دردم را با امام زمان گفتم
این خاطره مربوط به حدود بیست سال قبل است. روزی چند جوان مرفه و ثروتمند در سالاریه قم یکی از طلاب سیاه پوست را با ماشین های مدل بالای خود محاصره کرده بودند. دور او می چرخیدند و اجازه نمی دادند برود. یکی از افراد متدین قمی شماره پلاک ماشین ها را برداشته بود و آن طلبه را به مسؤولان معرفی کرده بود. یکی از مسؤولان می گفت: آن #طلبه_سیاه_پوست را پیدا کردیم و به او گفتیم چرا وقتی اذیتت کردند نیامدی شکایت کنید؟!
در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: شکایت و درد و دلم را با #امام_زمان (عج) کردم. حتی به همسرم هم نگفتم. او و مردم کشورم ذهنیتی بسیار قدسی و #معنوی از #مردم_ایران دارند نمی خواستم این باورشان خدشه دار شود.
🕌🌸 @shokhi_talabegi