! برو اون ته صف.
👈نیروهای ارزشی برای زن ارزش قائل بودند می گفتند نباید زن در صف معطل بایستد خب حالا که خودشان می خواهند از این به بعد #آزادی است و زن ها خودشان باید زحمت بکشند #سوسک ها را هم بکشند. سگ به اندازه خرس را بغل می گیره بعدش مسخره بازی در میاره که فوبیای سوسک دارم. #زباله ها را هم نوبتی زن و شوهر باید ببرند بیرون. #سربازی هم دختران باید بروند.
😂😉
#زن
#آزادی
#سوسک
#سگ
#ٌصف
😂😉
من و آیت الله مصباح (ره)
شیطان گول زدم و من را به زیارت حضرت معصومه تشویق کرد.😉 یکی دو ساعت بعد خودم را به حرم حضرت معصومه (س) رساندم. بزرگی گفته بود شیطان آیت الله ها هم خودش آیت الله است. این طوری نیست که شیطان خنگی تصور کنیم و طلاب و بزرگان دین دربرابر خطوات و خطورات شیطان گنبد آهنین داشته باشند.
دانی که چه گفت زال با رستم گُرد ***دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
از روایتی چنین می فهمیم که گاهی شیطان قالتاق برای خر کردن افراد با الهامات خود صد راه خیرنشان می دهد وقتی که به آنها الهامات، مطمئن شدی، وقت وقتش ضربه و زخم کاری خودش را تا هم فیها خالدون می زند. یعنی ... ؟! بله، بی خود نیست پیامبر عزیزمان علی الدوام می فرماید خدایا چشم به هم زدنی مرا به حال خود وامگذار.
فردی در خواب می دید هفت #سگ وحشی به او حمله می کنند. با عارفی موضوع را در میان گذاشت. ایشان گفت: این سگها اخلاق و خصلت های رذیله تو هستند. او رفت و مدتی خودسازی کرد. این بار می دید هشت سگ به او حمله می کنند. نزد آن عارف رفت و داستان را بیان کرد. ایشان گفت: سگ هشتم #خودپسندی و عجب تو است که خود را خاص و از اولیا هم می دانی الان.
بنابراین حتی وقت کار خیر باید ترسید که نکنه در دام باشیم و خبر نداشته باشیم
الغرض، خلاصه در حرم حضرت معصومه بودم که دیدم آیت الله مصباح (ره) خرامان کنند بعد از زیارت حضرت معصومه راهی زیارت بزرگانی چون آیت الله بروجردی رفتند. نزدشان رفتم و مترصد شدم تا سؤالی که مدت ها بود ذهنم را مشغول کرده از ایشان بپرسم. به ایشان گفتم: استاد من نسبتا زبان عربی هم کار کرده ام ولی نمی دانم چرا با آیات قرآن و سوره ها نمی توانم انس بگیرم. ایشان فرمود بیشتر باید محضر قرآن باشید و بیشتر قرآن تلاوت کنید تا انسجام آیات را با هم درک کنی.
در مرکزی پژوهشی کار می کردیم یکی از محققان به شدت شوخ طبع بود. همه از سخنانش می خندید در حد مرگ ولی خودش لبخند هم نمی زد. عجیب بود قصد داشتم ی بار هم شده روانش را تشریح کنم زیر چاقوی تحلیل روان شناختی ببینیم چه موجودی است. روزی در اتاق معاون مرکز خودش را به معاون رسانید و دم گوشش چیزی گفت: معاون مرکز از خنده غش کرد و چیزی نبود که دیه اش به گردن او بیفتد. معاون مرکز که دکترا کلام و فلسفه داشت. گفت این بهلول است. حرف حقی زد. دم گوشم گفت: خدایی فکرش رو می کردی روزی از چوپانی به اینجا برسی؟😁
بله من کجا و علامه مصباح کجا؟ در خواب هم نمی دیدم روزی من چوپان😉 این قدر به ایشان نزدیک بشوم و بتوانم سؤال کنم و ایشان با تواضع زیاد و حوصله، پاسخ یک طلبه صفر کیلومتر را بدهند. خدایا ممنون که این چوپان را به دیدار بزرگانی چون ایشان، علامه حسن زاده، آیت الله جوادی، آیت الله بهجت و آیت الله فیاضی و... نائل کردی و این جسارت را به او دادی که از آنها سؤالاتی بپرسد و گاهی به بهانه سؤال را به دراز بکشم، یاد کلیم الله (ع) بخیر که هنگام صحبت با معشوقش فرمود: هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَـَٔارِبُ أُخرَىٰ.
🕌💡