روابط #ایران و #چین جان تازه ای گرفت، وزیر امور خارجه، بعد از مذاکراتی طولانی همتای چینی خودش را برای افطار دعوت کرد.
وقتی وزیر چینی سر میز نشست نتونست جلوی اشک خودش را بگیرد و زار زار شروع به گریه کرد.
وزیر امور خارجه ما با لبخند همیشگی اش گفت: گریه شوقه؟!
وزیر چینی اشاره ای به بشقاب #زولبیا کرد و گفت: اینجا به زبان چینی نوشته بابام مرده؟
30یاست
سی یا ست
سیا ست
😉😄😁😘😂
#علی (چینی) هم رفت
گاهی با خودم میگم: ای کاش همین مقدار کم هم تاریخ نمی دونستم.
ای کاش نمی دونستم وقتی مهاجرین رفتند مدینه انصار منزل و وسائل زندگی در اختیار آنها قرار دادند. یا ای کاش اخبار غزه هرگز به گوشم نمی رسید و نمی دونستم که پیامبر فرمود هر کس صدای دادخواهی مسلمانی را بشنود و بی تفاوت باشد مسلمان واقعی نیست و... این طوری این قدر از مسلمونی خودم بدم نمی آمد.
علی اهل #چین بود و چهار سال در حوزه علمیه درس خوانده بود. در چین فعالیت های قرآنی هم داشته است. از این که سی سالش شده بود و نمی توانست به دلیل مشکلات مالی ازدواج کند نگران ایمانمش شده بود. می گفت: تک فرزندم و والدینم هر دو کار می کنند. سنشان بالا رفته. مادرم بیمار است، ولی تا کی باید هزینه و مخارج زندگی من را بدهند در حالی که خودشان در فشار هستند. هزینه بلیط هواپیما هم بسیار سنگین بود برایش. روزهای آخر خوابش کم شده بود و بالاخره با هزاران تردید تصمیم خودش را گرفت وقتی تماس گرفتم #فرودگاه بود خدا حفظی کرد وقتی به #پکن رسید پیام داد و از شرایط و حالش با خبرم کرد.
خیّر بزرگواری 80 میلیارد هزینه کرده نزدیک منزل ما مسجد ساخته. ای کاش نذر، وقف و کارهای خیریه متناسب با شرایط زمانی و مکانی و نیازها اولویت بندی می شد و خیران قبل از کار خود مشورت های زیادی می کردند؛ مثلا چقدر ارزش داشت این طلبه حمایت مالی می شد و به عنوان مبلغی در چین خدمت می کرد.
#طلبه_چینی
اهتمام به امور مسلمین
مدیریت کارهای خیر، نذر و وقف و هدیه
هجرت مقدس :کسب علم و تبلیغ دین
عایق های تبلیغی
🍃